1396/9/5، 03:42 عصر
.مصر باستان
در مصر باستان مانند اغلب ملل متمدن موسیقی رواج داشته است . آلات و ادوات موسیقی از قبیل چنگ - تنبور - نی - نی مشابه هبوا - نی دو شاخه - بوق و کرنا و سیتار - سنج - طبل و دایره به انضمام چند قطعه کوچک صدا دار که همگی در موسیقی مصری استفاده می شده است .
نوعی ساز زهی همانند سه تار ایرانی نیز وجود داشته که دارای سه یا چهار سیم بوده و فرنگیها آن را مادر گیتار امروزی می نامند . اختراع و ابداع یک نوع ارگ ساده و ابتدایی را که دارای لوله های متعدد بوده را به مصریان باستان نسبت می دهند . در واقع تعدادی از سازهای مصری را در نقش های باستانی این تمدن به خوبی می توان مشاهده کرد .
.سومریها
بر طبق شواهد و قرائن تاريخي موسيقي مجلسي و موسيقي مذهبي نقش مهمي در انواع مراسم تشريفاتي و آداب و رسوم سومري داشته است. در يك نقش برجسته فلزي به دست آمده از دوران سومر طرح آن نشان دهنده سازي است كه در قسمت پايين شبيه به سيتار هندي است كه در قسمت قاعده آن جعبه اي براي انعكاس صدا وجود دارد و نوازنده اي مشغول نواختن آن با دو دست مي باشد. در قسمت بالاي تصوير نقش برجسته چند نفر قرار دارد كه در دست يكي از آنها سازي مشابه سنج قرار دارد و با چكشي مشغول نواختن آن است. افراد ديگر نيز در حال پايكوبي و يا دست زدن هستند همگي نشانگر محفلي از موسيقي است كه در يكي از آئينها شركت دارند.
.آسوری ها ( آشوری ها )
گفته می شود خدایان آسوری دوستار موسیقی بوده اند و آسوریها به همین دلیل در مراسم عبادی و پرستش رب النوع های خود موسیقی های مخصوصی می نواخته اند . آلات موسیقی آسوریها تشکیل می شده از نوعی چنگ مثلثی شکل - یک نوع سیتار 5 تا 10 سیمه و چند نوع نی ساده و مضاعف - بوق و تنبور در آثار نقش برجسته از اقوام آسوری بدست آمده است که در آنها اغلب نوازندگان به صورت تک نوازی و یا در ارکسترهای چند نفره مشغول نواختن می باشد .
. عيلامي ها
اقوام عیلامی نیز دارای موسیقی خاص بوده بوده اند و مخصوصا در مراسم مذهبی - اعیاد و جشنها از آن استفاده می کردند . آلات موسیقی اصولا بر دو نوع خاص بوده چنگ و نی و طبق قرائن از آلات موسیقی و ضربی و کوبشی نیز سود می برده اند .یکی از سازهای مشهور آنها سازی بوده شبیه به سنتور و بعدها تغییر شکل و فرم یافته به نحوی که با افزودن پدالهایی به طریقی تغییر شکل یافته که به گونه ای اولیه پیانو تبدیل شده است .
تعدادی نقوش برجسته عیلامی وجود دارد که به خوبی نشانگر موزیسینهای آنها در حال نواختن است . در یکی از این نقوش دسته نوازندگان و سرایندگان دیده می شود .
در نقش برجسته دیگر - دسته ای متشکل از یازده نوازنده وجود داردکه هفت نفر آنها مشغول نواختن چنگ (هارپ) هستند - دو نفر مشغول نواختن نی مضاعف هستند و نفر دیگر مشغول نواختن سازی شبیه سنتور می باشد .
نفر آخر سازی شبیه ساز ضربی می نوازد . در این تصویر تعدادی زن و بچه وجود نیز دارد که احتمالا مشغول آوازخوانی گروهی و یا تماشا کردن هستند .
بسیار واضح و طبیعی است که موسیقی ملتهای مختلف از بسیاری از جهات چه از نظر فنی و هنری و چه از حیث اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد.بدین طریق موسیقی غربی با موسیقی شرقی بطور ریشه ای و پایه ای با هم تفاوتهای اساسی دارند و موسیقی کشورهایی همچون المان - فرانسه - ایتالیا و روسیه با اینکه از نظر پایه به هم نزدیک اند از حیث کیفیت و حالت با یکدیگر تفاوتهایی دارند. بطور اصولی گام دیاتونیک و فواصل پرده و نیم پرده پایه موسیقی غربی ( گام بزرگ و اقسام مختلف گام کوچک )است .
