1396/9/4، 01:35 عصر
سهیل ایوانی، برادر کوچکتر محمدرضا ایوانی، متولد اردیبهشت ۱۳۳۸، اهل کرمانشاه، موسیقیدان و آهنگساز موسیقی سنتی ایرانی، متخصص ردیفهای موسیقی سنتی و نوازنده کمانچه و ویولن بود. وی با حدود ربع قرن سابقه در زمینه سازهای سنتی مختلف، در روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۱ درگذشت.
سهیل ایوانی، در اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در کرمانشاه و در خانوادهای مذهبی و متدین متولد شد. از همان کودکی به موسیقی بسیار علاقه داشت. در پیدا شدن این علاقه، برادر بزرگش احمد که دستگاهها و مایههای موسیقی سنتی ایرانی را به خوبی میشناخت، سهم بسزایی داشت، وی برای سهیل کتابچه تصنیفی خرید، اما چون سهیل هنوز به مدرسه نرفته بود، با کمک بزرگترها تمام تصنیفهای این کتاب را فرا گرفت و می خواند. سهیل و برادر بزرگترش، محمدرضا ایوانی، در همان ایام کودکی با استفاده از خلاقیت خود تلاش بسیاری برای درست کردن ساز انجام میدادند، به طوری که موفق به ساختن سازی شبیه تار شدند، اما جد خانواده مذهبی و پدر با وجود آلات موسیقی در خانه مخالف بود.
اولین برخورد سهیل با ساز در سالهای دبستان بود که با جمع آوری عیدی خود یک تنبک آهنی خرید و به صورت مخفی و دور از چشم پدر تمرینات مختصر و غیر جدی را آغاز نمود. در همان ایام محمدرضا سنتوری را که متعلق به دایی آنها بود و در زیر زمین منزل نگهداری میشد و این دو برادر از سیمهای آن برای درست کردن ساز استفاده می کردند، از زیرزمین خانه بیرون آورد و سر و سامانی به وضع آن بخشید و به همراهی تنبک آهنی سهیل شروع به نواختن سنتور و تنبک کردند.
در سالهای اول دبیرستان سهیل با یکی از همکلاس هایش آشنا شد که برادر او در خانه فرهنگ موسیقی نزد استاد محمود مرآتی مشغول فرا گیری درس ویولن بود و بدین ترتیب سهیل دلباخته ساز ویولن شد. وی بر آن شد که بتواند نزد استاد به مشق ویولن بپردازد، اما بودجه کافی برای رفتن به کلاس و تهیه ساز را نداشت و از همه مهمتر پدر با وجود وضع مالی خوب با ساز و آلات موسیقی مخالف بود. سهیل برای رسیدن به هدف خود که دیگر به خاطرش سر از پا نمیشناخت و از وجود هر مانعی بر سر راه خود نمیهراسید، دوچرخه لوکس و زیبای خود را که پدر برایش خریده بود فروخت و با این پول در کلاس ویولن خانه فرهنگ شماره یک موسیقی ثبت نام کرد و دوره یک ماهه تئوری موسیقی را گذراند و با امید هر چه بیشتر دوره یک ماهه نت را هم به اتمام رساند، دو ماه بعد هم گذشت و دراین مدت ساز برای تمرین در خانه نداشت، فقط گاهی با رفتن به منزل دوستش از ویولن او برای تمرین مشق های خود استفاده می کرد. وی در خلال این مدت درس هایی را که استاد مرآتی به او میداد با ویولن خوب اجرا میکرد، به طوری که موجب شگفتی استاد شده بود. سرانجام پس از مدتی که بدون ساز به کلاس میرفت با مرارت های زیاد پدر را به پرداختن پول ساز قانع نمود. خودش می گوید:
