1396/9/15، 04:49 عصر
درست است که عبارت «هجوم انگلیسی» را شاید تا ابد در رابطه با گروههای گیتارنوازی به کار بریم که در دهه 1960 از لیورپول و لندن کارشان را شروع کردند تا قلب و ذهن جوانکهای آمریکایی را تسخیر کنند، نوجوانهایی که حنجرهشان را برای ستارههای پاپ پاره میکردند، اما انگلستان صادرات قابلتوجه دیگری هم داشته است؛ هرچند با صداهایی از اساس متفاوت.
در ماه مارس امسال جشنواره «(SXSW (South By South West» در آستین، تگزاس رویدادی که به سرعت دارد به نماد موسیقی آلترناتیو، البته نه با تعریف رسمی آن، تبدیل میشود، اجراهایی از چند تن از بهترین استعدادهای انگلستان را عرضه کرد: شاباکا هاچینگز، موزز بوید اگزاداس، گو گو پنگوئن، ساراثی کوروار و گروه نیتیو دنسر. [1]
این هنرمندان که دهه دوم یا سوم عمر خود را میگذرانند، همه جوان محسوب میشوند؛ اما تجربه استودیویی و کار بر روی صحنهشان به هیچ وجه کم نیست. شخصیتهای محکمی دارند و ضبطهای متنوعی که تاکنون داشتهاند، بسیار تأثیرگذار است. با این وجود میتوان استدلال کرد که نکته مهمتر، تنوع جغرافیایی آنهاست. همه در منچستر، بیرمنگام و لندن به دنیا آمده یا زندگی کردهاند و از آن گذشته، پیشینه برخی از آنها پرچم بریتانیا را به عنوان جامعهای چندفرهنگی و پسااستعماری بالا میبرد. هاچینگز متولد باربادوس است و کوروار در هندوستان بزرگ شده.
این ریشهها به شکلهای پیچیدهای عمل میکنند. واقعیت این است که نه هاچینگز کالیپسو جز (calypso-jazz) مینوازد و نه کوروار ایندوـجز (indo-jazz)؛ اما هر کدام از این دو هنرمند به ذخایر غنیِ موسیقیاییِ سرزمین خود تکیه دارند؛ به همان اندازه که بداههنوازی آزاد یا امکانات تکنولوژی روز را وارد کار خود میکنند. عرصه جاز بریتانیا هم مانند خود این کشور، یکدست نیست.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که صحنهای که این میزان توجه را برای آنها به ارمغان آورد، توسط مبلغی مستقل فراهم شد: «Jazz Re:Freshed» که برای بیش از یک دهه است که در مقر خود مائو مائو، باری پر رفت و آمد در غرب لندن، فرصتهایی را در اختیار موزیسینهای جوان قرار میدهد. در طول این مدت گروههای مختلف به صحنه این بار جان بخشیدهاند و سیاستی که آگاهانه در آن حفظ شده، گنجاندن نوازندگانی است که با حوزههای فرهنگ پاپ، مثل هیپهاپ و بروکنبیت درگیر باشند؛ همینطور با ریشههای پایدار سنت جاز، از سویینگ گرفته تا آوانگارد و لاتین. بنابراین در عنوان «Jazz Re:Freshed»، «تازگی» به اندازه «جاز» اهمیت دارد؛ چراکه از روح ماجراجویی و نوجویی میگوید که بر ژانر برتری دارد.
با وجود این موزیسینهای سرشناس جاز بریتانیایی، چه در گذشته و چه در زمان حال، در زمینه سبک کوتاهی نکردهاند. چراکه یکی از اصول این فرم هنری، بینشی دوراندیش و جامع، علاوه بر فردیت عمیق بوده است. جو هریوت، استن تریسی، مایک وستبروک، جان سورمن، اِون پارکر و استیو ویلیامسن، تنها چند نمونه کلیدی در این زمینه هستند؛ همه موسیقی جاز بریتانیا را در جهات مختلف طی سالهای دهه 1950 تا 1980 گسترش دادند و همزمان، تخیل پرثمرشان، هنر انتزاعی، سیاست چپگرا، سواحل تماشایی کورنیش و تکنولوژی الکترونیک روز را هم جذب کرد.
