1396/9/11، 10:21 صبح
بخش اول مقاله تحقیقی تالیفی «همه چیز درباره موسیقی درمانی» به قلم «شروین کوهساری» دردیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
منتشر شد. اکنون بخش دوم این مقاله را میخوانیم:
به گفته ی دکتر علی زادهمحمدي استاديار و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي و نائب رئیس انجمن موسیقی درمانی ایران: « اصولا كسي كه به عنوان موسيقيدرمانگر شناخته ميشود، بايد داراي تحصيلات آكادميك در همين رشته باشد یا در يكي از زمينههاي روانشناسي، پزشكي، توانبخشي و … تخصص داشته باشد و در ضمن داشتن تجربه حرفهاي موسيقايي ، در كار موسيقيدرماني تجربه كسب كرده و از موسيقي، تكنيكها و روشهايش در موسيقيدرماني و در ارتباط با بيماران يا كساني كه مشكلاتي دارند استفاده كند. يك موسيقيدرمانگر، نيمي از دروسي را كه در دوران تحصيل ميگذراند، اختصاصا در مورد موسيقي است. او بايد توانايي نواختن دو یا يك ساز تخصصي را داشته باشد و می بایست که با تجربه و دارا بودن اطلاعات آكادميك دقیق درباره ی موسيقي و روانشناسي ، برای بهبودی بیماران اقدام کند ».
روش فعال ، نواختن ، خواندن و حرکات موزون اساس کار است و از طریق فعالیت های عملی، واکنش های درمانی فوق برانگیخته می شوند. برنامهها و روشهای موسیقی درمانی متنوع و متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروه های منظم و یا انفرادی خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.
۱- دقت و کنترل (شامل هماهنگ شدن عضلات بدن) ۲- مدت زمان واکنش(سرعت عمل در انجام وانکش در مقابل یک محرک) ۳- مهارت و چالاکی دست ها ۴- بالا رفتن توان ذهنی و قدرت حافظه و یادگیری۵ – افزایش توان دیداری و سرعت خوانش
آواز به عنوان يكي از اثرگذارترين عناصر موسيقايي و شنيداري، از قديميترين سازهاي بشري است كه جزو مهم و كاربرديترين ابزارها جهت بيان مفهوم و احساسات به مخاطب به شمار می آید. روانشناسان به آواز به عنوان بيان احساسات ناخودآگاه نگاه ميكنند يعني همان مفهومي كه در روان درماني حرف اول را ميزند: بیمار معمولاً براي اين مراجعه ميكند كه: در وجود من چيزي مرا رنج ميدهد، من از آن چيزي نميفهمم، نميتوانم در موردش كاري كنم؛ در يك كلام بيمار از ناخودآگاهش شكايت دارد.
اما چرا درمان، فرآيند پيچيدهاي است؟ چون در عين حال كه ناخودآگاه، شخص را آزار ميدهد او نیز معمولا چيزي از آن نميداند و يا نميخواهد بداند. در اين زمينه آواز ميتواند با بيان احساسات خاص و ناخودآگاه فرد (هر چند به شكل غيرمستقيم) فرد را از بند اسارت چنين احساساتي رها سازد.موسيقي را «بيان يكپارچه احساسات» تعريف نمودهاند. يك نكته قابل ملاحظه اين است كه در يك سري تحقيقات به عمل آمده در دانشگاه وست مینستر انگلیس ثابت شد که اثر آرام بخشي موسيقي در حد استفاده از داروهاي آرام بخش قابل مقايسه است.
با نظر به این که پردازش موسیقی در مغز در جایگاه هایی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار صورت میپذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارت های گفتاری استفاده میشود. این امر در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم و نیز مبتلیان به اختلال در یادگیری بیشتر صدق می کند .
از سال ۱۳۷۷ گروهي متشكل از اساتيد و دانشجويان گروه پژوهشي موسيقي درماني تحت نظارت مركز پژوهش هاي علمي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي تهران فعاليت هاي نظام مندي را در اين زمينه آغاز نمودند كه ماحصل آن، برگزاري اولين و دومين سمينار موسيقي درماني در سطح ملي و تشكيل جلسات كنفرانس هفتگي، بانك اطلاعاتي، دوره هاي آموزش نظري و عملي و انجام تحقيقات باليني بوده است. در جريان برگزاري دومين سمينار سراسري موسيقي درماني در خرداد ماه سال ۱۳۷۹، قطعنامه اي قرائت شد كه در آن، لزوم تشكيل انجمني رسمي كه ماهيت حقوقي داشته باشد، اعلام گرديد. اين ماده از قطعنامه بر اساس برنامه اي از پيش تعيين شده و بنا به درخواست هاي متعدد از جانب مراكز دانشگاهي و دانشجويان گروههاي مختلف، و احساس نياز اعضاي گروه شكل گرفت و پيگيري آن پس از يك سال با برقراري جلسات متعدد مقدماتي منجر به ثبت انجمن حاضر گرديد که تا به امروز در حال فعالیت است .
