1396/9/15، 04:56 عصر
مصاحبهی «آندرلاین» با آنسامبل کوارتت زهی لایپزیگ
طنین لایپزیگ در شیراز و تهران
سـپهرمُعینـی
نشریهی «گراموفون» چاپ بریتانیا، از گروه «کوارتت زهی لایپزیگ» به عنوان «برترین در آلمان » یاد کرده است. ضبط و انتشار نزدیک به یکصد عنوان سیدی ازساختههای آهنگسازان سدهی هجدهم تا معاصر، دریافت بیش از پنجاه جایزه، از جمله پنج جایزهی «اِشو-کلاسیک »، «جایزهی گراموفون »، «جایزهی موسیقی بیبیسی» و همچنین سابقهی اجرا در نزدیک به ۲۵۰۰ کنسرت در نزدیک به شصت کشور، خود گویای گستردگی و ردهی فعالیت این آنسامبل موسیقی مجلسی است. برخی از نامدارترین موسیقیدانان جهانی مانند «کلادیو آبّادو»، «آلفرد برندِل» و «کریستیان زاخاریاس» در سالیان گذشته بارها با آنسامبل کوارتت زهی لایپزیگ همکاری داشتهاند.
چهار نوازندهی این آنسامبل در حال حاضر «کونراد موک» (ویولن اول)، «تیلمان بونینگ» (ویولن دوم)، «ایوو باور» (ویولا) و «ماتیاس موسدورف» (ویولنسِل) هستند؛ «موک» نوازندهای است سختآزموده که در شهرهای برلین و فرایبورگ تحصیل موسیقی کرده است و هماکنون با ساز ویولنی از ساختههای دست «ج. ب. گوادانینی» به سال ۱۷۴۱ مینوازد. «بونینگ»، شاداب و جوانترین عضو این گروه، در مدرسهی عالی موسیقی لایپزیگ تحصیل کرده است و با ساز ویولنی از ساختههای دست «م. دِکونت» به سال ۱۷۶۳ مینوازد. «باور»، متشخص و مهربان که زبان آلمانی را با گویش ساکسونی غلیظ صحبت میکند، و «موسدورف»، بنیانگذار آنسامل کوارتت لایپزیگ در سال ۱۹۸۸، هر دو اهل لایپزیگ هستند و در مدرسهی عالی موسیقی همین شهر تحصیل و سپس سالها تدریس کردهاند. ساز ویولای در دست باور به دست «ج. سکارامپلا» در سال ۱۸۶۰ ساخته شده است و ساز ویولنسل در دست موسدورف، به دست «آ. گوآرنری» به سال ۱۶۹۷.
گروه کوارتت زهی لایپزیگ در روزهای ۲۴ و ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۴ در حمام وکیل شیراز و در ۲۶ و ۲۷ بهمنماه در تهران (تالار استاد شهناز در خانهی هنرمندان ایران) بر روی صحنه میروند و برای هر یک از این دو شهر دو برنامهای مجزا تدارک دیدهاند. برنامهی نخست شامل یکی از شش کوارتت نخستین «هایدن» (حدود ۱۷۶۰)، « فوگ بزرگ» از «بتهوون» (۱۸۲۶)، «کاپریچو» از مجموعهی اوپوس ۸۱ از «مندلسون» (حدود ۱۸۴۵) و کوارتت شمارهی ۳ از «شومان» (۱۸۴۲) است و برنامهی دوم شامل کوارتت «شکار» ساختهی «موتسارت» (۱۷۸۴)، کوارتت شمارهی ۱۱ از «بتهوون» (۱۸۱۱) و کوارتت شمارهی ۲ ساختهی «برامس» (۱۸۷۳).
به این ترتیب هفت اثر متعلق به بازهی تاریخی میان نیمهی سده هجدهم تا نیمهی دوم سدهی نوزدهم از ساختههای مهمترین آهنگسازان کوارتت زهی، در شیراز و تهران اجرا خواهند شد که در نوع خود رخدادی بیسابقه است. به همین بهانه با نوازندگان آنسامبل کوارتت زهی لایپزیگ در جلسهی تمرینشان پیش از سفر به ایران گفتگو کردهام که بخشهایی از آن را در اینجا میخوانید:
س. م.: این نخستین بار است که شما برای اجرای کنسرت به ایران میروید. چه شد که یکباره به فکر سفر و اجرا در ایران افتادید؟
«م. موسدورف»: ما چند سالی است که بنا بر سیاستگذاریهایمان یک بار در سال تور کنسرت برگزار میکنیم. برای نمونه درست پس از فاجعهی فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ به آنجا سفر کردیم، در حالی که در آن برهه کمتر کسی به آنجا میرفت. میخواستیم نشان دهیم که تنها آسیبهای ناشی از سونامی نگرانی برانگیز هستند و نه خود فوکوشیما. در آن زمان ما همکاری خود را با کنسرن ایرباس (Airbus) شروع کردیم و قرار بر آن شد که سالی یک بار چنین تورهایی را برگزار کنیم. سال گذشته به یونان سفر کردیم، زیرا دریافته بودیم که روابط آلمان و یونان چنان تیره شده بود که شاید تنها موسیقی میتوانست نقش زبان مشترک را ایفا کند. امسال نیز پس از خبرداری از برداشته شدن تحریمها به فکر سفر به ایران افتادیم که بسیار هم مورد استقبال ایرباس قرار گرفت. ما همگی کنجکاوی زیادی دربارهی ایران داریم. من شخصاً رخدادهای ایران را از دوران مدرسه دنبال کردهام. ایران تمدنی دستکم همتراز با تمدن اروپایی دارد و ما میخواهیم از این دریچهی تمدنی با شما وارد گفتگو شویم.