امثال هاچینگز دارای جستجوگری و درک مشابهی هستند، اما در این موج انرژیهای تازهای که در چند سال اخیر در عرصه جاز بریتانیا در حال شکل گرفتن است، شاید فقط استعداد مطرح نباشد، تغییر جهان و سازوکارهای صنعت موسیقی نیز در آن دخیل است؛ در زمانی که بداههنوازان به همان اندازه همترازان خود در موسیقی پاپ ارتباط مستقیم با مخاطبانشان برقرار میکنند.
اگر از درامرها بگوییم، موزز بوید، فمی کولئوسو و ادی هیک سه نمونه اعلا از جوانانی هستند که میتوانند با اینترنت در کل تاریخ جاز پرسه بزنند و از انواع هنرمندان، معاصر یا از روزگار گذشته، بر روی سِن فستیوالها که تعدادشان در اروپا یا بریتانیا کم نیست، الهام گیرند. [2]
سکوی پرتاب دیگری که هم آنها و هم بسیاری دیگر از آن استفاده کردهاند، کارگاه «جنگجویان فردا» (Tomorrow’s Warriors) است که توسط گری کرازبی برگزار میشود؛ رهبر گروه و نوازنده کهنهکار باس که بخش بزرگی از زندگیاش را برای قسمت کردن بیدریغ دانش بیاندازهاش با نسل جوان و تازهکار صرف کرده است.
در عین حال، آنطور که نوازندهای مانند بوید از کرازبی آموخته، کرازبی شخصیتی را وارد فعالیت حرفهایاش کرده که از موقعیت سیاسیـ فرهنگیِ ویژهاش میآید. وقتی او و بینکر گولدینگ، نوازنده ساکسُفون و یکی دیگر از هنرآموختگان این کارگاه، آلبوم Dem Ones را در 2015 منتشر کردند، سیلی از ضربهای نفسگیر، تکنوازیهای آزادانه و جسارت دونوازی درام/ساکسُفون، که به هیچوجه فرم سادهای برای نواختن نیست، منتقدان و شنوندگان انگلیسی را مبهوت کرد. چنین زمینه تقلیلیافتهای به این معناست که کوچکترین خطا پوشیده نخواهد ماند. برآمدن از عهده موقعیتی پر مخاطره، اعتماد به نفس، استعداد و تعلیم میخواهد.
کلید یافتن دلیل اینکه چرا بینکر و موزز چنین توجهی را به خود جلب کردند، در ادبیاتی که در اولین آلبومشان به کار بردند، نهفته است. Dem Ones اصطلاحی در میان سیاهان انگلیسی است که از ادغام انگلیسیِ رایج با واژهها و الگوهای زبان آنتیلی میآید. نکته اینجاست که dem را در انبوهی از تکهکلامها و اصطلاحهایی که دههها در موسیقی رگه و داب رایج بوده، میتوان دید؛ مانند سرود Wa Do Dem با کلامی که روی موسیقی میآید، از موزیسین جامائیکایی ایکا ا موس. در موسیقی هیپهاپ و گریم نیز نمونههای مشابهی میتوان دید. Dem Ones به یادمان میآورد که بینکر و موزز به ریشههای خود وفادار ماندهاند، موضوعی که برای جاز ضروری است.
در بیانیه هنری و جایگاه فرهنگیشان اصالتی دیده میشود که آنها را بیشتر از اینکه خارج از عالم پاپ و هنر قرار دهد، داخل آن میبیند و با اینکه آخرین آلبوم منتشرشدهشان «سفر به کوه ابدیت» [3] بیاندازه تجربی است از میان تأثیرات مختلف، به یافتههای ساراثی کووار و اِوَن پارکر تکیه دارد هیچ بعید نیست که در آینده عناصری از موسیقی گریم و همکاری با فعالان آن حوزه را از آنها ببینیم.
