1396/9/14، 08:00 عصر
فواید و مضرات گوش دادن به سبکهای مختلف:
اثر موسیقی کلاسیک بر مغز-مقدمه
موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است . ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند . سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است . هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد ، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد .
سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم ، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد ، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم ، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم ، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد .
ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود ، و همين تاثير گذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است . در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند .
ويژگي ديگر موسيقي آن است كه در زمان بيان اشعار و كلام اديبانه كه تكيه بر استدلال و منطق دارد با دميدن روح خود بر هيجانات اين رابطه برقرار است ، با شروع كلام ، موسيقي اين مرحله را قطع و مسير را مستقيم به سوي حس ارتباطي فرد با شعر برقرار مينمايد.
موسيقي از اين گذرگاه براي بيان ماهيت وجودي خود استفاده نمي نمايد و اين صحيح ترين گذرگاه عبور احساسي است .با ايجاد و توليد سلسله هيجانات مختلف ، گوش كردن به يك نوع خاص از موسيقي ميتواند بنيان و شالوده اي را براي نوع پندار ، گفتار و كردار آدمي بوجود آورد . موسيقي تشديد كننده لذات و تسكين دهنده آلام ، تقويت كننده روحيات سرافكندگي
و آرام كننده افرادآشفته است . اين رابطه ي ميان شنونده و موسيقي است كه ميتواند عامل تعيين كننده براي مدت زمان ادامه ي اين تاثيرات باشد .
تاثيرات شناخته شده موسيقي بر مغز متفاوت و گوناگون ميباشد: موسيقي بر مغز انسان و حيوان و رشد گياه موثر است .
موسيقي در انسان بواسطه ي افزايش حافظه ي موقت و طولاني باعث افزايش بهره هوشي فضايي ميگردد .
در حقيقت موسيقي با تربيت موزيسين ها به امكان پاسخ دهي بهتر انها در بخش حافظه لغات نسبت به ساير افراد بالغ كمك مينمايد .
كودكان به مراتب بيش از افراد بالغ از مزاياي موسيقي كلاسيك بهره مند ميگردند ، آنها تجربه و موهبت مزاياي
شناختي خويش را كسب مينمايند .
پديده معروف به " موتزارت افكت " به گسترش عملكرد قوه تحليل و استدلال منطقي و همچنين حافظه ي كوتاه مدت به علت شنيدن قطعات موسيقي پيچيده نظير كنسرتو پيانوهاي دونوازي شده موتزارت اشاره دارد. موسيقي بويژه موسيقي دوران باروك با ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه ، تاثير مستقيمي بر روي فركانس و دامنه ي امواج مغزي دارد كه قابل اندازه گيري از طريق الكتروآنسفالوگراف ميباشد . موسيقي همچنين بر روي سيسيتم تنفسي و افزايش مقاومت پوست و نيز سيستم هورموني بدن تاثير گذار است و اتساع مردمك چشم ، افزايش فشار خون و ضربان قلب را موجب ميگردد . در نتيجه ي اين فرآيندها تمركز پذيري مغز به سهولت انجام ميپذيرد .
موسيقي با تحريك همزمان نيمكره هاي چپ و راست مغز ، تحليل و تلفيق و شبيه سازي هاي اطلاعات در مدت زمان كوتاهتري را ممكن ميسازد . اين فعال سازي همزمان دو نيمكره ي مغزي موجب تقويت فرآيند يادگيري و جذب اطلاعات و در نهايت رشد مهارتهاي شناختي ميگردد . اين پديده كه ميتوان با گوش كردن به اين سبك موسيقي يادگيري را به ميزان پنج
برابر افزايش داد باثبات رسيده است و از همين روست كه نقالان،داستانهاي خود را با ريتم ملوديك خاصي ادامه ميدهند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درام پرداز يوناني با استفاده از همين شگرد
خود اموخته به ايفاي نقش ميپرداختند .
ملودي و ريتم دو جزء لاينفك موسيقي ميباشند كه از طرق
مختلفي به ايفاي نقش مي پردازند :
ملودي جوهره ي افزايش خرد خلاق محسوب ميگردد در حاليكه ريتم هماهنگ كننده ي اين قبيل احساسات به خصوصيات و صفات اصلي وطبيعي ميباشد. خوي انساني داراي ضرباهنگ مخصوص موسيقايي ويژه خود ميباشد .