س. م.: شما نه تنها ساختههایی سراسر از آهنگسازان آلمانیزبان را برای اجراهایتان در ایران انتخاب کردهاید بلکه خود به لایپزیگ، به این شهر موسیقی، نیز تعلق دارید. آیا شما نقش سفیران موسیقی آلمانی در ایران را بازی خواهید کرد؟
«ت. بونینگ»: بله تقریباً، البته به واسطهی ژانر کوارتت زهی. این برای ما موقعیتی است که بهویژه این ژانر از موسیقی را در ایران اجرا کنیم. افراد بسیاری در ایران موسیقی مینوازند، اما شاید اجرای کوارتت زهی کمتر رواج داشته باشد. علاوه بر این، «مندلسون» و «شومان»، که هر یک نامشان با شهر لایپزیگ پیوند خورده است، در سیر تحول ژانر کوارتت زهی سهم داشتهاند و ما که خود هر کداممان به گونهای در لایپزیگ تحصیل و فعالیت کردهایم، دستاوردهای آنها را به همراه خود به ایران میبریم.
س. م.: شما در نقش نوازندگان حرفهای سازهای زهی آرشهای، سالیان زیادی است که بهطور ویژه بر اجرا و ضبط ساختههای کوارتت زهی متمرکز بودهاید. اهمیت این ژانر موسیقی برای شما در چیست که خود را تا این حد به آن مقید کردهاید؟
«ک. موک»: به گمانم در ژانر کوارتت زهی چالشی غایی پیش میآید که چهار فردیت مجزا، در معنایی انسانگرایانه، میکوشند به یک وحدت دست یابند یا آن را برسازند، در عین حالی که استقلال و اصالت خویش را نیز حفظ میکنند – یا دستکم میتوان امیدوار بود که حفظ کنند. اینکه آیا این هدف در عمل محقق میشود یا نه، خود داستانی دیگر است.
«ت. بونینگ»: جذبهی دیگر در این ژانر، شمار زیاد آثارِ موجود است. حتی کل عمر یک موسیقیدان نیز برای پرداختن به تمام کوارتتهای زهی کفایت نمیکند. صدها اثر همچنان برای کشف کردن باقی هستند و این برای نوازندگان این ژانر یک خوشبختیست.
س. م.: چرا بسیاری از آهنگسازان تاریخساز با جدیت به این ژانر پرداختهاند؟
«م. موسدورف»: هنر همواره در گیرودار آزادی عمل در چارچوبی مقید بوده است. تقیّد در کوارتت زهی از این قرار است که آهنگساز در چشماندازش تنها از چهار صدا برخوردار است، بدون برخورداری از طیف رنگی و توان صوتی ارکستر – حال آنکه او در عین حال باید با همین بضاعت دنیای تازهای را بگشاید. هنر اصلی خالق اثر توان چشمپوشی کردن است و منبع الهام او نگریستن به درون خویش.
س. م.: آیا شما علاوه بر اجرای کنسرت، مایل به برگزاری دورههای پیشرفتهی نوازندگی کوارتت زهی در ایران نیز هستید؟
«م. موسدورم»: بله، بسیار با کمال میل! این البته سفر نخست ماست. بدون تردید اگر ما شاهد اشتیاقی به این امر باشیم، به عنوان مثال از سوی دانشگاه تهران، در برنامهی سفر آیندهی خود برگزاری دورههای تخصصی را هم خواهیم گنجاند.
س. م.: و سرانجام آمال و چشمداشت شما در ایران چیست؟
«ا. باؤر»: آشنایی ما با ایران محدود است، اما میدانیم که بیشک کشوری است با فرهنگی فوق العاده. در هر حال آنچه در پیش روی خود متصوریم، مواجهه و گفتگوی فرهنگی میان ما و ایرانیان است.