ولی گامهای ایرانی از 124 فاصله ربع پرده تشکیل می شود . همین مسئله است که موسیقی ایرانی را از موسیقی غربی متمایز و مجزا می کند . اختلاف مهم موسیقی ایرانی با غربی در واقع وجود گامهای متشکل از نیم پرده در موسیقی غرب فواصل ربع پرده در گامهای موسیقی شرقی و حالات خاص هر دو نوع موسیقی می باشد.
در حقیقت خاصیت درون گرایی بودن الحان و نغمه های شرقی وعلاوه بر آن خلاقیت بداهه نوازی و حرکات ملودی است که از جمله اختلافات موسیقی ما با موسیقی غربی می باشد. در حالی که موسیقی غربی چه به شکل یک اتود کوچک و چه به شکل اجراهای عظیم ارکستری بر پایه اصول و قواعد و اهداف زیبایی شناسانه تصنیف می شود و بدیهه سازی و آزادی تغییر لحن موسیقی شرق جزو کیفیات موسیقی غربی نیست
ریشه های اصلی موسیقی متعلق به ایران و یونان بوده است و غربی ها طبق روایتهای تاریخی موسیقی جدی و هنری وتقریباً مدون خود رااز سده چهارم میلادی شروع كردند و قدیسی موسیقی را از طریق كلیسا به اهمیت ویژه رساند. موسیقی این دوره اغلب مذهبی و محدود به آثار خاصی در ارتباط با حكایتها و دستور العملهای كتاب مقدس (انجیل) و خواندن سروده های آن بوده است. البته پیش از قرن چهارم میلادی هیچگونه اطلاع صحیحی از وضع موسیقی در دست نیست، تنها از كتابهایی كه از آن زمان بیادگار مانده بخصوص در نوشته های پیروان مسیح نام آوازی كه مربوط به روایات مسیح پیش از حركت و صعود به كوه زیتون است ذكر شده است. تا آنزمان موسیقی بصورت مونوفونی (یك صدایی) بوده و از سده نهم میلادی پولیفونی (چند صدایی) در موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد و بتدریج تحولی در صدا دهی موسیقی بوجود می آید. تا قرن هفدهم موسیقی مطلقاً در اختیار اشراف و دربارها و بخصوص كلیسا بوده بطوریكه اگر گروههای ذكر شده حمایت و پشتیبانی خود را اواسط قرن هفدهم كم كم و بتدریج موسیقی از تسلط كلیسا و دربار خارج میشود و با حضور باخ كه از موسیقیدانان بنام آلمانی است شمایل و كارآیی این هنر رو به تغییراتی می گذارد، البته باخ دراختیار كلیسا و اشراف بوده و حقوق دریافت می كرده اما تحولی عظیم در موسیقی غرب ایجاد نمود.
روميها كه در تمدن وارث يونانيها بودند موسيقي را نيز مانند ساير آثار هنري از آنها اقتباس كردند در جشن بزرگ رم به سال 360 پيش از ميلاد نخستين بار، يك درام به همراهي موسيقي و بدون مكالمه (پانتوميم) نمايش داده شد اساس موسيقي كلاسيك رم را به وجود آورد
در قرون وسطي به تقليد يونانيها آوازهاي دسته جمعي همراه رقص درنمايش تراژدي و كمدي معمول گرديد كليسا از بدو تأسيس تا قرن 15 وظيفه بزرگي در تكامل موسيقي به عهده داشت و پيشوايان مذهبي كه در اواخر قرن ششم ميلادي توسط پاپ گري گوار اول كه اسقف اعظم كليساي رم بود موجب پيدايش فرم هاي سرود گر گوري مثل مس كه يك رشته آوازهاي مذهبي است و در كليساس كاتوليك براي متن يك دعا خوانده مي شود شد و همچنين ركوئيم (مرثيه) كه بيشتر به يادبود مردگان ساخته و اجرا مي شود و معناي آرامش دارد و فرم هاي ديگري نظير كائنات و موتت كه بيشتر براي خواندن و كلام و آواز است توجه آهنگسازان دورة بعد مثل دورة كلاسيك را جلب كرده و از اهميت خاصي برخوردار بوده است.
هنر جديد: فيليپ دوويتري اسقف فرانسوي يكي از تتئوريسين هاي بزرگ فرانسه بود كه تحقيقات خود را در هنر موسيي به صورت رساله اي منتشر كرد و نام arsnova يا هنر جديد ناميد كه اين موضوع مربوط به نيمه قرن 13 مي شود. گيوم دوماشو يكي ديگر از آهنگسازان و تئوريسين هاي هنر جديد است و به واسطة آثاري كه در موسيقي مذهبي و غير مذهبي غرب به يادگار گذاشته ميتوان بزرگترين آهنگساز قرن 14 دانست.