ريتم ضربان قلب ، قدم زدن ، پريدن ، صحبت كردن ، جويدن و تنفس تماما نشانه هايي از خصوصيات حياتي منظم و ضروري روزمره بشري است . با شنيدن نوع خاص موسيقي كه موجب افزايش ترشح سروتونين توليدي در مغز ميگردد ميتوانيم شاهد رشد انديشه و تجسمات ذهني باشيم . چيزي كه موسيقي را تا اين قدر پر بها و ارزشمند مي سازد همانا ارائه ي سامانه هاي منظم و بي بديل رياضي وار آن ميباشد .
۱- اثر موسیقی کلاسیک بر مغز
تاثير موسيقي كلاسيك بر مغز همانگونه كه ذكر شد از همكاري دو عامل منتج ميگردد ، عامل ابتدايي ريتم ميباشد كه عمل همسان سازي اعمال حياتي بدن را برعهده داشته و به ايجاد حالت رواني خاص براي افزايش
شناخت و خلق تواناييها منجر ميگردد . عامل دوم كه در هماهنگي با عامل
اول قرار دارد ملودي است كه تفكيك پذيري استدلال و قواي عقلاني را موجب ميگردد و احساس مطبوع فراخواني چالش ها و مسايل را از طريق سلسله ابتكارات و چاره سازي هاي جديد و تامين قابليتها براي انتخاب صحيح از ميان راه حلهاي موجود امكان پذير ميسازد . ملودي و ريتم
در هماهنگي و اشتراك مساعي با مغز به گشايش قوه شنيداري و كانالهاي حسي مغز و افزايش مهارتهاي قواي ذهني ميگردد .
نظم شگفت انگيز موسيقي عصر باروك و كلاسيك موجب ميگردد تا مغز افزايش ترشح سروتونين را تجربه نمايد و به بدن و ذهن اجازه ميدهد تا نقش بهتري در زمان شنيدن به اين قطعات منطقي ايفاء نمايند . اين نظم لگوهايي از ريتم و دانگ صدا ، تباين كاركترها ، بازگويي و تغييرات تم را شامل
ميشود .
ضرباهنگ به همراهي افزايش شناختي و كاركرد خلاقانه مغز توسط ملودي باعث ايجاد احساسات هيجاني در بدن ما ميشود به عنوان مثال هنگاميكه از يك كودك ناكارآمد درخواست گره زدن بند كفش ميشود اغلب اين وظيف نتيجه اي بسيار سخت و در برخي موارد غيرممكن را خواهد داشت در حاليكه همين درخواست در پس زمينه اي از اجراي موسيقي كلاسيك
موفقيت در انجام وظيفه را به دنبال خواهد داشت .
طبق اثر موتزارت ( موتزارت افكت) ،كودكاني كه به فرا گيري دروس موسيقي ميپردازند مزيتهاي مهارتي شناختي بيشتري را تجربه مينمايند .
موسيقي بر افراد مختلف به روشهاي گوناگون تاثيرات متفاوتي دارد ،موسيقي روان هندل هنگاميكه در ذهن يك موسيقيدان خبره و موشكاف تجلي ميابد انرژي دلپذيري را در وجود وي آزاد ميسازد كه قابل مقايسه با با يك غيرموسيقيدان و يا علاقمند به موسيقي نيست . همچنين است در فرد
شهودگراي زيركي كه قوه ي درك و تشخيص احساسات و شوري كه
اهنگساز (اركستر/نوازنده ) انتقال ميدهد را دارد نسبت به شنونده ي تنبل و وقت گذران . سطح درك موسيقايي شنونده بسيار مهم است و از همين رو ، يك قطعه در نگاه دو شنونده كاملا متفاوت پديدار ميگردد و موجب اختلاف نظر متناقض و مخالف ميان آنها ميگردد .
تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است . توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر ، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند . تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند .
در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING ) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب
کردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن ، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند، راه خروج را پيدا كردند .
هنگامي كه دانشمندان به مشاهده ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند .
آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي
ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند . گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان ، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را
درك خواهند كرد .
بنابر اين گزارش، محققان از آزمايش بزاق افرادي كه موسيقي سنتي مي خوانند و گوش مي دادند، دريافتند ميزان هورمون استرس موسوم به كورتيزول در بدن آنها به ميزان زيادي كاهش يافت.