بوید شانس این را داشته که همراه با پیتر ادواردز، پیانیست، در توری از شورای فرهنگی بریتانیا، به شرق دور سفر کند و آلبومهایی را مانند «برخیز» (Arise) با همکاری زارا مکفارلن تولید کرده است. بنابراین واضح است که دامنه تجربه و دستاوردهایش او را به نیروی با اهمیت و تازهای در موسیقی جاز بریتانیا تبدیل کرده است. از طرف دیگر کسانی مثل زارا مکفارلن و زنان دیگر، از فایه مککالمن گرفته تا شرلی تتث یا کاملیا جورج که از شمال تا جنوب بریتانیا فعال هستند، به یادمان میآورند که عرصه جاز معاصر این کشور کمتر از قدیم مردمحور است و هر روز زنان بیشتری خلاف ادعای کوتهنظران را ثابت میکنند: که سازهایی مانند ترومپت، ساکسفون و گیتار مردانهاند.
از دید بدبینان شاید عباراتی مانند تساوی و تنوع دیگر مستهلک شده باشند، اگر آنها را در مغایرت با عرصه سیاست محلی ندانند. اما حضور مککالمن در برنامههایی مانند فستیوال جاز گیْتسهد و اجرای بینکر و موزز در فستیوال SXSW تصویری از جاز بریتانیا به دست میدهد که کاملاً هماهنگ با آن تعریف پیشرو و خوشایندی از بریتانیاست که از نژاد، طبقه اجتماعی و جنسیت فراتر میرود.
فراموش نکنیم که جاز عبارتی است که همیشه مورد مناقشه بوده، اگر نگوییم مورد حمله، آن هم از جانب بسیاری از چهرههای شناختهشده آن؛ کسانی که آگاهانه بر اولویت شخصیت خود بر هر برچسبی پافشاری کردند. چهرههای جدیدی مانند بوید و مکفارلن، همینطور نوازندگان مسنتری که در حرفهشان میدرخشند، مانند دنیس بپتیست، در عین اینکه به وضوح به بسیاری از سنتها در جاز مدیوناند، پاسخهایی را برای این پرسش که جاز چیست و چه میتواند بشود، پیدا میکنند.
ذات این موسیقی، بیمرزیِ خلاقیت است و بهترین اقدام در این راه باز گذاردن درها به روی تمام کسانی است که قابلیت آن را دارند، مهم نیست که تصورات شما از یک هنرمند جاز را برآورده میکنند یا خیر.
در ماه مارس امسال جشنواره «(SXSW (South By South West» در آستین، تگزاس رویدادی که به سرعت دارد به نماد موسیقی آلترناتیو، البته نه با تعریف رسمی آن، تبدیل میشود، اجراهایی از چند تن از بهترین استعدادهای انگلستان را عرضه کرد: شاباکا هاچینگز، موزز بوید اگزاداس، گو گو پنگوئن، ساراثی کوروار و گروه نیتیو دنسر. [1]
این هنرمندان که دهه دوم یا سوم عمر خود را میگذرانند، همه جوان محسوب میشوند؛ اما تجربه استودیویی و کار بر روی صحنهشان به هیچ وجه کم نیست. شخصیتهای محکمی دارند و ضبطهای متنوعی که تاکنون داشتهاند، بسیار تأثیرگذار است. با این وجود میتوان استدلال کرد که نکته مهمتر، تنوع جغرافیایی آنهاست. همه در منچستر، بیرمنگام و لندن به دنیا آمده یا زندگی کردهاند و از آن گذشته، پیشینه برخی از آنها پرچم بریتانیا را به عنوان جامعهای چندفرهنگی و پسااستعماری بالا میبرد. هاچینگز متولد باربادوس است و کوروار در هندوستان بزرگ شده.
