1396/9/16، 05:31 عصر
مهدی نامظمی در 1289 در شهر یزد به دنیا آمده است. او بزرگترین سازندۀ سنتور در ایران میباشد که پس از فوتش بسیاری از هنرمندان سعی در حفظ هنر او داشتند . مهدی ناظمی شاگرد مستقیم حبیب سماعی به حساب می آید که سنتورنوازی را به صورت تجربی و با بردباری و صبر بسیار آموخت.
او از کودکی با سنتور آشنا شد . برای آموختن آن به تهران و نزد حبیب سماعی رفت. وی در ان هنگام که ساخت سنتور روی اصول و قواعد درستی نبود ، شروع به ساختن این ساز کرد و در فن خود مهارت بسزائی داشت. سنتورهای ساخت این استاد علاوه بر ایران ، در بسیاری از کشورهای دیگر رایج است و مشتاقان فراوانی دارد. ناظمی در نوازندگی سنتور نیز پنجهای شیرین داشت و نوار و صفحاتی با تاج اصفهانی و جلیل شهناز ، در دستگاههای "بیات ترک" ، "ابوعطا" ، "شور" ، "سهگاه" ، و "دشتی" پر کرده است.
هدى ناظمى، فرزند حسین ناظمالتجار و نوهى حاج محمدصادق ناظمالتجار یزدى، بود. نوازندگى و ساخت ساز سنتور را نزد حبیب سماعى و ابوالحسن صبا فراگرفت. وى یكى از مشهورترین سازندگان سنتور در تاریخ یك صد و پنجاه سالهى معاصر بود.
مهدى ناظمى به سال 1289 شمسى در شهرستان یزد و در خانوادهاى متدین و سرشناس متولد شد. جد ناظمى، مرحوم حاج محمدصادق ناظمالتجار، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، از تهران براى نظامت، ادارهى یزد انتخاب گردید و وى پس از رفتن به محل مأموریت، اولین كار خیر و بزرگى كه انجام داد، ساختن دهى به نام صادقآباد در دو فرسنگى یزد بود و با حفر قنوات و ایجاد تأسیسات رفاهى و عامالمنفعه بسیار موجب آبادانى قسمتهاى بزرگى از صحراى آن زمان یزد گردید و نصف این ده را جزء موقوفات حضرت امام حسین (ع) قرار داد.
مهدى ناظمى بیش از هشت سال نداشت كه در مجلس جشنى با سنتور و صداى سحرانگیز آن آشنا شد و این اولین اثرى بود كه این ساز در وى به جاى گذارد و با پولى كه جمعآورى كرد از «زادور ارمنى» كه در یزد به ساختن سهتار و سنتور مشغول بود و كارش خیلى خوب بود سنتورى خریدارى كرد و در منزل نزد خود به نواختن مىپردازد ولى چون خانوادهى وى بسیار مذهبى بودند و پدرش معتقد بود به جاى نواختن ساز به درس و مشق باید برسد لذا سنتور وى را زیر پاها لگد كرد و شكست.
چند سال از این ماجرا سپرى شد تا با خانواده به اصفهان رفتند و در آن شهر اقامت گزیدند. در اصفهان به مرور زمان با دوستان هنرمندى مثل جلیل شهناز آشنا مىشود. روزى جلیل شهناز به وى مىگوید: «ناظمى تو پدر مرا مىشناسى؟» وى در جواب مىگوید نه. و او به ناظمى مىگوید: مىبرمت نزد پدرم تا آشنا شوى و در ضمن قدرى براى شما سنتور بزند. ناظمى پس از آشنایى با شعبانخان پدر جلیل شهناز و گوش دادن به پنجهاى از ساز او شیفته و شیداى سنتور و به قول خودش این «ذوذنقه» گردید و تا امروز وى عاشق و سنتور معشوق او مىباشد.
روزى صداى آواز تاج همراه با ویولن استاد صبا و سنتور حبیب سماعى را از رادیو در اصفهان مىشنود و تصمیم مىگیرد كه به تهران رفته و از نزدیك حبیب سماعى را ملاقات نماید.