در يك نتیجه گیری كلي ميتوان گفت موسيقي نوعي محرك احساسيِ قوي و تجربه چند حسي است و استفاده از آن حق ذاتي انسان ها است. همه ی افراد موسيقايي زاييده ميشوند و بهرهگيري از اين ارمغان طبيعت، انتخاب شخصی بوده و براساس اين كه تا چه ميزان به كيفيت زندگي بهتر آگاه باشند و در پي اكتساب آن هستند، ميتوانند از موسیقی بهره مند شوند و یا آن را نادیده بگیرند. آینده موسیقی درمانی به طور مشخص در مسیر اصلی خدمات مربوط به سلامتی قرار می گیرد. شکلی از خدمات درمانی که در سالهای اخیر بیش از هر چیز دیگری شایع بوده برنامه ی درمان استرس است.منطقی بنظر می رسد با قابلیتی که موسیقی در تحت تاثیر قرار دادن پاسخهای روانی و عاطفی دارد ، به طور طبیعی برای برنامه های درمانی مناسب باشد.
از همین رو به همه ی انسان ها توصیه می شود که شنیدن به موسیقی دل خواه خود را در برنامه ی روزانه ی زندگی خود قرار دهند و نکته ی بسیار مهم برای همه ی افراد این است که هر کس مناسب با سن خود توانایی یادگیری و بهرمندی از موسیقی را داراست . هر کودکی ریتم را حتی در حالت روان نژندی و عقب ماندگی ذهنی حس می کند ، در واقع احساس ریتم، غریزی است و به همین دلیل همه ی کودکان موسیقی را دوست دارند، از آن لذت می برند و شاد می شوند.افراد مسن هم با توجه به قریحه و روحیه ی خود توانایی یادگیری و لذت بردن از موسیقی را دارند و با به کار گیری این هنر می توانند تحریکات حسی و ذهنی مفیدی را در غالب بالا بردن کیفیت زندگی ایجاد کنند.با در نظر داشتن این موضوع که همه ی انسان ها متناسب با شرایط سنی خود ظرفیت پیشرفت در موسیقی را دارند.
منتشر شد. اکنون بخش دوم این مقاله را میخوانیم:
- موسیقی درمانگر کیست؟
به گفته ی دکتر علی زادهمحمدي استاديار و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي و نائب رئیس انجمن موسیقی درمانی ایران: « اصولا كسي كه به عنوان موسيقيدرمانگر شناخته ميشود، بايد داراي تحصيلات آكادميك در همين رشته باشد یا در يكي از زمينههاي روانشناسي، پزشكي، توانبخشي و … تخصص داشته باشد و در ضمن داشتن تجربه حرفهاي موسيقايي ، در كار موسيقيدرماني تجربه كسب كرده و از موسيقي، تكنيكها و روشهايش در موسيقيدرماني و در ارتباط با بيماران يا كساني كه مشكلاتي دارند استفاده كند. يك موسيقيدرمانگر، نيمي از دروسي را كه در دوران تحصيل ميگذراند، اختصاصا در مورد موسيقي است. او بايد توانايي نواختن دو یا يك ساز تخصصي را داشته باشد و می بایست که با تجربه و دارا بودن اطلاعات آكادميك دقیق درباره ی موسيقي و روانشناسي ، برای بهبودی بیماران اقدام کند ».
- روشهای موسیقی درمانی
روش فعال ، نواختن ، خواندن و حرکات موزون اساس کار است و از طریق فعالیت های عملی، واکنش های درمانی فوق برانگیخته می شوند. برنامهها و روشهای موسیقی درمانی متنوع و متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروه های منظم و یا انفرادی خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.
- مقایسه ی شنيدن موسيقي در برابر نواختن ساز
۱- دقت و کنترل (شامل هماهنگ شدن عضلات بدن) ۲- مدت زمان واکنش(سرعت عمل در انجام وانکش در مقابل یک محرک) ۳- مهارت و چالاکی دست ها ۴- بالا رفتن توان ذهنی و قدرت حافظه و یادگیری۵ – افزایش توان دیداری و سرعت خوانش
آواز به عنوان يكي از اثرگذارترين عناصر موسيقايي و شنيداري، از قديميترين سازهاي بشري است كه جزو مهم و كاربرديترين ابزارها جهت بيان مفهوم و احساسات به مخاطب به شمار می آید. روانشناسان به آواز به عنوان بيان احساسات ناخودآگاه نگاه ميكنند يعني همان مفهومي كه در روان درماني حرف اول را ميزند: بیمار معمولاً براي اين مراجعه ميكند كه: در وجود من چيزي مرا رنج ميدهد، من از آن چيزي نميفهمم، نميتوانم در موردش كاري كنم؛ در يك كلام بيمار از ناخودآگاهش شكايت دارد.