طنین لایپزیگ در شیراز و تهران
سـپهرمُعینـی
نشریهی «گراموفون» چاپ بریتانیا، از گروه «کوارتت زهی لایپزیگ» به عنوان «برترین در آلمان » یاد کرده است. ضبط و انتشار نزدیک به یکصد عنوان سیدی ازساختههای آهنگسازان سدهی هجدهم تا معاصر، دریافت بیش از پنجاه جایزه، از جمله پنج جایزهی «اِشو-کلاسیک »، «جایزهی گراموفون »، «جایزهی موسیقی بیبیسی» و همچنین سابقهی اجرا در نزدیک به ۲۵۰۰ کنسرت در نزدیک به شصت کشور، خود گویای گستردگی و ردهی فعالیت این آنسامبل موسیقی مجلسی است. برخی از نامدارترین موسیقیدانان جهانی مانند «کلادیو آبّادو»، «آلفرد برندِل» و «کریستیان زاخاریاس» در سالیان گذشته بارها با آنسامبل کوارتت زهی لایپزیگ همکاری داشتهاند.
چهار نوازندهی این آنسامبل در حال حاضر «کونراد موک» (ویولن اول)، «تیلمان بونینگ» (ویولن دوم)، «ایوو باور» (ویولا) و «ماتیاس موسدورف» (ویولنسِل) هستند؛ «موک» نوازندهای است سختآزموده که در شهرهای برلین و فرایبورگ تحصیل موسیقی کرده است و هماکنون با ساز ویولنی از ساختههای دست «ج. ب. گوادانینی» به سال ۱۷۴۱ مینوازد. «بونینگ»، شاداب و جوانترین عضو این گروه، در مدرسهی عالی موسیقی لایپزیگ تحصیل کرده است و با ساز ویولنی از ساختههای دست «م. دِکونت» به سال ۱۷۶۳ مینوازد. «باور»، متشخص و مهربان که زبان آلمانی را با گویش ساکسونی غلیظ صحبت میکند، و «موسدورف»، بنیانگذار آنسامل کوارتت لایپزیگ در سال ۱۹۸۸، هر دو اهل لایپزیگ هستند و در مدرسهی عالی موسیقی همین شهر تحصیل و سپس سالها تدریس کردهاند. ساز ویولای در دست باور به دست «ج. سکارامپلا» در سال ۱۸۶۰ ساخته شده است و ساز ویولنسل در دست موسدورف، به دست «آ. گوآرنری» به سال ۱۶۹۷.
گروه کوارتت زهی لایپزیگ در روزهای ۲۴ و ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۴ در حمام وکیل شیراز و در ۲۶ و ۲۷ بهمنماه در تهران (تالار استاد شهناز در خانهی هنرمندان ایران) بر روی صحنه میروند و برای هر یک از این دو شهر دو برنامهای مجزا تدارک دیدهاند. برنامهی نخست شامل یکی از شش کوارتت نخستین «هایدن» (حدود ۱۷۶۰)، « فوگ بزرگ» از «بتهوون» (۱۸۲۶)، «کاپریچو» از مجموعهی اوپوس ۸۱ از «مندلسون» (حدود ۱۸۴۵) و کوارتت شمارهی ۳ از «شومان» (۱۸۴۲) است و برنامهی دوم شامل کوارتت «شکار» ساختهی «موتسارت» (۱۷۸۴)، کوارتت شمارهی ۱۱ از «بتهوون» (۱۸۱۱) و کوارتت شمارهی ۲ ساختهی «برامس» (۱۸۷۳).
به این ترتیب هفت اثر متعلق به بازهی تاریخی میان نیمهی سده هجدهم تا نیمهی دوم سدهی نوزدهم از ساختههای مهمترین آهنگسازان کوارتت زهی، در شیراز و تهران اجرا خواهند شد که در نوع خود رخدادی بیسابقه است. به همین بهانه با نوازندگان آنسامبل کوارتت زهی لایپزیگ در جلسهی تمرینشان پیش از سفر به ایران گفتگو کردهام که بخشهایی از آن را در اینجا میخوانید:
س. م.: این نخستین بار است که شما برای اجرای کنسرت به ایران میروید. چه شد که یکباره به فکر سفر و اجرا در ایران افتادید؟
«م. موسدورف»: ما چند سالی است که بنا بر سیاستگذاریهایمان یک بار در سال تور کنسرت برگزار میکنیم. برای نمونه درست پس از فاجعهی فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ به آنجا سفر کردیم، در حالی که در آن برهه کمتر کسی به آنجا میرفت. میخواستیم نشان دهیم که تنها آسیبهای ناشی از سونامی نگرانی برانگیز هستند و نه خود فوکوشیما. در آن زمان ما همکاری خود را با کنسرن ایرباس (Airbus) شروع کردیم و قرار بر آن شد که سالی یک بار چنین تورهایی را برگزار کنیم. سال گذشته به یونان سفر کردیم، زیرا دریافته بودیم که روابط آلمان و یونان چنان تیره شده بود که شاید تنها موسیقی میتوانست نقش زبان مشترک را ایفا کند. امسال نیز پس از خبرداری از برداشته شدن تحریمها به فکر سفر به ایران افتادیم که بسیار هم مورد استقبال ایرباس قرار گرفت. ما همگی کنجکاوی زیادی دربارهی ایران داریم. من شخصاً رخدادهای ایران را از دوران مدرسه دنبال کردهام. ایران تمدنی دستکم همتراز با تمدن اروپایی دارد و ما میخواهیم از این دریچهی تمدنی با شما وارد گفتگو شویم.