در تهران، مهدى ناظمى با زحمات فراوان موفق به یافتن سماعى و آشنا با او مىشود و شروع مىكند نزد وى مشق سنتور و تعلیم گرفتن، باید یادآور شد كه حبیب سماعى حوصله تعلیم شاگرد را نداشت و پس از چند جلسه كه به شاگردى تعلیم مىداد او را رها مىكرد و در كلاس او پیش از آن كه محل تعلیم و تعلم باشد، محفل انس و دوستى بود زیرا بیشتر مواقع هنرمندانى چون ابوالحسنخان صبا، نورعلىخان برومند، ابراهیمخان منصورى، حسین یاحقى، مرتضى عبدالرسولى، قباد ظفر دور هم جمع مىشدند و صحبتها داشتند دیگر وقتى براى حبیب جهت تدریس به شاگردان باقى نمىماند. به همین دلیل هم از شاگردان شاخص حبیب سماعى بیشتر از مهندس قباد ظفر و مرتضى عبدالرسولى نام برده مىشود.
در آن روزگار ساخت سنتور روى اصول و قواعد درست هنوز پیشرفت چندانى نكرده بود و سنتور خوب و خوش صدا كه روى حساب و كتاب ساخته شده باشد از تعداد پنج یا شش در سراسر كشور تجاوز نمىكرد و لذا روزى ناظمى به سماعى مىگوید ساز خوب وجود ندارد و ساز بد هم در دسترس همگان قرار ندارد چه باید كرد و دوستداران این ساز چه باید بكنند؟ سماعى در جواب به وى مىگوید تو یكى از اتاقهاى خانهى خود را به ساختن سنتور اختصاص بده و در ساخت آن من شما را كمك مىكنم و از این زمان به بعد بود كه استاد مهدى ناظمى وارد مرحلهى جدیدى از زندگى هنرى خود شد و صنعت سنتورسازى كشور نیز وارد دوران و تحول بزرگ و سازنده گردید به طورى كه سنتورهاى این استاد فرزانه و بزرگ نظیر ندارد زیرا گذشته از آن كه سنتورهاى ایشان بسیار ظریف، زیبا و شكیل ساخته مىشوند همگى داراى صدایى صاف و یكنواخت مىباشند كه اگر نوازنده درست مضراب بزند، صداى بین تمام خركها یكسان مساوى است و این امتیاز بزرگ و عالى را سنتورهاى ناظمى دارا مىباشد. سنتورهاى ساخت وى علاوه بر ایران كه مشتاقان فراوان دارد در بسیارى از ممالك جهان در دست هنرمندان است و آن را چون جان شیرین گرامى مىدارند.
مهدى ناظمى علاوه بر ساختن سنتور و تبحر در آن در نوازندگى این ساز پنجهاى شیرین و گوشنواز دارد و نوار و صفحاتى نیز با تاج اصفهانى و سعادتمند قمى و جلیل شهناز در «بیات ترك»، «ابوعطا»، «شور»، «سهگاه»، «دشتى» دارد. وى مردى است متدین و خوشبیان و برخورد، آشنا به زبان انگلیسى و داراى خط خوش و زیبا و پس از ازدواج خداوند دخترى به وى عنایت فرمود كه ناظمى به او سخت دلبند است.
این هنرمند گرانقدر در 1 خرداد 1376 در تهران درگذشت.
مهدى ناظمى به سال 1289 شمسى در شهرستان یزد و در خانوادهاى متدین و سرشناس متولد شد. جد ناظمى، مرحوم حاج محمدصادق ناظمالتجار، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، از تهران براى نظامت، ادارهى یزد انتخاب گردید و وى پس از رفتن به محل مأموریت، اولین كار خیر و بزرگى كه انجام داد، ساختن دهى به نام صادقآباد در دو فرسنگى یزد بود و با حفر قنوات و ایجاد تأسیسات رفاهى و عامالمنفعه بسیار موجب آبادانى قسمتهاى بزرگى از صحراى آن زمان یزد گردید و نصف این ده را جزء موقوفات حضرت امام حسین (ع) قرار داد.
مهدى ناظمى بیش از هشت سال نداشت كه در مجلس جشنى با سنتور و صداى سحرانگیز آن آشنا شد و این اولین اثرى بود كه این ساز در وى به جاى گذارد و با پولى كه جمعآورى كرد از «زادور ارمنى» كه در یزد به ساختن سهتار و سنتور مشغول بود و كارش خیلى خوب بود سنتورى خریدارى كرد و در منزل نزد خود به نواختن مىپردازد ولى چون خانوادهى وى بسیار مذهبى بودند و پدرش معتقد بود به جاى نواختن ساز به درس و مشق باید برسد لذا سنتور وى را زیر پاها لگد كرد و شكست.