این ریشهها به شکلهای پیچیدهای عمل میکنند. واقعیت این است که نه هاچینگز کالیپسو جز (calypso-jazz) مینوازد و نه کوروار ایندوـجز (indo-jazz)؛ اما هر کدام از این دو هنرمند به ذخایر غنیِ موسیقیاییِ سرزمین خود تکیه دارند؛ به همان اندازه که بداههنوازی آزاد یا امکانات تکنولوژی روز را وارد کار خود میکنند. عرصه جاز بریتانیا هم مانند خود این کشور، یکدست نیست.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که صحنهای که این میزان توجه را برای آنها به ارمغان آورد، توسط مبلغی مستقل فراهم شد: «Jazz Re:Freshed» که برای بیش از یک دهه است که در مقر خود مائو مائو، باری پر رفت و آمد در غرب لندن، فرصتهایی را در اختیار موزیسینهای جوان قرار میدهد. در طول این مدت گروههای مختلف به صحنه این بار جان بخشیدهاند و سیاستی که آگاهانه در آن حفظ شده، گنجاندن نوازندگانی است که با حوزههای فرهنگ پاپ، مثل هیپهاپ و بروکنبیت درگیر باشند؛ همینطور با ریشههای پایدار سنت جاز، از سویینگ گرفته تا آوانگارد و لاتین. بنابراین در عنوان «Jazz Re:Freshed»، «تازگی» به اندازه «جاز» اهمیت دارد؛ چراکه از روح ماجراجویی و نوجویی میگوید که بر ژانر برتری دارد.
با وجود این موزیسینهای سرشناس جاز بریتانیایی، چه در گذشته و چه در زمان حال، در زمینه سبک کوتاهی نکردهاند. چراکه یکی از اصول این فرم هنری، بینشی دوراندیش و جامع، علاوه بر فردیت عمیق بوده است. جو هریوت، استن تریسی، مایک وستبروک، جان سورمن، اِون پارکر و استیو ویلیامسن، تنها چند نمونه کلیدی در این زمینه هستند؛ همه موسیقی جاز بریتانیا را در جهات مختلف طی سالهای دهه 1950 تا 1980 گسترش دادند و همزمان، تخیل پرثمرشان، هنر انتزاعی، سیاست چپگرا، سواحل تماشایی کورنیش و تکنولوژی الکترونیک روز را هم جذب کرد.
امثال هاچینگز دارای جستجوگری و درک مشابهی هستند، اما در این موج انرژیهای تازهای که در چند سال اخیر در عرصه جاز بریتانیا در حال شکل گرفتن است، شاید فقط استعداد مطرح نباشد، تغییر جهان و سازوکارهای صنعت موسیقی نیز در آن دخیل است؛ در زمانی که بداههنوازان به همان اندازه همترازان خود در موسیقی پاپ ارتباط مستقیم با مخاطبانشان برقرار میکنند.
اگر از درامرها بگوییم، موزز بوید، فمی کولئوسو و ادی هیک سه نمونه اعلا از جوانانی هستند که میتوانند با اینترنت در کل تاریخ جاز پرسه بزنند و از انواع هنرمندان، معاصر یا از روزگار گذشته، بر روی سِن فستیوالها که تعدادشان در اروپا یا بریتانیا کم نیست، الهام گیرند. [2]
سکوی پرتاب دیگری که هم آنها و هم بسیاری دیگر از آن استفاده کردهاند، کارگاه «جنگجویان فردا» (Tomorrow’s Warriors) است که توسط گری کرازبی برگزار میشود؛ رهبر گروه و نوازنده کهنهکار باس که بخش بزرگی از زندگیاش را برای قسمت کردن بیدریغ دانش بیاندازهاش با نسل جوان و تازهکار صرف کرده است.
در عین حال، آنطور که نوازندهای مانند بوید از کرازبی آموخته، کرازبی شخصیتی را وارد فعالیت حرفهایاش کرده که از موقعیت سیاسیـ فرهنگیِ ویژهاش میآید. وقتی او و بینکر گولدینگ، نوازنده ساکسُفون و یکی دیگر از هنرآموختگان این کارگاه، آلبوم Dem Ones را در 2015 منتشر کردند، سیلی از ضربهای نفسگیر، تکنوازیهای آزادانه و جسارت دونوازی درام/ساکسُفون، که به هیچوجه فرم سادهای برای نواختن نیست، منتقدان و شنوندگان انگلیسی را مبهوت کرد. چنین زمینه تقلیلیافتهای به این معناست که کوچکترین خطا پوشیده نخواهد ماند. برآمدن از عهده موقعیتی پر مخاطره، اعتماد به نفس، استعداد و تعلیم میخواهد.