بر اساس اين گزارش، در روند عملكرد سيستم ايمني اين افراد نيز مشاهده شد، ميزان ايمونوگلوبين A در آنها به ميزان زياد افزايش يافت.
يادآور ميشود، محققان تأكيد مي کنند موسيقي سنتي و كلاسيك باعث بهبود روحيه افراد مي شود.
تاثيرات شگرف موسيقي در زندگي بسيار اساسي و بنيادين هستند و اين مزيت در زندگي كاراتر افراد نمود مي يابد . بيشتر نوابغ تاريخ ، موسيقيدان و
يا با نيروي موسيقي آشنا بوده اند . اينشتين يكي از تابناك ترين چهره هاي نبوغ بشري يك ويولنيست بود و يكي از دلايل پذيرفته شده در هوش وي ، اين امر بوده است كه وي به نواختن ويولن اشتغال داشته است .
او راه حلهاي معادلات پيچيده و مسايل را در زمانهاي بداهه نوازيهاي ويولن ميافت . هنگاميكه توماس جفرسون قادر به يافتن عبارات و جملات صحيح در اعلاميه استقلال نبود به نوازندگي ويولن ميپرداخت و جملات مناسب را ميافت .
سر كانن دويل نويسنده ي نامي بريتانيا در خلق كاركتر فوق هوشمند خود شرلوك هلمز ، هرگاه اين شخصيت بدنبال حل معمايي پيچيده بود وي را در حال نواختن ويولن نشان ميداد . مردان بزرگ تاريخ از شكسپير تا ناپلئون بر
همين اساس به موسيقي پرداخته اند و اين نشانه اي است از آن تفاوت هايي كه موسيقي ميافريند.
این موسیقی در اثر هیچ آرزوی پرمعنا به وجود نیامده و تنها جاه طلبی سازندگان آن سود و پاداش مادی است و...
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست.موسیقی پاپ چیزی است.
برای آشنا شدن با موسیقی پاپ بهتر است ابتدا توضیح کوتاهی درباره
موسیقی مردم پسند یا Popular music بدهیم، موسیقی مردم پسند، به هرنوع سبک موسیقی گفته میشود که در دسترس عامه مردم است و به شکل تجاری عرضه میشود.
این موسیقی نقطه مقابل موسیقی کلاسیک و موسیقی فولکلور(محلی) است به این ترتیب که اولی در طول تاریخ همواره موسیقی طبقه برگزیده و روشنفکر جامعه بوده است و دومی، موسیقیی است که به طور تجاری عرضه نمیشود.
موسیقی مردم پسند گاهی به طور خلاصه موسیقی پاپ هم گفته میشود اما موسیقی پاپ در اصل یکی از زیرشاخه های آن به شمار می آید.
موسیقی پاپ، با وجود اینکه کاملا از موسیقی کلاسیک،موسیقی هنری یا art music و موسیقی فولک متمایز است، اما از آنجایی که اصطلاح پاپ شامل بسیاری از قطعات موسیقی راک، هیپ هاپ، کانتری و راک اپرا را در بر میگیرد، میتوانیم بگوییم که موسیقی پاپ، تعریف دقیقی ندارد.
مشخصات موسیقی پاپ به عنوان یک زیرمجموعه
موسیقی پاپ معمولا به عنوان موسیقیی تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است.
بنا به تعریف سایمون فریت Simon Frith، منتقد موسیقی و جامعه شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر.
البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی شناسی هم معنا کرد.درواقع، "پاپ" طوری طراحی شده که برای همه جالب باشد و از هیچ جای خاصی نیامده و قرار هم نیست سلیقه خاصی
را اعمال کند.
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست
وسیقی پاپ چیزی است که از بالا (کمپانیهای ضبط صفحه، تهیه کنندگان رادیویی و تبلیغات چیها) تدارک دیده شده و از میان مردم برنخواسته است.
پاپ موسیقیی است که به طور حرفه ای تهیه و بسته بندی شده است و چیزی نیست که بتوان آنرا به سلیقه خود تغییر داد و یا فرم آنرا تغییر داد.