چند سال از این ماجرا سپرى شد تا با خانواده به اصفهان رفتند و در آن شهر اقامت گزیدند. در اصفهان به مرور زمان با دوستان هنرمندى مثل جلیل شهناز آشنا مىشود. روزى جلیل شهناز به وى مىگوید: «ناظمى تو پدر مرا مىشناسى؟» وى در جواب مىگوید نه. و او به ناظمى مىگوید: مىبرمت نزد پدرم تا آشنا شوى و در ضمن قدرى براى شما سنتور بزند. ناظمى پس از آشنایى با شعبانخان پدر جلیل شهناز و گوش دادن به پنجهاى از ساز او شیفته و شیداى سنتور و به قول خودش این «ذوذنقه» گردید و تا امروز وى عاشق و سنتور معشوق او مىباشد.
روزى صداى آواز تاج همراه با ویولن استاد صبا و سنتور حبیب سماعى را از رادیو در اصفهان مىشنود و تصمیم مىگیرد كه به تهران رفته و از نزدیك حبیب سماعى را ملاقات نماید.
در تهران، مهدى ناظمى با زحمات فراوان موفق به یافتن سماعى و آشنا با او مىشود و شروع مىكند نزد وى مشق سنتور و تعلیم گرفتن، باید یادآور شد كه حبیب سماعى حوصله تعلیم شاگرد را نداشت و پس از چند جلسه كه به شاگردى تعلیم مىداد او را رها مىكرد و در كلاس او پیش از آن كه محل تعلیم و تعلم باشد، محفل انس و دوستى بود زیرا بیشتر مواقع هنرمندانى چون ابوالحسنخان صبا، نورعلىخان برومند، ابراهیمخان منصورى، حسین یاحقى، مرتضى عبدالرسولى، قباد ظفر دور هم جمع مىشدند و صحبتها داشتند دیگر وقتى براى حبیب جهت تدریس به شاگردان باقى نمىماند. به همین دلیل هم از شاگردان شاخص حبیب سماعى بیشتر از مهندس قباد ظفر و مرتضى عبدالرسولى نام برده مىشود.
در آن روزگار ساخت سنتور روى اصول و قواعد درست هنوز پیشرفت چندانى نكرده بود و سنتور خوب و خوش صدا كه روى حساب و كتاب ساخته شده باشد از تعداد پنج یا شش در سراسر كشور تجاوز نمىكرد و لذا روزى ناظمى به سماعى مىگوید ساز خوب وجود ندارد و ساز بد هم در دسترس همگان قرار ندارد چه باید كرد و دوستداران این ساز چه باید بكنند؟ سماعى در جواب به وى مىگوید تو یكى از اتاقهاى خانهى خود را به ساختن سنتور اختصاص بده و در ساخت آن من شما را كمك مىكنم و از این زمان به بعد بود كه استاد مهدى ناظمى وارد مرحلهى جدیدى از زندگى هنرى خود شد و صنعت سنتورسازى كشور نیز وارد دوران و تحول بزرگ و سازنده گردید به طورى كه سنتورهاى این استاد فرزانه و بزرگ نظیر ندارد زیرا گذشته از آن كه سنتورهاى ایشان بسیار ظریف، زیبا و شكیل ساخته مىشوند همگى داراى صدایى صاف و یكنواخت مىباشند كه اگر نوازنده درست مضراب بزند، صداى بین تمام خركها یكسان مساوى است و این امتیاز بزرگ و عالى را سنتورهاى ناظمى دارا مىباشد. سنتورهاى ساخت وى علاوه بر ایران كه مشتاقان فراوان دارد در بسیارى از ممالك جهان در دست هنرمندان است و آن را چون جان شیرین گرامى مىدارند.
مهدى ناظمى علاوه بر ساختن سنتور و تبحر در آن در نوازندگى این ساز پنجهاى شیرین و گوشنواز دارد و نوار و صفحاتى نیز با تاج اصفهانى و سعادتمند قمى و جلیل شهناز در «بیات ترك»، «ابوعطا»، «شور»، «سهگاه»، «دشتى» دارد. وى مردى است متدین و خوشبیان و برخورد، آشنا به زبان انگلیسى و داراى خط خوش و زیبا و پس از ازدواج خداوند دخترى به وى عنایت فرمود كه ناظمى به او سخت دلبند است.