اما چرا درمان، فرآيند پيچيدهاي است؟ چون در عين حال كه ناخودآگاه، شخص را آزار ميدهد او نیز معمولا چيزي از آن نميداند و يا نميخواهد بداند. در اين زمينه آواز ميتواند با بيان احساسات خاص و ناخودآگاه فرد (هر چند به شكل غيرمستقيم) فرد را از بند اسارت چنين احساساتي رها سازد.موسيقي را «بيان يكپارچه احساسات» تعريف نمودهاند. يك نكته قابل ملاحظه اين است كه در يك سري تحقيقات به عمل آمده در دانشگاه وست مینستر انگلیس ثابت شد که اثر آرام بخشي موسيقي در حد استفاده از داروهاي آرام بخش قابل مقايسه است.
با نظر به این که پردازش موسیقی در مغز در جایگاه هایی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار صورت میپذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارت های گفتاری استفاده میشود. این امر در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم و نیز مبتلیان به اختلال در یادگیری بیشتر صدق می کند .
- پیشینه موسیقی درمانی در تاریخ ایران
از سال ۱۳۷۷ گروهي متشكل از اساتيد و دانشجويان گروه پژوهشي موسيقي درماني تحت نظارت مركز پژوهش هاي علمي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي تهران فعاليت هاي نظام مندي را در اين زمينه آغاز نمودند كه ماحصل آن، برگزاري اولين و دومين سمينار موسيقي درماني در سطح ملي و تشكيل جلسات كنفرانس هفتگي، بانك اطلاعاتي، دوره هاي آموزش نظري و عملي و انجام تحقيقات باليني بوده است. در جريان برگزاري دومين سمينار سراسري موسيقي درماني در خرداد ماه سال ۱۳۷۹، قطعنامه اي قرائت شد كه در آن، لزوم تشكيل انجمني رسمي كه ماهيت حقوقي داشته باشد، اعلام گرديد. اين ماده از قطعنامه بر اساس برنامه اي از پيش تعيين شده و بنا به درخواست هاي متعدد از جانب مراكز دانشگاهي و دانشجويان گروههاي مختلف، و احساس نياز اعضاي گروه شكل گرفت و پيگيري آن پس از يك سال با برقراري جلسات متعدد مقدماتي منجر به ثبت انجمن حاضر گرديد که تا به امروز در حال فعالیت است .
در يك نتیجه گیری كلي ميتوان گفت موسيقي نوعي محرك احساسيِ قوي و تجربه چند حسي است و استفاده از آن حق ذاتي انسان ها است. همه ی افراد موسيقايي زاييده ميشوند و بهرهگيري از اين ارمغان طبيعت، انتخاب شخصی بوده و براساس اين كه تا چه ميزان به كيفيت زندگي بهتر آگاه باشند و در پي اكتساب آن هستند، ميتوانند از موسیقی بهره مند شوند و یا آن را نادیده بگیرند. آینده موسیقی درمانی به طور مشخص در مسیر اصلی خدمات مربوط به سلامتی قرار می گیرد. شکلی از خدمات درمانی که در سالهای اخیر بیش از هر چیز دیگری شایع بوده برنامه ی درمان استرس است.منطقی بنظر می رسد با قابلیتی که موسیقی در تحت تاثیر قرار دادن پاسخهای روانی و عاطفی دارد ، به طور طبیعی برای برنامه های درمانی مناسب باشد.
از همین رو به همه ی انسان ها توصیه می شود که شنیدن به موسیقی دل خواه خود را در برنامه ی روزانه ی زندگی خود قرار دهند و نکته ی بسیار مهم برای همه ی افراد این است که هر کس مناسب با سن خود توانایی یادگیری و بهرمندی از موسیقی را داراست . هر کودکی ریتم را حتی در حالت روان نژندی و عقب ماندگی ذهنی حس می کند ، در واقع احساس ریتم، غریزی است و به همین دلیل همه ی کودکان موسیقی را دوست دارند، از آن لذت می برند و شاد می شوند.افراد مسن هم با توجه به قریحه و روحیه ی خود توانایی یادگیری و لذت بردن از موسیقی را دارند و با به کار گیری این هنر می توانند تحریکات حسی و ذهنی مفیدی را در غالب بالا بردن کیفیت زندگی ایجاد کنند.با در نظر داشتن این موضوع که همه ی انسان ها متناسب با شرایط سنی خود ظرفیت پیشرفت در موسیقی را دارند.