1396/9/14، 08:15 عصر
گذری بر تاثیرات موسیقی راک ابعاد اجتماعی و روانشناختی آن همانطور كه برهمگان اثبات گردیده است ، موسیقی به هیچ عنوان خنثی و بی اثر نیست. موسیقی غذای روح آدمی بوده و با آن میتواند به بلندای قلعه آرامش برسد. موسیقی می تواند به گونه ی باشد كه در انسان احساس توانمندی ایجاد كند. دلیل این تاثیرات چیست؟ موسیقی ماده نیست یعنی نمیتوان در مقوله جسمیت آنرا در طبقه ای قرار داد. آیا موسیقی دارای روح است؟ حال بیائید نظری بر تاثیرات موسیقی بیافكنیم : گروهی از دانشمندان در پژوهشهای خود دریافته اند كه موسیقی هم در حیطه ی روح و هم در حیطه بدن انسان تاثیرگذار می باشد.در ابتدا برای برسی موسیقی، به برسی جنجالی ترین نوع آن یعنی موسیقی راك بپردازیم : در ابتدای بحث در مورد این نوع موسیقی باید یادآور شوم كه مقوله ی مورد بحث خود موسیقی است نه اشعار.این نتایج حاصله از تركیب وتوالی نت هاست كه مجموعاً موسیقی را شكل می دهند و همین موسیقی با توجه به ساختارش قلمرو جسم و روح ما را متاثر می سازد. با این تفاسیر موسیقی راك چرا در میان جوانان اینچنین رسوخ پیدا كرده است.این سبك از موسیقی با طبیعت ظرافت پسند روح وجه تشابهی ندارد و انسانهایی كه خواهان آرامش هستند از آن گریزانند پس چه عاملی باعث شده كه این سبك موسیقی به صنعتی چند میلیارددلاری مبدل شده و طنین كوبنده اش در جای جای جوامع امروزی لرزه بر اندام بیاندازد. سرنوشت سردمداران و رهبران جنبش راك به كجا ختم میشود ؟ بسیاری از خوانندگان و نوازندگان راك در پست ترین حالات و با خفت تمام جان دادند و از آنهاجز بد نامی هیچ خاطره ای در ذهن مردم نمانده است .قصود از تحریر این مقاله این است كه بیایید با چشمان و ذهنی آگاه به موسیقی نظر بیافكنیم و علاقه مان به سبكی از موسیقی تقلیدی و نا آگاهانه نباشد . برخی از هواداران این سبك از موسیقی ، هیجان را عامل دلبستگی به این نوع موسیقی ابراز می كنند. شاید تا حدودی این گفته صحیح با شد اما باید حدی برای هیجان ترسیم كنیم. به عنوان مثال در كدام منطق آشامیدن خون توسط بنیانگذار گروه وسپ یعنی بلكی لالس به ایجاد هیجان تعبیر می شود.لالس بر این ادعاست كه نوشیدن خون پیوند میان اعضاء گروه را مستحكم می كند! دیوید بوئی یكی از خوانندگان راك در رابطه با شیطا نی بودن راك در سال 1979 گفت : راك همیشه موسیقی شیطان بوده و خواهد بود . شما نمی توانید مرا قانع كنید كه نظری غیر از این داشته باشم. برایتان دلایل بیشتری می آورم. خواننده ای با نام جوداس پریست آهنگی با نام راه حل ، خودكشی را وارد بازار موسیقی می كند كه برای او موفقیتی چشمگیر از لحاظ فروش آلبوم به همراه می آورد اما... مدتی بعد، نوجوان مؤدب و آرامی كه تنها سرگرمی اش گوش دادن به موسیقی راك و علی الخصوص این خواننده بود ، در اتاق شخصی اش و در حالیكه در زیر پوستر این خواننده نشته بود با شلیك گلوله ای خودكشٍی كرد . .مگر این آهنگ چه تاثیری می توانست در این نوجوان ایجاد كرده باشد كه با وجود روحیه ی بالایی كه داشت ناگهان دست به خودكشی بزند؟ متن اشعار این آهنگ به تنهایی دارای بار منفی بوداما ماجرا به اینجا ختم نمی شود. والدین این نوجوان بر علیه جوداس شكایت نامه ای تنظیم كرده و پای او را به میز محاكمه كشاندند. با پخش جلسات محاكمه جوداس ، سیلی از والدین داغ دیده اظهار داشتند كه فرزندانشان اقدام به خودكشی نموده اند و آهنگ راه حل = خودكشی این خواننده به آواز بدرود آنها تبدیل شده است. این حادثه سخت مردم آمریكا را متاثر نمود . كارآگاهان و مامورین پلیس و كارشناسان برای كشف اسرار این آهنگ بسیج شدند. ماموران كشف این راز، روزها و شبها پیگیرانه این آهنگ را از تمامی جهات مورد برسی و موشكافی قرار دادند.