در مصر باستان مانند اغلب ملل متمدن موسیقی رواج داشته است . آلات و ادوات موسیقی از قبیل چنگ - تنبور - نی - نی مشابه هبوا - نی دو شاخه - بوق و کرنا و سیتار - سنج - طبل و دایره به انضمام چند قطعه کوچک صدا دار که همگی در موسیقی مصری استفاده می شده است .
نوعی ساز زهی همانند سه تار ایرانی نیز وجود داشته که دارای سه یا چهار سیم بوده و فرنگیها آن را مادر گیتار امروزی می نامند . اختراع و ابداع یک نوع ارگ ساده و ابتدایی را که دارای لوله های متعدد بوده را به مصریان باستان نسبت می دهند . در واقع تعدادی از سازهای مصری را در نقش های باستانی این تمدن به خوبی می توان مشاهده کرد .
.سومریها
بر طبق شواهد و قرائن تاريخي موسيقي مجلسي و موسيقي مذهبي نقش مهمي در انواع مراسم تشريفاتي و آداب و رسوم سومري داشته است. در يك نقش برجسته فلزي به دست آمده از دوران سومر طرح آن نشان دهنده سازي است كه در قسمت پايين شبيه به سيتار هندي است كه در قسمت قاعده آن جعبه اي براي انعكاس صدا وجود دارد و نوازنده اي مشغول نواختن آن با دو دست مي باشد. در قسمت بالاي تصوير نقش برجسته چند نفر قرار دارد كه در دست يكي از آنها سازي مشابه سنج قرار دارد و با چكشي مشغول نواختن آن است. افراد ديگر نيز در حال پايكوبي و يا دست زدن هستند همگي نشانگر محفلي از موسيقي است كه در يكي از آئينها شركت دارند.
.آسوری ها ( آشوری ها )
گفته می شود خدایان آسوری دوستار موسیقی بوده اند و آسوریها به همین دلیل در مراسم عبادی و پرستش رب النوع های خود موسیقی های مخصوصی می نواخته اند . آلات موسیقی آسوریها تشکیل می شده از نوعی چنگ مثلثی شکل - یک نوع سیتار 5 تا 10 سیمه و چند نوع نی ساده و مضاعف - بوق و تنبور در آثار نقش برجسته از اقوام آسوری بدست آمده است که در آنها اغلب نوازندگان به صورت تک نوازی و یا در ارکسترهای چند نفره مشغول نواختن می باشد .
. عيلامي ها
اقوام عیلامی نیز دارای موسیقی خاص بوده بوده اند و مخصوصا در مراسم مذهبی - اعیاد و جشنها از آن استفاده می کردند . آلات موسیقی اصولا بر دو نوع خاص بوده چنگ و نی و طبق قرائن از آلات موسیقی و ضربی و کوبشی نیز سود می برده اند .یکی از سازهای مشهور آنها سازی بوده شبیه به سنتور و بعدها تغییر شکل و فرم یافته به نحوی که با افزودن پدالهایی به طریقی تغییر شکل یافته که به گونه ای اولیه پیانو تبدیل شده است .
تعدادی نقوش برجسته عیلامی وجود دارد که به خوبی نشانگر موزیسینهای آنها در حال نواختن است . در یکی از این نقوش دسته نوازندگان و سرایندگان دیده می شود .
در نقش برجسته دیگر - دسته ای متشکل از یازده نوازنده وجود داردکه هفت نفر آنها مشغول نواختن چنگ (هارپ) هستند - دو نفر مشغول نواختن نی مضاعف هستند و نفر دیگر مشغول نواختن سازی شبیه سنتور می باشد .
نفر آخر سازی شبیه ساز ضربی می نوازد . در این تصویر تعدادی زن و بچه وجود نیز دارد که احتمالا مشغول آوازخوانی گروهی و یا تماشا کردن هستند .
بسیار واضح و طبیعی است که موسیقی ملتهای مختلف از بسیاری از جهات چه از نظر فنی و هنری و چه از حیث اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد.بدین طریق موسیقی غربی با موسیقی شرقی بطور ریشه ای و پایه ای با هم تفاوتهای اساسی دارند و موسیقی کشورهایی همچون المان - فرانسه - ایتالیا و روسیه با اینکه از نظر پایه به هم نزدیک اند از حیث کیفیت و حالت با یکدیگر تفاوتهایی دارند. بطور اصولی گام دیاتونیک و فواصل پرده و نیم پرده پایه موسیقی غربی ( گام بزرگ و اقسام مختلف گام کوچک )است .