در همان سالهای اول دبیرستان افتخار تمرین مشق ویولن نزد استاد هنرمندی به نام محمود مرآتی و تشویقها و راهنماییهای استاد، عزم او را در به ثمر رسیدن هر چه بیشتر جزم می کرد، تا اینکه در سال ۵۶–۱۳۵۵ در کنکور سراسری آزمون باربد که به همت نورعلی خان برومند برگزار شد، در رشته کمانچه مقام اول کشور را کسب کرد و جایزه و لوح یادبودی با امضای استاتیدی نظیر استاد علی اکبر شهنازی، دکتر داریوش صفوت، دکتر مهدی برکشلی، دکتر مهدی فروغ و استاد علی تجویدی از دست استاد شهنازی دریافت نمود. وی یک سال بعد به دلیل انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه، به کرمانشاه بازگشت و دراین ایام به اداره ارکستر سنتی صدا و سیمای کرمانشاه و ساخت و تنظیم قطعات محلی کردی و همچنین تمرین سازهای غیر تخصصی خود از قبیل سه تار، دف، ضرب، دهل، بمتار و ... پرداخت. او مجدداً در سال ۱۳۶۴ به تهران بازگشت و تجارب خود را از طریق همکاری با ارکستر بزرگ رادیو و کنسرتهای متعدد و کسب فیض از محضر استادان برجسته موسیقی که در تهران بودند، کامل نمود.
سهیل ایوانی عشق خاصی به استادی بسیار چیره دست همچون مجتبی میرزاده و استاد محمود مرآتی داشت. وی از بین اساتیدی که او را در پیشبرد اهدافش یاری رسانده بودند مجتبی میرزاده را از همه دلسوزتر ومفید تر و به نوعی مرشد خود میدانست.
سهیل ایوانی ساز کمانچه را به خاطر اصالت ایرانی بودنش ساز تخصصی خود میدانست و تسلط کاملی در نواختن ویولن، کمانچه، سه تار، تار، بمتار، تنبک، دف، دهل و سنتور داشت، و در طول آثاری که با تنظیمهای هنرمندانه ایشان ارائه میشد، از تمام این سازها همزمان استفاده می نمود و به صورت میکس این سازها را در عین استادی و مهارت می نواخت، که در آثاری چون خیال خوبان با صدای ملک مسعودی، سرمستان با صدای علیرضا افتخاری، بیدلان با صدای منوچهر طاهرزاده، شور شیرین با صدای محمدرضا دارابی، پاییزه با صدای علاءالدین شهابی و آثار فراوان دیگر این مسئله منحصر به فرد به اثبات رسیده است. ایشان در طول دوران فعالیت حرفهای خود، در بین هنرمندان زبانزد شده و در واقع درباره ایشان میتوان گفت که سهیل ایوانی به تنهایی یک ارکستر کامل را تشکیل میداد.
وی کنسرتهای متعددی را در داخل و خارج از کشور با گروههای مختلف اجرا نمود، که از آن جمله میتوان به اجرای کنسرت در کشور ژاپن درسال ۱۹۹۰ میلادی به همراه ارکستر صدا و سیما و کنسرت دو نوازی با استاد هابیل علی اف به عنوان نوازنده سه تار، در سفری که این استاد به ایران داشت، اشاره کرد.[url=https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%87%DB%8C%D9%84_%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C#cite_note-8][/url]
استاد سهیل ایوانی در طی حدود ۲۵ سال تلاش بی وقفه در عرصه موسیقی سنتی و محلی ایران بیش از ۳۰ آلبوم موسیقی از خود به یادگار گذاشت. او همچنین عضو کمیته سازهای ایرانی و آهنگسازان بود. وی سرانجام در روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۱ دار فانی را وداع گفت.