سرانجام پس از روزها كار مداوم پی بردند كه در این آهنگ پیامهای مخفی وجود دارد. این پیامها در حالت عادی توسط گوش شنونده قابل دریافت نیستند اما شخص شنونده در صورت تكرار متداوم آهنگ این پیامهای مخفی كه « پیامهای ناهوشیارانه» نام دارند توسط مغز دریافت می شوند. جیمز یارول ، محقق سرشناس مغزو اعصاب ، نتایج پژوهش خود در این مورد را به هیات پزشكی كالیفرنیا ارائه داد: مغز انسان قادر است تا این پیامهای ناهوشیارانه را دریافت و سپس مدتی بعد نسبت به این پیامها از خود عكس العمل نشان دهد.بدین ترتیب اعمال شنوندگان این پیامها پیشاپیش برنامه ریزی می شوند. این پیامها از بخش ضمیر ناخود آگاه مغز به بخش ضمیر خود آگاه مغز منتقل و به انجام می رسند. جوزف لانزا در كتاب خود با نام بالابر موسیقی نوشت: دانشمندان پس از انجام تحقیقیات بسیار به این نتیجه رسیده اند كه برخی از موسیقی های پس زمینه ، فرد را به نوعی از بیماری صرع مبتلا می كنند كه نوعی عكس العمل شیمیایی در قلب بوجود می آورند كه افكاری از خودكشی و یا قتل مكررراً به ذهن بیمار خطور می كند. متخصصین با برسی هفتادوشش پرونده مشابه این موضوع را به اثبات رسانده اند. قابلیت موسیقی در مختل كردن و از كار انداختن ذهن انسان در گستره ی علم با دلایل بسیاری به اثبات رسیده است. موسیقی راك ،قدرتی مخرب می باشد.این نوع موسیقی با ریتمهای كوبنده و متداومش هنگامی كه برای گیاهان پخش می شود ،آنها را خشكانده و از بین می برد.این در حالی است كه نوع دیگری از موسیقی كلاسیك باعث می شود كه گیاهان چند برابر حالت عادی رشد از خود نشان بدهند.هنگامی كه انسانها یا حیوانات در برابر آواها از خودشان واكنش نشان میدهند بایستی به این نكته توجه داشت كه این تاثیرات ممكن است مستقیم و مفعولی نباشند . به بیان دقیق تر ، تاثیری كه در بدن انسان و یا ساختار گیاه ایجاد می شود ممكن است كه در اثر واكنش مفعولی ذهن به موسیقی پدیدار شده باشد. اما راك چه تاثیری می تواند بر روی گیاهان داشته باشد؟ برای تفهیم هر چه بیشتر این موضوع ، آزمایشی را كه خانم دوروتی رتالاك بر روی سه دسته از گیاهان انجام داده بود را برای شما توضیح خواهم داد: وی در این آزمایش كه سه هفته به طول انجامید برای گروه اول از گیاهان ، موسیقی راك گروه لدزپلین ، برای گروه دوم ، موسیقی كلاسیك و به منظور دستیابی به نتایج دقیق تر ، برای گروه سوم گیاهان هیچ نوع موسیقی پخش نكرد.وی تمام تغییرات را در دوره آزمایش به ثبت رساند. اما نتایج این آزمایشها چه شد ؟ با گذشت ده روز از زمان شروع آزمایش ، گیاهانی كه در معرض موسیقی راك قرار داشتند از بلندگوها فاصله گرفته و به سمت مخالف خم شدند.این گیاهان پس از پایان هفته سوم پژمرده شدند.