س. م.: شما نه تنها ساختههایی سراسر از آهنگسازان آلمانیزبان را برای اجراهایتان در ایران انتخاب کردهاید بلکه خود به لایپزیگ، به این شهر موسیقی، نیز تعلق دارید. آیا شما نقش سفیران موسیقی آلمانی در ایران را بازی خواهید کرد؟
«ت. بونینگ»: بله تقریباً، البته به واسطهی ژانر کوارتت زهی. این برای ما موقعیتی است که بهویژه این ژانر از موسیقی را در ایران اجرا کنیم. افراد بسیاری در ایران موسیقی مینوازند، اما شاید اجرای کوارتت زهی کمتر رواج داشته باشد. علاوه بر این، «مندلسون» و «شومان»، که هر یک نامشان با شهر لایپزیگ پیوند خورده است، در سیر تحول ژانر کوارتت زهی سهم داشتهاند و ما که خود هر کداممان به گونهای در لایپزیگ تحصیل و فعالیت کردهایم، دستاوردهای آنها را به همراه خود به ایران میبریم.
س. م.: شما در نقش نوازندگان حرفهای سازهای زهی آرشهای، سالیان زیادی است که بهطور ویژه بر اجرا و ضبط ساختههای کوارتت زهی متمرکز بودهاید. اهمیت این ژانر موسیقی برای شما در چیست که خود را تا این حد به آن مقید کردهاید؟
«ک. موک»: به گمانم در ژانر کوارتت زهی چالشی غایی پیش میآید که چهار فردیت مجزا، در معنایی انسانگرایانه، میکوشند به یک وحدت دست یابند یا آن را برسازند، در عین حالی که استقلال و اصالت خویش را نیز حفظ میکنند – یا دستکم میتوان امیدوار بود که حفظ کنند. اینکه آیا این هدف در عمل محقق میشود یا نه، خود داستانی دیگر است.
«ت. بونینگ»: جذبهی دیگر در این ژانر، شمار زیاد آثارِ موجود است. حتی کل عمر یک موسیقیدان نیز برای پرداختن به تمام کوارتتهای زهی کفایت نمیکند. صدها اثر همچنان برای کشف کردن باقی هستند و این برای نوازندگان این ژانر یک خوشبختیست.
س. م.: چرا بسیاری از آهنگسازان تاریخساز با جدیت به این ژانر پرداختهاند؟
«م. موسدورف»: هنر همواره در گیرودار آزادی عمل در چارچوبی مقید بوده است. تقیّد در کوارتت زهی از این قرار است که آهنگساز در چشماندازش تنها از چهار صدا برخوردار است، بدون برخورداری از طیف رنگی و توان صوتی ارکستر – حال آنکه او در عین حال باید با همین بضاعت دنیای تازهای را بگشاید. هنر اصلی خالق اثر توان چشمپوشی کردن است و منبع الهام او نگریستن به درون خویش.
س. م.: آیا شما علاوه بر اجرای کنسرت، مایل به برگزاری دورههای پیشرفتهی نوازندگی کوارتت زهی در ایران نیز هستید؟
«م. موسدورم»: بله، بسیار با کمال میل! این البته سفر نخست ماست. بدون تردید اگر ما شاهد اشتیاقی به این امر باشیم، به عنوان مثال از سوی دانشگاه تهران، در برنامهی سفر آیندهی خود برگزاری دورههای تخصصی را هم خواهیم گنجاند.
س. م.: و سرانجام آمال و چشمداشت شما در ایران چیست؟
«ا. باؤر»: آشنایی ما با ایران محدود است، اما میدانیم که بیشک کشوری است با فرهنگی فوق العاده. در هر حال آنچه در پیش روی خود متصوریم، مواجهه و گفتگوی فرهنگی میان ما و ایرانیان است.