کلید یافتن دلیل اینکه چرا بینکر و موزز چنین توجهی را به خود جلب کردند، در ادبیاتی که در اولین آلبومشان به کار بردند، نهفته است. Dem Ones اصطلاحی در میان سیاهان انگلیسی است که از ادغام انگلیسیِ رایج با واژهها و الگوهای زبان آنتیلی میآید. نکته اینجاست که dem را در انبوهی از تکهکلامها و اصطلاحهایی که دههها در موسیقی رگه و داب رایج بوده، میتوان دید؛ مانند سرود Wa Do Dem با کلامی که روی موسیقی میآید، از موزیسین جامائیکایی ایکا ا موس. در موسیقی هیپهاپ و گریم نیز نمونههای مشابهی میتوان دید. Dem Ones به یادمان میآورد که بینکر و موزز به ریشههای خود وفادار ماندهاند، موضوعی که برای جاز ضروری است.
در بیانیه هنری و جایگاه فرهنگیشان اصالتی دیده میشود که آنها را بیشتر از اینکه خارج از عالم پاپ و هنر قرار دهد، داخل آن میبیند و با اینکه آخرین آلبوم منتشرشدهشان «سفر به کوه ابدیت» [3] بیاندازه تجربی است از میان تأثیرات مختلف، به یافتههای ساراثی کووار و اِوَن پارکر تکیه دارد هیچ بعید نیست که در آینده عناصری از موسیقی گریم و همکاری با فعالان آن حوزه را از آنها ببینیم.
بوید شانس این را داشته که همراه با پیتر ادواردز، پیانیست، در توری از شورای فرهنگی بریتانیا، به شرق دور سفر کند و آلبومهایی را مانند «برخیز» (Arise) با همکاری زارا مکفارلن تولید کرده است. بنابراین واضح است که دامنه تجربه و دستاوردهایش او را به نیروی با اهمیت و تازهای در موسیقی جاز بریتانیا تبدیل کرده است. از طرف دیگر کسانی مثل زارا مکفارلن و زنان دیگر، از فایه مککالمن گرفته تا شرلی تتث یا کاملیا جورج که از شمال تا جنوب بریتانیا فعال هستند، به یادمان میآورند که عرصه جاز معاصر این کشور کمتر از قدیم مردمحور است و هر روز زنان بیشتری خلاف ادعای کوتهنظران را ثابت میکنند: که سازهایی مانند ترومپت، ساکسفون و گیتار مردانهاند.
از دید بدبینان شاید عباراتی مانند تساوی و تنوع دیگر مستهلک شده باشند، اگر آنها را در مغایرت با عرصه سیاست محلی ندانند. اما حضور مککالمن در برنامههایی مانند فستیوال جاز گیْتسهد و اجرای بینکر و موزز در فستیوال SXSW تصویری از جاز بریتانیا به دست میدهد که کاملاً هماهنگ با آن تعریف پیشرو و خوشایندی از بریتانیاست که از نژاد، طبقه اجتماعی و جنسیت فراتر میرود.
فراموش نکنیم که جاز عبارتی است که همیشه مورد مناقشه بوده، اگر نگوییم مورد حمله، آن هم از جانب بسیاری از چهرههای شناختهشده آن؛ کسانی که آگاهانه بر اولویت شخصیت خود بر هر برچسبی پافشاری کردند. چهرههای جدیدی مانند بوید و مکفارلن، همینطور نوازندگان مسنتری که در حرفهشان میدرخشند، مانند دنیس بپتیست، در عین اینکه به وضوح به بسیاری از سنتها در جاز مدیوناند، پاسخهایی را برای این پرسش که جاز چیست و چه میتواند بشود، پیدا میکنند.
ذات این موسیقی، بیمرزیِ خلاقیت است و بهترین اقدام در این راه باز گذاردن درها به روی تمام کسانی است که قابلیت آن را دارند، مهم نیست که تصورات شما از یک هنرمند جاز را برآورده میکنند یا خیر.