به عبارت دیگر، موسیقی پاپ، نوعی موسیقی است که در دهه ۵۰ آغاز شد و آنچه در این مجموعه قرار میگیرد معمولا برای گروه بزرگی از افراد جذاب است.
با به وجود آمدن صفحه های پلاستیکی یا وینیل در دهه ۳۰تا ظهور کامپکت دیسک یا CD در دهه ۸۰، موسیقی ضبط شده، نسبت به موسیقی زنده، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت.
ترانه های پاپ معمولا در ۳ دقیقه اجرا میشوند و در آنها از ملودیهایی استفاده میشود که معمولا بسیار شنیدنی بوده و عده بسیاری را به خود جلب میکنند.
مشخصه موسیقی پاپ یک عنصر ریتمیک سنگین در زیر است که معمولا توسط دستگاههای تقویت کننده الکترونیک (amplifier) اجرا میشود و ملودی اصلی بر این ریتم غالب است.
ترانه پاپ همچنین به ترانه های محبوبی که مردم به زمزمه و خواندن آن علاقه دارند نیز اطلاق میشوند.
موسیقی پاپ از نظر تجاری موفق است و سبک مورد علاقه ایستگاههای رادیویی است زیرا قابل دسترس بوده، راحت در یاد می ماند و مخاطبین زیادی را به خود جلب میکند.
۳- مضرات موسیقی تند مانند راک و رپ
موسیقی روح را به حرکت وامی دارد و قادر است تاثیرات قوی و متفاوتی بر جای بگذارد، می تواند انسان را آرام و یا هیجان زده کندگوش دادن به موسیقی – بسته به نوع موسیقی – می تواند بر متابولیسم (تحولات و دگرگونی ها حیاتی) بدن تاثیر بگذارد،
فشار خون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار کرده و به هضم غذا کمک کند.
موسیقی های آرام (مانند موسیقی کلاسیک با تمپوی پایین)، آرامش بخش هستند، احساسی که از سی دقیقه گوش دادن به چنین موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است که از خوردن یک قرص والیوم حاصل می شود.
از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی، تن، آهنگ و ریتم است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند.
موسیقی ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد. بر حسب اینکه موسیقی خوب یا بد گوش بدهیم، می تواند مانند زهر در بدن عمل کند.
مطالعاتی که در زمینه تاثیر موسیقی بر رشد گیاهان انجام شده، نشان داده که برای مثال، موسیقی راک، رشد گیاه را متوقف می کند و برعکس، موسیقی کلاسیک، باعث تسریع رشد گیاه می شود.
- تخریب روان با موسیقی تند مانند :
* راک و رپ*
بسیار دیده شده است که جوانان با شنیدن این موسیقی ها در
ماشینهای خود در اتوبانها چگونه ویراژ می دهند و جان خود و بقیه را به خطر می اندازند.
اگر در یک شرایط روحی عادی باشی اصلاً نمی توانی به این نوع موسیقی گوش کنی. کسانی هستند که هم زمان با مصرف قرصهای روان گردان
این نوع آهنگها را گوش می کنند و ریتم این آهنگها به اینکه آنها بیشتر در حس رویایی و یا توهم خود فرو بروند کمک می کند.
ریتم تند و بسیار هیجان دار این نوع موسیقی«رپ»،«هوی» و... تأثیر منفی مستقیم بر اعصاب شنونده دارد.همان طور که یک موسیقی ملایم و لایت، به آرامش روحی کمک می کند این موسیقیهای تند روح را خراش می دهد.
شادی موسیقی های غربی و تند امروزی بسیار زود گذر بوده و آثار روانی منفی در آدمی ایجاد می نماید. شادی ها یی که بعد از استعمال داروهای مخدر وروان گردان مشاهده میگردد نتیجه استفاده از همین نوع موسیقی هاست .
۴- مضرات موسیقی متال
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
- تأثیر فرهنگی موسیقی متال
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفدارن آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این
باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کلیه آلبومهای دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست.
اثر موسیقی کلاسیک بر مغز-مقدمه
موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است . ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند . سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است . هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد ، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد .
سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم ، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد ، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم ، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم ، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد .
ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود ، و همين تاثير گذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است . در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند .
ويژگي ديگر موسيقي آن است كه در زمان بيان اشعار و كلام اديبانه كه تكيه بر استدلال و منطق دارد با دميدن روح خود بر هيجانات اين رابطه برقرار است ، با شروع كلام ، موسيقي اين مرحله را قطع و مسير را مستقيم به سوي حس ارتباطي فرد با شعر برقرار مينمايد.
موسيقي از اين گذرگاه براي بيان ماهيت وجودي خود استفاده نمي نمايد و اين صحيح ترين گذرگاه عبور احساسي است .با ايجاد و توليد سلسله هيجانات مختلف ، گوش كردن به يك نوع خاص از موسيقي ميتواند بنيان و شالوده اي را براي نوع پندار ، گفتار و كردار آدمي بوجود آورد . موسيقي تشديد كننده لذات و تسكين دهنده آلام ، تقويت كننده روحيات سرافكندگي
و آرام كننده افرادآشفته است . اين رابطه ي ميان شنونده و موسيقي است كه ميتواند عامل تعيين كننده براي مدت زمان ادامه ي اين تاثيرات باشد .
تاثيرات شناخته شده موسيقي بر مغز متفاوت و گوناگون ميباشد: موسيقي بر مغز انسان و حيوان و رشد گياه موثر است .
موسيقي در انسان بواسطه ي افزايش حافظه ي موقت و طولاني باعث افزايش بهره هوشي فضايي ميگردد .
در حقيقت موسيقي با تربيت موزيسين ها به امكان پاسخ دهي بهتر انها در بخش حافظه لغات نسبت به ساير افراد بالغ كمك مينمايد .
كودكان به مراتب بيش از افراد بالغ از مزاياي موسيقي كلاسيك بهره مند ميگردند ، آنها تجربه و موهبت مزاياي
شناختي خويش را كسب مينمايند .
پديده معروف به " موتزارت افكت " به گسترش عملكرد قوه تحليل و استدلال منطقي و همچنين حافظه ي كوتاه مدت به علت شنيدن قطعات موسيقي پيچيده نظير كنسرتو پيانوهاي دونوازي شده موتزارت اشاره دارد. موسيقي بويژه موسيقي دوران باروك با ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه ، تاثير مستقيمي بر روي فركانس و دامنه ي امواج مغزي دارد كه قابل اندازه گيري از طريق الكتروآنسفالوگراف ميباشد . موسيقي همچنين بر روي سيسيتم تنفسي و افزايش مقاومت پوست و نيز سيستم هورموني بدن تاثير گذار است و اتساع مردمك چشم ، افزايش فشار خون و ضربان قلب را موجب ميگردد . در نتيجه ي اين فرآيندها تمركز پذيري مغز به سهولت انجام ميپذيرد .
موسيقي با تحريك همزمان نيمكره هاي چپ و راست مغز ، تحليل و تلفيق و شبيه سازي هاي اطلاعات در مدت زمان كوتاهتري را ممكن ميسازد . اين فعال سازي همزمان دو نيمكره ي مغزي موجب تقويت فرآيند يادگيري و جذب اطلاعات و در نهايت رشد مهارتهاي شناختي ميگردد . اين پديده كه ميتوان با گوش كردن به اين سبك موسيقي يادگيري را به ميزان پنج
برابر افزايش داد باثبات رسيده است و از همين روست كه نقالان،داستانهاي خود را با ريتم ملوديك خاصي ادامه ميدهند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درام پرداز يوناني با استفاده از همين شگرد
خود اموخته به ايفاي نقش ميپرداختند .
ملودي و ريتم دو جزء لاينفك موسيقي ميباشند كه از طرق
مختلفي به ايفاي نقش مي پردازند :
ملودي جوهره ي افزايش خرد خلاق محسوب ميگردد در حاليكه ريتم هماهنگ كننده ي اين قبيل احساسات به خصوصيات و صفات اصلي وطبيعي ميباشد. خوي انساني داراي ضرباهنگ مخصوص موسيقايي ويژه خود ميباشد .
ريتم ضربان قلب ، قدم زدن ، پريدن ، صحبت كردن ، جويدن و تنفس تماما نشانه هايي از خصوصيات حياتي منظم و ضروري روزمره بشري است . با شنيدن نوع خاص موسيقي كه موجب افزايش ترشح سروتونين توليدي در مغز ميگردد ميتوانيم شاهد رشد انديشه و تجسمات ذهني باشيم . چيزي كه موسيقي را تا اين قدر پر بها و ارزشمند مي سازد همانا ارائه ي سامانه هاي منظم و بي بديل رياضي وار آن ميباشد .