سهیل ایوانی، در اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در کرمانشاه و در خانوادهای مذهبی و متدین متولد شد. از همان کودکی به موسیقی بسیار علاقه داشت. در پیدا شدن این علاقه، برادر بزرگش احمد که دستگاهها و مایههای موسیقی سنتی ایرانی را به خوبی میشناخت، سهم بسزایی داشت، وی برای سهیل کتابچه تصنیفی خرید، اما چون سهیل هنوز به مدرسه نرفته بود، با کمک بزرگترها تمام تصنیفهای این کتاب را فرا گرفت و می خواند. سهیل و برادر بزرگترش، محمدرضا ایوانی، در همان ایام کودکی با استفاده از خلاقیت خود تلاش بسیاری برای درست کردن ساز انجام میدادند، به طوری که موفق به ساختن سازی شبیه تار شدند، اما جد خانواده مذهبی و پدر با وجود آلات موسیقی در خانه مخالف بود.
اولین برخورد سهیل با ساز در سالهای دبستان بود که با جمع آوری عیدی خود یک تنبک آهنی خرید و به صورت مخفی و دور از چشم پدر تمرینات مختصر و غیر جدی را آغاز نمود. در همان ایام محمدرضا سنتوری را که متعلق به دایی آنها بود و در زیر زمین منزل نگهداری میشد و این دو برادر از سیمهای آن برای درست کردن ساز استفاده می کردند، از زیرزمین خانه بیرون آورد و سر و سامانی به وضع آن بخشید و به همراهی تنبک آهنی سهیل شروع به نواختن سنتور و تنبک کردند.
در سالهای اول دبیرستان سهیل با یکی از همکلاس هایش آشنا شد که برادر او در خانه فرهنگ موسیقی نزد استاد محمود مرآتی مشغول فرا گیری درس ویولن بود و بدین ترتیب سهیل دلباخته ساز ویولن شد. وی بر آن شد که بتواند نزد استاد به مشق ویولن بپردازد، اما بودجه کافی برای رفتن به کلاس و تهیه ساز را نداشت و از همه مهمتر پدر با وجود وضع مالی خوب با ساز و آلات موسیقی مخالف بود. سهیل برای رسیدن به هدف خود که دیگر به خاطرش سر از پا نمیشناخت و از وجود هر مانعی بر سر راه خود نمیهراسید، دوچرخه لوکس و زیبای خود را که پدر برایش خریده بود فروخت و با این پول در کلاس ویولن خانه فرهنگ شماره یک موسیقی ثبت نام کرد و دوره یک ماهه تئوری موسیقی را گذراند و با امید هر چه بیشتر دوره یک ماهه نت را هم به اتمام رساند، دو ماه بعد هم گذشت و دراین مدت ساز برای تمرین در خانه نداشت، فقط گاهی با رفتن به منزل دوستش از ویولن او برای تمرین مشق های خود استفاده می کرد. وی در خلال این مدت درس هایی را که استاد مرآتی به او میداد با ویولن خوب اجرا میکرد، به طوری که موجب شگفتی استاد شده بود. سرانجام پس از مدتی که بدون ساز به کلاس میرفت با مرارت های زیاد پدر را به پرداختن پول ساز قانع نمود. خودش می گوید:
نقل قول: هیچ وقت شبی را که ویولن خریدم تا آخر عمر از یاد نمیبرم و وقتی که سیصد تومان پول را از پدر گرفتم، شتابان به خانه دوستم رفته و به همراهی برادر دوستم با عجله زیاد که نکند مغازه تعطیل شود خود را به مغازه رساندیم و بلافاصله پول را روی میز مغازه گذاشتم و گفتم: آقا یک ویولن خوب و خوش صدا بدهید.فعالیت حرفه ای
بعد از خرید ویولن مجدداً به خانه دوستم رفتم تا ساز را کوک کند، که تمام این لحظات تا تنها شدن من و سازم عمری طولانی گذشت و وقتی که از آنها خداحافظی کردم، ویولن را سخت در آغوش گرفته و با آن حرف میزدم تا به خانه رسیدم. آن شب حتی یادم رفت که شام بخورم و در اتاقی با سازم تنها مشغول راز و نیاز شده و موقع خوابیدن با اعتراض بقیه خواهر و برادرها به بستر خواب رفتم ولی خوابم نمیبرد و تا صبح چندین مرتبه بیدار شدم، هر بار در جعبه ویولن را باز می کردم، خوب تماشایش می کردم و حتی آن را می بوسیدم و با آن صحبت می کردم و سرجایش می گذاشتم.