گروه دوم كه برای آنها موسیقی كلاسیك پخش می شد ، نه تنها از بلندگوها فاصله نگرفتند بلكه به سطح بلندگوها چسبیدند! شگفت انگیز تر از همه اینكه این گروه از گیاهان نسبت به گروه سوم كه بدون موسیقی نگهداری شدند از رشدی برابر سه درصد برخوردار شده بودند. دانشمندان پس از به انجام رساندن آزمایشاتی بر روی تخم مرغ به این نتیجه رسیدند كه : موسیقی گوشخراش راك قادر است تا سفیده ی تخم مرغ را به حالت جامد درآورد به عبارت روشن تر اگر شما یك تخم مرغ را در كنار یكی از بلندگوهای كنسرت موسیقی راك قرار دهید پس از یك ساعت می توانید پوست آنرا كنده و با افزودن كمی نمك آنرا نوش جان نمائید! موسیقی راك و شستشوی مغزی : یكی از دلخراش ترین نمایشهای قدرت موسیقی كه با تعمق در آن ، عمق تاثیرات موسیقی راك بر ما آشكار می شود حادثه تاسف باری بود كه برای پتی هرست اتفاق افتاد . وی در فوریه 1947 توسط نیروهای ارتش آزادیخواه ایرلند ربوده شد آما چند ماه بعد در كمال ناباوری در سرقت های بانكی ارتش آزادیخواه همراه شد ! شاید این سئوال به ذهنتان خطور كند كه آنها چگونه توانستند در این مدت كوتاه پتی را از این رو به آن رو تغییر داده و فكرش را عوض كنند؟ دكتر ویلیام سارجنت كه یكی از زبده ترین متخصصان شستشوی مغزی در بریتانیا می باشد در 16 فوریه سال1976 در مصاحبه ای با مجله نیویورك با بیان این مطالب به توضیح در مورد حادثه ای كه برای پتی اتفاق افتاد پرداخته و نسبت به اثرات مخرب راك هشدار داد: پتی قربانی ناخواسته ی تغییر اجباری عقیده یا به بیان ساده تر شستشوی مغزی شده است. بر اساس نتایجی كه از آزمایشاتم بدست آورده ام این موضوع برایم به اثبات رسید كه شخصی كه سیستم عصبی اش توسط موسیقی راك تحت فشار مداوم قرار گیرد ، فعالیتهای مغزی متناقضی را كنترل و یا از خود نشان می دهد. به بیان دیگر در ذهن او خوب به بد و بد به خوب تبدیل می شود. حقایقی كه دكتر سارجنت كشف نمود بی شك همان چیزهایی بودند كه بر ای پتی اتفاق افتاده بودند.سیستم عصبی او به دلیل پخش مداوم موسیقی راك در بالاترین فشار نگهداری شده بود. نیل پستمن ، استاد علوم هنرهای ارتباطی دانشگاه نیویورك كه جامعه شناس و نظریه پردازبسیار برجسته ای بوده و بیش از پنجاه جلد كتاب را به رشته تحریر درآورده است در یكی از كتابهای خود با نام خودمان را تا مرگ سرگرم می كنیم با صراحت كامل اینگونه به بیان نظر خود در مورد موسیقی می پردازد: اگر شخصی بر این باور باشد كه فن آوری موسیقی امری خنثی می باشد باید او را انسانی ساده انگار و احمق دانست. در اواخر دهه شصت موسیقی راك تمام جوامع آمریكایی را فرا گرفته و گروهی با نام بیتل ها سردمداران این جنبش پا به عرصه ظهور گذاشته و سوغاتی به نام ال. اس. دی را پیشكش جوانان آمریكایی می كنند. این ماده توهم زا چنان سیستم آموزشی آمریكا را از پایه سست می كند كه هنوز نیز امیدی به ترمیم آن نمی توان داشت. این راك و ال. اس. دی بود كه آمار جنایت در آمریكا را 15000 برابر افزایش داد. یعنی این نوع موسیقی كه برای همه جوانان آمریكایی به ابزاری هیجان برانگیز تبدیل گردیده بود به مخرب ترین و موثر ترین سلاح موجود در زمین مبدل شد. دكتر اسكوئن در كتاب روانشناسی موسیقی نوشت : در میان حس های دریافتی ، موسیقی قدرتمندترین محرك شناخته شده است.» و در پایان با بیان قسمتی از كتاب قدرت پنهان موسیقی كه نوشته دكتر دیوید تیم می باشد، مطلب را به پایان می رسانم : من به تمام جهانیان هشدار می دهم . امروزه این راك است كه بیش از هر نوع سوء استفاده از موسیقی باید با آن در جدال باشیم ... راك یك اپیدمی جهانی وكوبشی ویرانگراست كه از آمریكا و اروپای غربی تا جنگل های آفریقا و دشت های سرسبز آسیا به گوش می رسد. راك با تاثیرات ویرانگر و جبران ناپذیری كه در ذهن جوانان بر جای می گذارد، سكوت و آرامش لازم جهت تعمق در حقایق ابدی پروردگار را دست نایافتنی می نماید.