۱- اثر موسیقی کلاسیک بر مغز
تاثير موسيقي كلاسيك بر مغز همانگونه كه ذكر شد از همكاري دو عامل منتج ميگردد ، عامل ابتدايي ريتم ميباشد كه عمل همسان سازي اعمال حياتي بدن را برعهده داشته و به ايجاد حالت رواني خاص براي افزايش
شناخت و خلق تواناييها منجر ميگردد . عامل دوم كه در هماهنگي با عامل
اول قرار دارد ملودي است كه تفكيك پذيري استدلال و قواي عقلاني را موجب ميگردد و احساس مطبوع فراخواني چالش ها و مسايل را از طريق سلسله ابتكارات و چاره سازي هاي جديد و تامين قابليتها براي انتخاب صحيح از ميان راه حلهاي موجود امكان پذير ميسازد . ملودي و ريتم
در هماهنگي و اشتراك مساعي با مغز به گشايش قوه شنيداري و كانالهاي حسي مغز و افزايش مهارتهاي قواي ذهني ميگردد .
نظم شگفت انگيز موسيقي عصر باروك و كلاسيك موجب ميگردد تا مغز افزايش ترشح سروتونين را تجربه نمايد و به بدن و ذهن اجازه ميدهد تا نقش بهتري در زمان شنيدن به اين قطعات منطقي ايفاء نمايند . اين نظم لگوهايي از ريتم و دانگ صدا ، تباين كاركترها ، بازگويي و تغييرات تم را شامل
ميشود .
ضرباهنگ به همراهي افزايش شناختي و كاركرد خلاقانه مغز توسط ملودي باعث ايجاد احساسات هيجاني در بدن ما ميشود به عنوان مثال هنگاميكه از يك كودك ناكارآمد درخواست گره زدن بند كفش ميشود اغلب اين وظيف نتيجه اي بسيار سخت و در برخي موارد غيرممكن را خواهد داشت در حاليكه همين درخواست در پس زمينه اي از اجراي موسيقي كلاسيك
موفقيت در انجام وظيفه را به دنبال خواهد داشت .
طبق اثر موتزارت ( موتزارت افكت) ،كودكاني كه به فرا گيري دروس موسيقي ميپردازند مزيتهاي مهارتي شناختي بيشتري را تجربه مينمايند .
موسيقي بر افراد مختلف به روشهاي گوناگون تاثيرات متفاوتي دارد ،موسيقي روان هندل هنگاميكه در ذهن يك موسيقيدان خبره و موشكاف تجلي ميابد انرژي دلپذيري را در وجود وي آزاد ميسازد كه قابل مقايسه با با يك غيرموسيقيدان و يا علاقمند به موسيقي نيست . همچنين است در فرد
شهودگراي زيركي كه قوه ي درك و تشخيص احساسات و شوري كه
اهنگساز (اركستر/نوازنده ) انتقال ميدهد را دارد نسبت به شنونده ي تنبل و وقت گذران . سطح درك موسيقايي شنونده بسيار مهم است و از همين رو ، يك قطعه در نگاه دو شنونده كاملا متفاوت پديدار ميگردد و موجب اختلاف نظر متناقض و مخالف ميان آنها ميگردد .
تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است . توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر ، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند . تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند .
در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING ) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب
کردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن ، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند، راه خروج را پيدا كردند .
هنگامي كه دانشمندان به مشاهده ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند .
آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي
ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند . گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان ، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را
درك خواهند كرد .
محققان دريافتند موسيقي و آواز کلاسیک و سنتي تأثير مثبتي بر عملكرد سيستم ايمني، بهبود روحيه و آرامش شنوندگان و خوانندگان اين نوع موسيقي دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاري آلمان، محققان انستيتو موسيقي شناسي فرانكفورت آلمان دريافتند موسيقي کلاسیک و سنتي تأثير تشنج زدا و آرام بخش بر خوانندگان و مخاطبان آن داشته و اين تأثير مثبت تا مدتها در بدن آنها باقي مي ماند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاري آلمان، محققان انستيتو موسيقي شناسي فرانكفورت آلمان دريافتند موسيقي کلاسیک و سنتي تأثير تشنج زدا و آرام بخش بر خوانندگان و مخاطبان آن داشته و اين تأثير مثبت تا مدتها در بدن آنها باقي مي ماند.