در همان سالهای اول دبیرستان افتخار تمرین مشق ویولن نزد استاد هنرمندی به نام محمود مرآتی و تشویقها و راهنماییهای استاد، عزم او را در به ثمر رسیدن هر چه بیشتر جزم می کرد، تا اینکه در سال ۵۶–۱۳۵۵ در کنکور سراسری آزمون باربد که به همت نورعلی خان برومند برگزار شد، در رشته کمانچه مقام اول کشور را کسب کرد و جایزه و لوح یادبودی با امضای استاتیدی نظیر استاد علی اکبر شهنازی، دکتر داریوش صفوت، دکتر مهدی برکشلی، دکتر مهدی فروغ و استاد علی تجویدی از دست استاد شهنازی دریافت نمود. وی یک سال بعد به دلیل انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه، به کرمانشاه بازگشت و دراین ایام به اداره ارکستر سنتی صدا و سیمای کرمانشاه و ساخت و تنظیم قطعات محلی کردی و همچنین تمرین سازهای غیر تخصصی خود از قبیل سه تار، دف، ضرب، دهل، بمتار و ... پرداخت. او مجدداً در سال ۱۳۶۴ به تهران بازگشت و تجارب خود را از طریق همکاری با ارکستر بزرگ رادیو و کنسرتهای متعدد و کسب فیض از محضر استادان برجسته موسیقی که در تهران بودند، کامل نمود.
سهیل ایوانی عشق خاصی به استادی بسیار چیره دست همچون مجتبی میرزاده و استاد محمود مرآتی داشت. وی از بین اساتیدی که او را در پیشبرد اهدافش یاری رسانده بودند مجتبی میرزاده را از همه دلسوزتر ومفید تر و به نوعی مرشد خود میدانست.
سهیل ایوانی ساز کمانچه را به خاطر اصالت ایرانی بودنش ساز تخصصی خود میدانست و تسلط کاملی در نواختن ویولن، کمانچه، سه تار، تار، بمتار، تنبک، دف، دهل و سنتور داشت، و در طول آثاری که با تنظیمهای هنرمندانه ایشان ارائه میشد، از تمام این سازها همزمان استفاده می نمود و به صورت میکس این سازها را در عین استادی و مهارت می نواخت، که در آثاری چون خیال خوبان با صدای ملک مسعودی، سرمستان با صدای علیرضا افتخاری، بیدلان با صدای منوچهر طاهرزاده، شور شیرین با صدای محمدرضا دارابی، پاییزه با صدای علاءالدین شهابی و آثار فراوان دیگر این مسئله منحصر به فرد به اثبات رسیده است. ایشان در طول دوران فعالیت حرفهای خود، در بین هنرمندان زبانزد شده و در واقع درباره ایشان میتوان گفت که سهیل ایوانی به تنهایی یک ارکستر کامل را تشکیل میداد.
وی کنسرتهای متعددی را در داخل و خارج از کشور با گروههای مختلف اجرا نمود، که از آن جمله میتوان به اجرای کنسرت در کشور ژاپن درسال ۱۹۹۰ میلادی به همراه ارکستر صدا و سیما و کنسرت دو نوازی با استاد هابیل علی اف به عنوان نوازنده سه تار، در سفری که این استاد به ایران داشت، اشاره کرد.[url=https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%87%DB%8C%D9%84_%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C#cite_note-8][/url]
استاد سهیل ایوانی در طی حدود ۲۵ سال تلاش بی وقفه در عرصه موسیقی سنتی و محلی ایران بیش از ۳۰ آلبوم موسیقی از خود به یادگار گذاشت. او همچنین عضو کمیته سازهای ایرانی و آهنگسازان بود. وی سرانجام در روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۱ دار فانی را وداع گفت.