ولی گامهای ایرانی از 124 فاصله ربع پرده تشکیل می شود . همین مسئله است که موسیقی ایرانی را از موسیقی غربی متمایز و مجزا می کند . اختلاف مهم موسیقی ایرانی با غربی در واقع وجود گامهای متشکل از نیم پرده در موسیقی غرب فواصل ربع پرده در گامهای موسیقی شرقی و حالات خاص هر دو نوع موسیقی می باشد.
در حقیقت خاصیت درون گرایی بودن الحان و نغمه های شرقی وعلاوه بر آن خلاقیت بداهه نوازی و حرکات ملودی است که از جمله اختلافات موسیقی ما با موسیقی غربی می باشد. در حالی که موسیقی غربی چه به شکل یک اتود کوچک و چه به شکل اجراهای عظیم ارکستری بر پایه اصول و قواعد و اهداف زیبایی شناسانه تصنیف می شود و بدیهه سازی و آزادی تغییر لحن موسیقی شرق جزو کیفیات موسیقی غربی نیست
ریشه های اصلی موسیقی متعلق به ایران و یونان بوده است و غربی ها طبق روایتهای تاریخی موسیقی جدی و هنری وتقریباً مدون خود رااز سده چهارم میلادی شروع كردند و قدیسی موسیقی را از طریق كلیسا به اهمیت ویژه رساند. موسیقی این دوره اغلب مذهبی و محدود به آثار خاصی در ارتباط با حكایتها و دستور العملهای كتاب مقدس (انجیل) و خواندن سروده های آن بوده است. البته پیش از قرن چهارم میلادی هیچگونه اطلاع صحیحی از وضع موسیقی در دست نیست، تنها از كتابهایی كه از آن زمان بیادگار مانده بخصوص در نوشته های پیروان مسیح نام آوازی كه مربوط به روایات مسیح پیش از حركت و صعود به كوه زیتون است ذكر شده است. تا آنزمان موسیقی بصورت مونوفونی (یك صدایی) بوده و از سده نهم میلادی پولیفونی (چند صدایی) در موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد و بتدریج تحولی در صدا دهی موسیقی بوجود می آید. تا قرن هفدهم موسیقی مطلقاً در اختیار اشراف و دربارها و بخصوص كلیسا بوده بطوریكه اگر گروههای ذكر شده حمایت و پشتیبانی خود را اواسط قرن هفدهم كم كم و بتدریج موسیقی از تسلط كلیسا و دربار خارج میشود و با حضور باخ كه از موسیقیدانان بنام آلمانی است شمایل و كارآیی این هنر رو به تغییراتی می گذارد، البته باخ دراختیار كلیسا و اشراف بوده و حقوق دریافت می كرده اما تحولی عظیم در موسیقی غرب ایجاد نمود.
روميها كه در تمدن وارث يونانيها بودند موسيقي را نيز مانند ساير آثار هنري از آنها اقتباس كردند در جشن بزرگ رم به سال 360 پيش از ميلاد نخستين بار، يك درام به همراهي موسيقي و بدون مكالمه (پانتوميم) نمايش داده شد اساس موسيقي كلاسيك رم را به وجود آورد
در قرون وسطي به تقليد يونانيها آوازهاي دسته جمعي همراه رقص درنمايش تراژدي و كمدي معمول گرديد كليسا از بدو تأسيس تا قرن 15 وظيفه بزرگي در تكامل موسيقي به عهده داشت و پيشوايان مذهبي كه در اواخر قرن ششم ميلادي توسط پاپ گري گوار اول كه اسقف اعظم كليساي رم بود موجب پيدايش فرم هاي سرود گر گوري مثل مس كه يك رشته آوازهاي مذهبي است و در كليساس كاتوليك براي متن يك دعا خوانده مي شود شد و همچنين ركوئيم (مرثيه) كه بيشتر به يادبود مردگان ساخته و اجرا مي شود و معناي آرامش دارد و فرم هاي ديگري نظير كائنات و موتت كه بيشتر براي خواندن و كلام و آواز است توجه آهنگسازان دورة بعد مثل دورة كلاسيك را جلب كرده و از اهميت خاصي برخوردار بوده است.
هنر جديد: فيليپ دوويتري اسقف فرانسوي يكي از تتئوريسين هاي بزرگ فرانسه بود كه تحقيقات خود را در هنر موسيي به صورت رساله اي منتشر كرد و نام arsnova يا هنر جديد ناميد كه اين موضوع مربوط به نيمه قرن 13 مي شود. گيوم دوماشو يكي ديگر از آهنگسازان و تئوريسين هاي هنر جديد است و به واسطة آثاري كه در موسيقي مذهبي و غير مذهبي غرب به يادگار گذاشته ميتوان بزرگترين آهنگساز قرن 14 دانست.