بنابر اين گزارش، محققان از آزمايش بزاق افرادي كه موسيقي سنتي مي خوانند و گوش مي دادند، دريافتند ميزان هورمون استرس موسوم به كورتيزول در بدن آنها به ميزان زيادي كاهش يافت.
بر اساس اين گزارش، در روند عملكرد سيستم ايمني اين افراد نيز مشاهده شد، ميزان ايمونوگلوبين A در آنها به ميزان زياد افزايش يافت.
يادآور ميشود، محققان تأكيد مي کنند موسيقي سنتي و كلاسيك باعث بهبود روحيه افراد مي شود.
تاثيرات شگرف موسيقي در زندگي بسيار اساسي و بنيادين هستند و اين مزيت در زندگي كاراتر افراد نمود مي يابد . بيشتر نوابغ تاريخ ، موسيقيدان و
يا با نيروي موسيقي آشنا بوده اند . اينشتين يكي از تابناك ترين چهره هاي نبوغ بشري يك ويولنيست بود و يكي از دلايل پذيرفته شده در هوش وي ، اين امر بوده است كه وي به نواختن ويولن اشتغال داشته است .
او راه حلهاي معادلات پيچيده و مسايل را در زمانهاي بداهه نوازيهاي ويولن ميافت . هنگاميكه توماس جفرسون قادر به يافتن عبارات و جملات صحيح در اعلاميه استقلال نبود به نوازندگي ويولن ميپرداخت و جملات مناسب را ميافت .
سر كانن دويل نويسنده ي نامي بريتانيا در خلق كاركتر فوق هوشمند خود شرلوك هلمز ، هرگاه اين شخصيت بدنبال حل معمايي پيچيده بود وي را در حال نواختن ويولن نشان ميداد . مردان بزرگ تاريخ از شكسپير تا ناپلئون بر
همين اساس به موسيقي پرداخته اند و اين نشانه اي است از آن تفاوت هايي كه موسيقي ميافريند.
۲- تاریخچه موسیقی پاپ و مضرات آن
این موسیقی در اثر هیچ آرزوی پرمعنا به وجود نیامده و تنها جاه طلبی سازندگان آن سود و پاداش مادی است و...
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست.موسیقی پاپ چیزی است.
برای آشنا شدن با موسیقی پاپ بهتر است ابتدا توضیح کوتاهی درباره
موسیقی مردم پسند یا Popular music بدهیم، موسیقی مردم پسند، به هرنوع سبک موسیقی گفته میشود که در دسترس عامه مردم است و به شکل تجاری عرضه میشود.
این موسیقی نقطه مقابل موسیقی کلاسیک و موسیقی فولکلور(محلی) است به این ترتیب که اولی در طول تاریخ همواره موسیقی طبقه برگزیده و روشنفکر جامعه بوده است و دومی، موسیقیی است که به طور تجاری عرضه نمیشود.
موسیقی مردم پسند گاهی به طور خلاصه موسیقی پاپ هم گفته میشود اما موسیقی پاپ در اصل یکی از زیرشاخه های آن به شمار می آید.
موسیقی پاپ، با وجود اینکه کاملا از موسیقی کلاسیک،موسیقی هنری یا art music و موسیقی فولک متمایز است، اما از آنجایی که اصطلاح پاپ شامل بسیاری از قطعات موسیقی راک، هیپ هاپ، کانتری و راک اپرا را در بر میگیرد، میتوانیم بگوییم که موسیقی پاپ، تعریف دقیقی ندارد.
مشخصات موسیقی پاپ به عنوان یک زیرمجموعه
موسیقی پاپ معمولا به عنوان موسیقیی تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است.
بنا به تعریف سایمون فریت Simon Frith، منتقد موسیقی و جامعه شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر.
البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی شناسی هم معنا کرد.درواقع، "پاپ" طوری طراحی شده که برای همه جالب باشد و از هیچ جای خاصی نیامده و قرار هم نیست سلیقه خاصی
را اعمال کند.
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست
وسیقی پاپ چیزی است که از بالا (کمپانیهای ضبط صفحه، تهیه کنندگان رادیویی و تبلیغات چیها) تدارک دیده شده و از میان مردم برنخواسته است.