در این روزگارانسان باید این شجاعت را در خود داشته باشد تا شخصی متفاوت بوده و خودش را از مجموعه ای كه مدتها پیش زندگی و شخصیت خود را به آوای آن فروخته، جدا كند. من مصرانه بر این باور هستم كه موسیقی راك در تمامی اشكال خود معضلی بحرانی است كه اگر بخواهد آرزوی زیستنی طویل المدت را در سر بپروراند ، تمدن ما غرب باید دست در دست هم داده و آن را به مبارزه بطلبد.! و اما ... خیلی از دوستداران موسیقی نمی توانند با موسیقی متال کنار بیایند. دلیل اصلی اش هم این است که با زیبایی شناسی متعارف موسیقی با آن مواجه می شوند، در حالی که اصولاً زیبایی شناسی خاص موسیقی متال در زیرپا گذاشتن زیبایی شناسی معمول موسیقی معنا پیدا می کند. وجه اعتراض آمیز که وجه غالب متال است، علاوه بر اشعار بر ساختار و تکنیک آن هم حاکم است و تنها راه برقراری ارتباط با این موسیقی و لذت بردن از آن، کنار آمدن با زیبایی شناسی خاص آن است. متال زیرزمینی در واقع رادیکال ترین فرم موسیقی و یکی از رادیکال ترین فرم های هنری موجود است. زیبایی شناسی معمول چنین حکم می کند که خواننده باید لزوماً صدای «گوش نواز» و «زیبا»یی داشته باشد، ولی در موسیقی متال این زیبایی در قالب دیگری تعریف می شود: صدای غرش آسا و از ته حلق (مثلاً در دث متال) یا صدایی جیغ آسا و بسیار بلند (مثلاً در بلک متال). از طرفی در چارچوب زیبایی شناسی متعارف، سازها -از جمله گیتارـ می باید صدای لطیف و استانداردی ایجاد کنند، حال آن که در موسیقی متال، گیتار آوایی تحریف/دیستورت شده(distorted) دارد که بیش تر به صدای ابزارهای مکانیکی شبیه است و...
طبعاً پذیرفتن این زیبایی شناسی رادیکال برای شنونده ای که گوش اش پر از آواهای «پاستوریزه» و استاندارد است، خیلی آسان نیست و خو گرفتن به آن نیازمند زمان است. به خصوص که اشعار متال نیز اغلب شباهتی به آن چه در انواع دیگر -و مردم پسندترـ موسیقی عرضه می شود، ندارد. اشعار متال معمولاً از تاریک ترین زوایای روح و زندگی می گویند و اغلب حول محور مضامینی مثل ترس، نفرت، درد، انزوا، بیماری، جنون و از این قبیل دور می زنند یا به ستایش طبیعت و شیوه های کهن زندگی و... می پردازند. در موسیقی متال همه چیز رنگی از اندوه یا خشم - یا هردو - دارد. هنرمند متال آرامش را تنها در دل مادر طبیعت می یابد و روابط انسانی برای او همیشه تواٍُم با عذاب و خشم است. او در میان انسان ها هرگز آرامشی نمی یابد. موسیقی متال زیرزمینی همواره حال و هوایی مردم گریزانه دارد. VIVA ROCK, VIVA METAL
طبعاً پذیرفتن این زیبایی شناسی رادیکال برای شنونده ای که گوش اش پر از آواهای «پاستوریزه» و استاندارد است، خیلی آسان نیست و خو گرفتن به آن نیازمند زمان است. به خصوص که اشعار متال نیز اغلب شباهتی به آن چه در انواع دیگر -و مردم پسندترـ موسیقی عرضه می شود، ندارد. اشعار متال معمولاً از تاریک ترین زوایای روح و زندگی می گویند و اغلب حول محور مضامینی مثل ترس، نفرت، درد، انزوا، بیماری، جنون و از این قبیل دور می زنند یا به ستایش طبیعت و شیوه های کهن زندگی و... می پردازند. در موسیقی متال همه چیز رنگی از اندوه یا خشم - یا هردو - دارد. هنرمند متال آرامش را تنها در دل مادر طبیعت می یابد و روابط انسانی برای او همیشه تواٍُم با عذاب و خشم است. او در میان انسان ها هرگز آرامشی نمی یابد. موسیقی متال زیرزمینی همواره حال و هوایی مردم گریزانه دارد. VIVA ROCK, VIVA METAL