پاپ موسیقیی است که به طور حرفه ای تهیه و بسته بندی شده است و چیزی نیست که بتوان آنرا به سلیقه خود تغییر داد و یا فرم آنرا تغییر داد.
به عبارت دیگر، موسیقی پاپ، نوعی موسیقی است که در دهه ۵۰ آغاز شد و آنچه در این مجموعه قرار میگیرد معمولا برای گروه بزرگی از افراد جذاب است.
با به وجود آمدن صفحه های پلاستیکی یا وینیل در دهه ۳۰تا ظهور کامپکت دیسک یا CD در دهه ۸۰، موسیقی ضبط شده، نسبت به موسیقی زنده، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت.
ترانه های پاپ معمولا در ۳ دقیقه اجرا میشوند و در آنها از ملودیهایی استفاده میشود که معمولا بسیار شنیدنی بوده و عده بسیاری را به خود جلب میکنند.
مشخصه موسیقی پاپ یک عنصر ریتمیک سنگین در زیر است که معمولا توسط دستگاههای تقویت کننده الکترونیک (amplifier) اجرا میشود و ملودی اصلی بر این ریتم غالب است.
ترانه پاپ همچنین به ترانه های محبوبی که مردم به زمزمه و خواندن آن علاقه دارند نیز اطلاق میشوند.
موسیقی پاپ از نظر تجاری موفق است و سبک مورد علاقه ایستگاههای رادیویی است زیرا قابل دسترس بوده، راحت در یاد می ماند و مخاطبین زیادی را به خود جلب میکند.
۳- مضرات موسیقی تند مانند راک و رپ
موسیقی روح را به حرکت وامی دارد و قادر است تاثیرات قوی و متفاوتی بر جای بگذارد، می تواند انسان را آرام و یا هیجان زده کندگوش دادن به موسیقی – بسته به نوع موسیقی – می تواند بر متابولیسم (تحولات و دگرگونی ها حیاتی) بدن تاثیر بگذارد،
فشار خون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار کرده و به هضم غذا کمک کند.
موسیقی های آرام (مانند موسیقی کلاسیک با تمپوی پایین)، آرامش بخش هستند، احساسی که از سی دقیقه گوش دادن به چنین موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است که از خوردن یک قرص والیوم حاصل می شود.
از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی، تن، آهنگ و ریتم است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند.
موسیقی ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد. بر حسب اینکه موسیقی خوب یا بد گوش بدهیم، می تواند مانند زهر در بدن عمل کند.
مطالعاتی که در زمینه تاثیر موسیقی بر رشد گیاهان انجام شده، نشان داده که برای مثال، موسیقی راک، رشد گیاه را متوقف می کند و برعکس، موسیقی کلاسیک، باعث تسریع رشد گیاه می شود.
- تخریب روان با موسیقی تند مانند :
* راک و رپ*
بسیار دیده شده است که جوانان با شنیدن این موسیقی ها در
ماشینهای خود در اتوبانها چگونه ویراژ می دهند و جان خود و بقیه را به خطر می اندازند.
اگر در یک شرایط روحی عادی باشی اصلاً نمی توانی به این نوع موسیقی گوش کنی. کسانی هستند که هم زمان با مصرف قرصهای روان گردان
این نوع آهنگها را گوش می کنند و ریتم این آهنگها به اینکه آنها بیشتر در حس رویایی و یا توهم خود فرو بروند کمک می کند.
ریتم تند و بسیار هیجان دار این نوع موسیقی«رپ»،«هوی» و... تأثیر منفی مستقیم بر اعصاب شنونده دارد.همان طور که یک موسیقی ملایم و لایت، به آرامش روحی کمک می کند این موسیقیهای تند روح را خراش می دهد.
شادی موسیقی های غربی و تند امروزی بسیار زود گذر بوده و آثار روانی منفی در آدمی ایجاد می نماید. شادی ها یی که بعد از استعمال داروهای مخدر وروان گردان مشاهده میگردد نتیجه استفاده از همین نوع موسیقی هاست .
۴- مضرات موسیقی متال
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
- تأثیر فرهنگی موسیقی متال
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفدارن آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این
باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کلیه آلبومهای دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست.