سلام مهمان عزیز، اگر این پیغام را مشاهده نموده ای به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکردی. برای ثبت نام اینجا کلیک کن و از تمام امکانات انجمن ما استفاده کن و لذت ببر. اگر قبلا ثبت نام کرده اید، وارد شوید.
دنیای موسیقی هیپ هاپ (Hip Hop) این باور را به شما می دهد که رپ، راهی شاعرانه برای ابراز احساسات از طریق موسیقی است. البته این درست است، اما آیا آنچه که از موسیقی رپ می شنوید به نظرتان شاعرانه می آید؟ تاثیری که رپ این روزها در سراسر جهان بر روی کودکان ما می گذارد، متاسفانه تاثیری بسیار قابل توجه است. آیا تابه حال واقعاً وقت گذاشته اید تا به یکی از این آهنگ ها خوب گوش کنید؟ منظورم این است که دقیقاً روی کلمات و مفاهیم آنها تمرکز کنید؟
تقریباً %۸۰ از آهنگ های رپی که در سراسر جهان در لیست ۱۰ آهنگ برتر هستند، خشونت در خود دارد. این آهنگ ها، عمل کتک کاری یا بدتر از آن کشتن یک نفر دیگر را می ستاید. لازم به ذکر نیست که این خواننده ها عادت دارند آهنگ هایشان را با صدایی بلند و ناهنجار بخوانند که واقعاً نمی توانید بفهمید چه می گویند. یادتان باشد همین خواننده های رپ بودند که به پسر های ما یاد دادند، شلوارشان را زیر باسن نگه دارند و دخترهایمان را به لختی پوشیدن تشویق کردند. آخرین نتیجه نشان دادن یک زن نیمه لخت در کلیپ های آهنگ های رپ چیست؟
مطمئناً دختر ها فکر می کنند به این طریق است که می توانند مورد توجه پسرها و مردها قرار بگیرند و محبوب تر شوند. چیز دیگری که به نظر می رسد موسیقی رپ ستایش می کند، این است که مهمترین فاکتور در انتخاب یک زن خوب، هیکل و اندام اوست. به خاطر همین است که خیلی از دخترهای نوجوان ما دچار اختلالات و مشکلات خورد و خوراک و سایر مشکلات احساسی شده اند. آنها فکر می کنند با چیزی که یک دختر نوجوان باید باشد، فرسنگ ها فاصله دارند. موسیقی رپ، مشروب خواری و سکس را هم ستایش می کند؛ که دو مورد از مهمترین مشکلات رایج میان جوانان امروز است.
البته رپر های زیادی هستند که شعرهایشان کاملاً پاک است و سعی می کنند درمورد موضوعات مثبت رپ کنند. گرچه تعداد این خوانندگان خیلی کم است اما مطمئناً خواننده های رپی هستند که پیام های خوب و مثبت به جوانان و نوجوانان ما میرسانند. یکی از این رپر ها ویل اسمیت (Will Smith) است که به هیچ عنوان از مفاهیم منفی در اشعار خود استفاده نمی کند. از اینرو، وقتی فکر می کنید که آیا خوب است که اجازه بدهید فرزندانتان به موسیقی رپ گوش کنند، نباید فقط درمورد خود موسیقی رپ فکر کنید، باید درمورد خواننده ای که آن را می خواند بیشتر فکر کنید.
موسیقی رپ ابتدا به شکل شکل شعرگونه موسیقی شروع به کار کرد، و این روزها توسط کسانی که رپ را برای خشونت و سایر راه های خود تخریبی استفاده می کنند، مورد سوء استفاده قرار گرفته و خراب شده است. پس حتماً وقت گذاشته و به موسیقی که فرزندتان به آن گوش می دهد، گوش دهید. و برای ممنوع کردن موسیقی رپ برای نوجوانانتان، عجله نکنید. باید اول مفاهیم گفته شده در این آهنگ ها را بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید. آیا موسیقی رپ مبتذل برای نوجوانان خطرآفرین است؟
طبق تحقیقی که برای بررسی تاثیر ویدئوهای موسیقی رپ بر سلامت فیزیکی و احساسی نوجوانان انجام گرفت، مشخص شد نوجوانانی که زمان بیشتری را صرف تماشای ویدئو کلیپ های سرشار از خشونت و سکس آهنگ های رپ می کنند، این رفتارها را بیشتر در زندگی واقعی خود انجام می دهند.
پس از بررسی ۵۲۲ دختر سیاهپوست بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال از طبقه متوسط تا پایین جامعه، محققان دریافتند که درمقایسه با آنهایی که هیچوقت یا کمتر چنین ویدئو کلیپ هایی تماشا می کنند، نوجوانانی که حداقل ۱۴ ساعت در هفته این ویدئو ها را تماشا می کنند، رفتارهای مخرب بیشتری از خود نشان می دهند. دراین تحقیق یکساله، این افراد اعمال زیر را تجربه کرده اند:
تمایل آسیب رسانی به معلم، سه برابر بیشتر
تمایل به دستگیری، ۲٫۵ برابر بیشتر
تمایل به داشتن شریک جنسی متعدد، دو برابر بیشتر
تمایل به ابتلا به بیماری هایی که از طریق جنسی منتقل می شود، استفاده از موادمخدر، یا نوشیدن مشروبات الکلی، ۱٫۵ برابر بیشتر
دکتر رالف جی دیکلمنته، محقق، عنوان می کند، “مهمترین هشدار نتایج این تحقیقات این است که ما رابطه ای بین خشونت و یک یا دو مورد از این رفتارهای خطرساز پیدا نکردیم، بلکه با یک رشته از این رفتارها پیدا کردیم.”
تحقیق او که در نسخه مارس مجله سلامت عمومی در امریکا منتشر شد، روی دخترهای سیاهپوستی کار شده بود که در بیرمینگهام زندگی می کردند و همه آنها فعالیت جنسی داشتند. بااینکه محققان عادات این دختران را در موقع تماشای این ویدئو کلیپ ها و انواع و اقسام این ویدئو ها را بررسی کردند، رپ گنگستری، محبوب ترین نوع رپ میان دخترانی بود که رفتارهای مخرب داشته اند.
دکتر دیکلمنته می گوید، “ما می خواستیم روی دختران جوان با نژاد افریقایی-امریکایی، جمعیتی که بسیار آسیب پذیر هستند، تمرکز کنیم. در این ویدئو کلیپ ها، قدرت در دست مردان است و زنان فاقد قدرتند، درنتیجه پست و زیر دست هستند. مطمئن نیستم که رفتارهای مخرب در دختران تحقیق ما به خاطر این مسئله بوده باشد.آنها بیشتر فقط چیزی که در این کلیپ ها می دیده اند را تقلید می کردند. زنان این کلیپ ها کار و بارشان خوب است، با مردان قوی و مهم رابطه دارند، به کلوپ های خوب می روند و لباس های قشنگ می پوشند. برای این دخترها، این چیزها، مطمئناً چیز بدی نبوده است.”
البته این اولین باری نیست که این موسیقی انقلابی متهم مشکلات اجتماع شده است. از الویس پریسلی تا کولومبین، هم در گذشته مسئول رفتارهای ضد اجتماعی و انقلابی جوانان شناخته شده است. اما موسیقی رپ، نگرانی ویژه ای را ایجاد کرده است.
دکتر سوزان باتروس، رئیس بخش مربوط به امراض رفتاری و رشد کودکان، میگوید، “اگر کودکان بین ۲ تا ۱۸ سال، ۷ ساعت از روز خود را صرف نوعی از رسانه ها می کنند. ما می دانیم که با قرار گرفتن مکرر در معرض اینگونه رسانه ها، حساسیت زدایی میشود و باعث می شود چنین رفتارهایی طبیعی و نرمال به نظر برسند. به خاطر همین نتیجه تحقیق دکتر دیکلمنته به نظر من اصلاً عجیب نمی آید.”
باتروس ادامه می دهد، “شما نمی توانید مثل کبک سرتان را در خاک فرو کنید و انتظار داشته باشید بچه هایتان فقط به چیزهای خوب و مفید نگاه کنند. والدین باید بدانند که بچه هایشان در معرض چنین رسانه هایی قرار دارند. مطمئناً موسیقی رپ تنها موسیقی نیست که الگوی بد را به تصویر می کشد یا می تواند بر رفتار نوجوانانتان تاثیر منفی داشته باشد و همه آهنگ های رپ هم مشکل دار نیستند. تقریباً ۱۰۰۰ تحقیق تاکنون درمورد تاثیر رسانه ها بر رفتارهای نوجوانان و کودکان انجام گرفته است و همه آنها به این نتیجه رسیده اند که تاثیر نیرومندی دارد.”
موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است . ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند . سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است . هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد ، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد .
سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم ، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد ، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم ، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم ، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد .
ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود ، و همين تاثير گذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است . در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند .
ويژگي ديگر موسيقي آن است كه در زمان بيان اشعار و كلام اديبانه كه تكيه بر استدلال و منطق دارد با دميدن روح خود بر هيجانات اين رابطه برقرار است ، با شروع كلام ، موسيقي اين مرحله را قطع و مسير را مستقيم به سوي حس ارتباطي فرد با شعر برقرار مينمايد.
موسيقي از اين گذرگاه براي بيان ماهيت وجودي خود استفاده نمي نمايد و اين صحيح ترين گذرگاه عبور احساسي است .با ايجاد و توليد سلسله هيجانات مختلف ، گوش كردن به يك نوع خاص از موسيقي ميتواند بنيان و شالوده اي را براي نوع پندار ، گفتار و كردار آدمي بوجود آورد . موسيقي تشديد كننده لذات و تسكين دهنده آلام ، تقويت كننده روحيات سرافكندگي و آرام كننده افرادآشفته است . اين رابطه ي ميان شنونده و موسيقي است كه ميتواند عامل تعيين كننده براي مدت زمان ادامه ي اين تاثيرات باشد .
تاثيرات شناخته شده موسيقي بر مغز متفاوت و گوناگون ميباشد: موسيقي بر مغز انسان و حيوان و رشد گياه موثر است . موسيقي در انسان بواسطه ي افزايش حافظه ي موقت و طولاني باعث افزايش بهره هوشي فضايي ميگردد .
در حقيقت موسيقي با تربيت موزيسين ها به امكان پاسخ دهي بهتر انها در بخش حافظه لغات نسبت به ساير افراد بالغ كمك مينمايد .
كودكان به مراتب بيش از افراد بالغ از مزاياي موسيقي كلاسيك بهره مند ميگردند ، آنها تجربه و موهبت مزاياي شناختي خويش را كسب مينمايند .
پديده معروف به " موتزارت افكت " به گسترش عملكرد قوه تحليل و استدلال منطقي و همچنين حافظه ي كوتاه مدت به علت شنيدن قطعات موسيقي پيچيده نظير كنسرتو پيانوهاي دونوازي شده موتزارت اشاره دارد. موسيقي بويژه موسيقي دوران باروك با ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه ، تاثير مستقيمي بر روي فركانس و دامنه ي امواج مغزي دارد كه قابل اندازه گيري از طريق الكتروآنسفالوگراف ميباشد . موسيقي همچنين بر روي سيسيتم تنفسي و افزايش مقاومت پوست و نيز سيستم هورموني بدن تاثير گذار است و اتساع مردمك چشم ، افزايش فشار خون و ضربان قلب را موجب ميگردد . در نتيجه ي اين فرآيندها تمركز پذيري مغز به سهولت انجام ميپذيرد .
موسيقي با تحريك همزمان نيمكره هاي چپ و راست مغز ، تحليل و تلفيق و شبيه سازي هاي اطلاعات در مدت زمان كوتاهتري را ممكن ميسازد . اين فعال سازي همزمان دو نيمكره ي مغزي موجب تقويت فرآيند يادگيري و جذب اطلاعات و در نهايت رشد مهارتهاي شناختي ميگردد . اين پديده كه ميتوان با گوش كردن به اين سبك موسيقي يادگيري را به ميزان پنج برابر افزايش داد باثبات رسيده است و از همين روست كه نقالان،داستانهاي خود را با ريتم ملوديك خاصي ادامه ميدهند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درام پرداز يوناني با استفاده از همين شگرد خود اموخته به ايفاي نقش ميپرداختند .
ملودي و ريتم دو جزء لاينفك موسيقي ميباشند كه از طرق مختلفي به ايفاي نقش مي پردازند : ملودي جوهره ي افزايش خرد خلاق محسوب ميگردد در حاليكه ريتم هماهنگ كننده ي اين قبيل احساسات به خصوصيات و صفات اصلي وطبيعي ميباشد. خوي انساني داراي ضرباهنگ مخصوص موسيقايي ويژه خود ميباشد .
ريتم ضربان قلب ، قدم زدن ، پريدن ، صحبت كردن ، جويدن و تنفس تماما نشانه هايي از خصوصيات حياتي منظم و ضروري روزمره بشري است . با شنيدن نوع خاص موسيقي كه موجب افزايش ترشح سروتونين توليدي در مغز ميگردد ميتوانيم شاهد رشد انديشه و تجسمات ذهني باشيم . چيزي كه موسيقي را تا اين قدر پر بها و ارزشمند مي سازد همانا ارائه ي سامانه هاي منظم و بي بديل رياضي وار آن ميباشد .
۱- اثر موسیقی کلاسیک بر مغز
تاثير موسيقي كلاسيك بر مغز همانگونه كه ذكر شد از همكاري دو عامل منتج ميگردد ، عامل ابتدايي ريتم ميباشد كه عمل همسان سازي اعمال حياتي بدن را برعهده داشته و به ايجاد حالت رواني خاص براي افزايش شناخت و خلق تواناييها منجر ميگردد . عامل دوم كه در هماهنگي با عامل اول قرار دارد ملودي است كه تفكيك پذيري استدلال و قواي عقلاني را موجب ميگردد و احساس مطبوع فراخواني چالش ها و مسايل را از طريق سلسله ابتكارات و چاره سازي هاي جديد و تامين قابليتها براي انتخاب صحيح از ميان راه حلهاي موجود امكان پذير ميسازد . ملودي و ريتم در هماهنگي و اشتراك مساعي با مغز به گشايش قوه شنيداري و كانالهاي حسي مغز و افزايش مهارتهاي قواي ذهني ميگردد .
نظم شگفت انگيز موسيقي عصر باروك و كلاسيك موجب ميگردد تا مغز افزايش ترشح سروتونين را تجربه نمايد و به بدن و ذهن اجازه ميدهد تا نقش بهتري در زمان شنيدن به اين قطعات منطقي ايفاء نمايند . اين نظم لگوهايي از ريتم و دانگ صدا ، تباين كاركترها ، بازگويي و تغييرات تم را شامل ميشود .
ضرباهنگ به همراهي افزايش شناختي و كاركرد خلاقانه مغز توسط ملودي باعث ايجاد احساسات هيجاني در بدن ما ميشود به عنوان مثال هنگاميكه از يك كودك ناكارآمد درخواست گره زدن بند كفش ميشود اغلب اين وظيف نتيجه اي بسيار سخت و در برخي موارد غيرممكن را خواهد داشت در حاليكه همين درخواست در پس زمينه اي از اجراي موسيقي كلاسيك موفقيت در انجام وظيفه را به دنبال خواهد داشت .
طبق اثر موتزارت ( موتزارت افكت) ،كودكاني كه به فرا گيري دروس موسيقي ميپردازند مزيتهاي مهارتي شناختي بيشتري را تجربه مينمايند . موسيقي بر افراد مختلف به روشهاي گوناگون تاثيرات متفاوتي دارد ،موسيقي روان هندل هنگاميكه در ذهن يك موسيقيدان خبره و موشكاف تجلي ميابد انرژي دلپذيري را در وجود وي آزاد ميسازد كه قابل مقايسه با با يك غيرموسيقيدان و يا علاقمند به موسيقي نيست . همچنين است در فرد شهودگراي زيركي كه قوه ي درك و تشخيص احساسات و شوري كه اهنگساز (اركستر/نوازنده ) انتقال ميدهد را دارد نسبت به شنونده ي تنبل و وقت گذران . سطح درك موسيقايي شنونده بسيار مهم است و از همين رو ، يك قطعه در نگاه دو شنونده كاملا متفاوت پديدار ميگردد و موجب اختلاف نظر متناقض و مخالف ميان آنها ميگردد .
تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است . توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر ، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند . تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند .
در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING ) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب کردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن ، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند، راه خروج را پيدا كردند . هنگامي كه دانشمندان به مشاهده ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند .
آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند . گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان ، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را درك خواهند كرد .
محققان دريافتند موسيقي و آواز کلاسیک و سنتيتأثير مثبتي بر عملكرد سيستم ايمني، بهبود روحيه و آرامش شنوندگان و خوانندگان اين نوع موسيقي دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاري آلمان، محققان انستيتو موسيقي شناسي فرانكفورت آلمان دريافتند موسيقي کلاسیک و سنتي تأثير تشنج زدا و آرام بخش بر خوانندگان و مخاطبان آن داشته و اين تأثير مثبت تا مدتها در بدن آنها باقي مي ماند.
بنابر اين گزارش، محققان از آزمايش بزاق افرادي كه موسيقي سنتي مي خوانند و گوش مي دادند، دريافتند ميزان هورمون استرس موسوم به كورتيزول در بدن آنها به ميزان زيادي كاهش يافت.
بر اساس اين گزارش، در روند عملكرد سيستم ايمني اين افراد نيز مشاهده شد، ميزان ايمونوگلوبين A در آنها به ميزان زياد افزايش يافت.
يادآور ميشود، محققان تأكيد مي کنند موسيقي سنتي و كلاسيك باعث بهبود روحيه افراد مي شود.
تاثيرات شگرف موسيقي در زندگي بسيار اساسي و بنيادين هستند و اين مزيت در زندگي كاراتر افراد نمود مي يابد . بيشتر نوابغ تاريخ ، موسيقيدان و يا با نيروي موسيقي آشنا بوده اند . اينشتين يكي از تابناك ترين چهره هاي نبوغ بشري يك ويولنيست بود و يكي از دلايل پذيرفته شده در هوش وي ، اين امر بوده است كه وي به نواختن ويولن اشتغال داشته است .
او راه حلهاي معادلات پيچيده و مسايل را در زمانهاي بداهه نوازيهاي ويولن ميافت . هنگاميكه توماس جفرسون قادر به يافتن عبارات و جملات صحيح در اعلاميه استقلال نبود به نوازندگي ويولن ميپرداخت و جملات مناسب را ميافت .
سر كانن دويل نويسنده ي نامي بريتانيا در خلق كاركتر فوق هوشمند خود شرلوك هلمز ، هرگاه اين شخصيت بدنبال حل معمايي پيچيده بود وي را در حال نواختن ويولن نشان ميداد . مردان بزرگ تاريخ از شكسپير تا ناپلئون بر همين اساس به موسيقي پرداخته اند و اين نشانه اي است از آن تفاوت هايي كه موسيقي ميافريند.
۲-تاریخچه موسیقی پاپ و مضرات آن
این موسیقی در اثر هیچ آرزوی پرمعنا به وجود نیامده و تنها جاه طلبی سازندگان آن سود و پاداش مادی است و...
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست.موسیقی پاپ چیزی است.
برای آشنا شدن با موسیقی پاپ بهتر است ابتدا توضیح کوتاهی درباره موسیقی مردم پسند یا Popular music بدهیم، موسیقی مردم پسند، به هرنوع سبک موسیقی گفته میشود که در دسترس عامه مردم است و به شکل تجاری عرضه میشود.
این موسیقی نقطه مقابل موسیقی کلاسیک و موسیقی فولکلور(محلی) است به این ترتیب که اولی در طول تاریخ همواره موسیقی طبقه برگزیده و روشنفکر جامعه بوده است و دومی، موسیقیی است که به طور تجاری عرضه نمیشود.
موسیقی مردم پسند گاهی به طور خلاصه موسیقی پاپ هم گفته میشود اما موسیقی پاپ در اصل یکی از زیرشاخه های آن به شمار می آید.
موسیقی پاپ، با وجود اینکه کاملا از موسیقی کلاسیک،موسیقی هنری یا art music و موسیقی فولک متمایز است، اما از آنجایی که اصطلاح پاپ شامل بسیاری از قطعات موسیقی راک، هیپ هاپ، کانتری و راک اپرا را در بر میگیرد، میتوانیم بگوییم که موسیقی پاپ، تعریف دقیقی ندارد.
مشخصات موسیقی پاپ به عنوان یک زیرمجموعه
موسیقی پاپ معمولا به عنوان موسیقیی تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است.
بنا به تعریف سایمون فریت Simon Frith، منتقد موسیقی و جامعه شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر.
البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی شناسی هم معنا کرد.درواقع، "پاپ" طوری طراحی شده که برای همه جالب باشد و از هیچ جای خاصی نیامده و قرار هم نیست سلیقه خاصی را اعمال کند.
با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست وسیقی پاپ چیزی است که از بالا (کمپانیهای ضبط صفحه، تهیه کنندگان رادیویی و تبلیغات چیها) تدارک دیده شده و از میان مردم برنخواسته است.
پاپ موسیقیی است که به طور حرفه ای تهیه و بسته بندی شده است و چیزی نیست که بتوان آنرا به سلیقه خود تغییر داد و یا فرم آنرا تغییر داد.
به عبارت دیگر، موسیقی پاپ، نوعی موسیقی است که در دهه ۵۰ آغاز شد و آنچه در این مجموعه قرار میگیرد معمولا برای گروه بزرگی از افراد جذاب است.
با به وجود آمدن صفحه های پلاستیکی یا وینیل در دهه ۳۰تا ظهور کامپکت دیسک یا CD در دهه ۸۰، موسیقی ضبط شده، نسبت به موسیقی زنده، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت.
ترانه های پاپ معمولا در ۳ دقیقه اجرا میشوند و در آنها از ملودیهایی استفاده میشود که معمولا بسیار شنیدنی بوده و عده بسیاری را به خود جلب میکنند.
مشخصه موسیقی پاپ یک عنصر ریتمیک سنگین در زیر است که معمولا توسط دستگاههای تقویت کننده الکترونیک (amplifier) اجرا میشود و ملودی اصلی بر این ریتم غالب است.
ترانه پاپ همچنین به ترانه های محبوبی که مردم به زمزمه و خواندن آن علاقه دارند نیز اطلاق میشوند.
موسیقی پاپ از نظر تجاری موفق است و سبک مورد علاقه ایستگاههای رادیویی است زیرا قابل دسترس بوده، راحت در یاد می ماند و مخاطبین زیادی را به خود جلب میکند.
۳- مضرات موسیقی تند مانند راک و رپ
موسیقی روح را به حرکت وامی دارد و قادر است تاثیرات قوی و متفاوتی بر جای بگذارد، می تواند انسان را آرام و یا هیجان زده کندگوش دادن به موسیقی – بسته به نوع موسیقی – می تواند بر متابولیسم (تحولات و دگرگونی ها حیاتی) بدن تاثیر بگذارد،
فشار خون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار کرده و به هضم غذا کمک کند.
موسیقی های آرام (مانند موسیقی کلاسیک با تمپوی پایین)، آرامش بخش هستند، احساسی که از سی دقیقه گوش دادن به چنین موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است که از خوردن یک قرص والیوم حاصل می شود.
از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی، تن، آهنگ و ریتم است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند.
موسیقی ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد. بر حسب اینکه موسیقی خوب یا بد گوش بدهیم، می تواند مانند زهر در بدن عمل کند.
مطالعاتی که در زمینه تاثیر موسیقی بر رشد گیاهان انجام شده، نشان داده که برای مثال، موسیقی راک،رشد گیاه را متوقف می کند و برعکس، موسیقی کلاسیک، باعث تسریع رشد گیاه می شود.
- تخریب روان با موسیقی تند مانند :
* راک و رپ*
بسیار دیده شده است که جوانان با شنیدن این موسیقی ها در ماشینهای خود در اتوبانها چگونه ویراژ می دهند و جان خود و بقیه را به خطر می اندازند.
اگر در یک شرایط روحی عادی باشی اصلاً نمی توانی به این نوع موسیقی گوش کنی. کسانی هستند که هم زمان با مصرف قرصهای روان گردان
این نوع آهنگها را گوش می کنند و ریتم این آهنگها به اینکه آنها بیشتر در حس رویایی و یا توهم خود فرو بروند کمک می کند.
ریتم تند و بسیار هیجان دار این نوع موسیقی«رپ»،«هوی» و... تأثیر منفی مستقیم بر اعصاب شنونده دارد.همان طور که یک موسیقی ملایم و لایت، به آرامش روحی کمک می کند این موسیقیهای تند روح را خراش می دهد.
شادی موسیقی های غربی و تند امروزی بسیار زود گذر بوده و آثار روانی منفی در آدمی ایجاد می نماید. شادی ها یی که بعد از استعمال داروهای مخدر وروان گردان مشاهده میگردد نتیجه استفاده از همین نوع موسیقی هاست .
۴- مضرات موسیقی متال
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
- تأثیر فرهنگیموسیقی متال
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفدارن آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کلیه آلبومهای دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست.
گوش دادن به موسیقی هم مانند هر فعالیت دیگری میتواند فواید و مضرات مختلفی داشته باشد.
به گزارش رسانه نوا، شاید برای بسیاری از ما، حدس زدن مضرات گوش دادن به موسیقی چندان دشوار نباشد: گوش دادن با هدفون با صدای بلند میتواند به گوش آسیب برساند. گوش دادن به موسیقی در ماشین ممکن است باعث شود که صدای بوق یا علائم اخطاری وسایل نقلیه دیگر را نشنویم.
حتی کسانی که خیلی به موسیقی علاقهای ندارند، با مقایسه بین کسانی که موسیقی گوش میدهند و کتاب نمیخوانند و کسانی که کتاب میخوانند و موسیقی گوش نمیدهند، به نتیجه رسیدهاند که گوش دادن موسیقی میتواند موجب افسردگی هم بشود! اما از این حرفها که بگذریم، فواید زیادی هم برای گوش دادن به موسیقی گزارش شده است.
تحقیقات نشان میدهد اگر انتخاب موسیقی به درستی انجام شود، میتواند بر میزان دردی که تحمل میکنیم، میزان اضطراب ما و پاسخهای سیستم فیزیولوژیک بدن، تاثیرگذار باشد.
اگر چه به صورت قطعی در مورد مکانیزم تاثیر موسیقی در افزایش استقامت در ورزش (و خصوصاً دویدن و استفاده از تردمیل) اظهارنظر نشده است، اما بر اساس تحقیقات گزارش شده، در اصل این مسئله که موسیقی – درصورتی که ریتم آن همسان با سرعت دویدن باشد – میتواند استقامت ما را افزایش دهد، تردیدی وجود ندارد.
یک پزشک سلامت روان گفت: تمرکز حواس، افزایش هوش، تقویت ناحیه زبان آموزی و کنترل استرس و درمان افسردگی از فواید گوش دادن به موسیقی است.
حورا چیت ساز در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، با بیان اینکه گوش دادن به موسیقی از دوران باستان وجود داشته است، اظهار کرد: دیوار نگارههای باستانی نشان میدهد انسانها پیش از کسب توانایی در صحبت کردن در قالب موسیقی به دیگران ابراز وجود میکردند و هنر خود را به نمایش میگذاشتند.
وی با بیان اینکه موسیقی در پرورش استعدادهای نوزادان نقش بسزایی دارد، افزود: یکی از انتزاعیترین موسیقیهای که انسان در آغاز زندگی با آن آشنا میشود صدای ضربان قلب مادر است و جنین برای نخستین بار از طریق صدای قلب مادر با موسیقی آشنا میشود.
این پزشک سلامت روان اضافه کرد: مطالعات نشان میدهد جنین با شنیدن موسیقیهای خشن و با صدای بلند با جمع شدن در شکم مادر و یا جابهجاییهای سریعتر عکس العمل نشان میدهد و به همین نسبت در مقابل موسیقیهای آرام واکنش نشان میدهد.
چیت ساز با بیان اینکه واکنش نوزاد نسبت به فرکانسهای بالا بیشتر است، اضافه کرد: به طور کلی نوزادان با شنیدن صداهای ناگهانی دچار نگرانی و دلهره میشود.
موسیقی زبان آموزی را تقویت میکند
وی با اشاره به اینکه لالایی مادر از دیگر موسیقیهایی است که موجب آرامش کودک میشود و البته لالایی ماداران دارای موسیقی خاصی نیست، خاطرنشان کرد: در واقع لالاییها در هر فرهنگی ریتم خاص خود را دارند و کودکان با شنیدن مادر یک واکنش سطحی به آن نشان میدهند.
این پزشک سلامت روان با بیان اینکه نوزادانی که بیشتر موسیقی میشنوند در سنین قبل از دبستان به سمت بازیهای ریتمیک و صدادار جذب میشوند، ادامه داد: این دسته کودکان بیشتر به انجام بازیهای علاقه نشان می دهند که صدادار هستند.
چیت ساز با بیان اینکه کودکان از صدای ایجاد شده هنگام لمس اشیا مختلف شاد میشوند، اضافه کرد: بیشتر افرادی که در کودکی موسیقی گوش دادهاند در دوران تحصیل در مدرسه با موفقیت بیشتری روبرو هستند و گوش دادن به موسیقی یا فرا گرفتن آن تاثیرات مثبتی مانند تمرکز حواس بر مغز کودکان دارد.
وی با اشاره به اینکه ناحیهای از مغز انسان که مربوط به زبان آموزی است در صورت گوش دادن به موسیقی تقویت میشود، افزود: کودکانی که با موسیقی آشنایی بیشتری دارند و یا نواختن یکی از آلات موسیقی را فرا گرفتهاند بسیار راحتتر از هم سن و سالان خود زبان دوم را فرا میگیرند.
این پزشک سلامت روان با تاکید بر اینکه گوش دادن به موسیقی بر قسمتهای محاسباتی و شنیداری مغز تاثیر دارد، ادامه داد: هر چه میزان ساعات گوش دادن و فراگیری موسیقی در هفته بیشتر باشد و کودک بیشتر با موسیقی در ارتباط باشد تاثیرات مثبت آن بر عملکرد مغز بیشتر است.
ایجاد حس همکاری در کودکان با شنیدن موسیقی
چیت ساز ادامه داد: توصیه میشود کودکان به صورت گروهی موسیقی را یاد بگیرند تا احساس همکاری، رعایت نظم و بردباری از این طریق در آنها افزایش یابد و در تعامل بیشتری با هم سن و سالان خود قرار گیرند.
وی با تاکید بر اینکه کاربردهای درمانی موسیقی در طب نیز به اثبات رسیده است، ادامه داد: آموزش موسیقی به کودکان بیش فعال موجب میشود تا تمرکز آنها بیشتر شود.
این پزشک سلامت روان با اشاره به اینکه کاربرد موسیقی در کاهش افسردگی و کنترل اضطراب نیز به اثبات رسیده است، افزود: البته تاثیرگذاری موسیقی با توجه به نوع موسیقی و ریتم انتخاب شده آن متفاوت است.
کنترل استرس با شنیدن موسیقیهای آرام بخش
چیت ساز به تاثیرات گوش دادن به موسیقی در بزرگسالان اشاره کرد و گفت: معمولا به منظور درمان افسردگی پس از زایمان، انواع اضطراب و اختلالات خواب از موسیقی آرام استفاده میشود.
وی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از فواید گوش دادن به موسیقی به دوران سالمندی بر میگردد و گوش دادن به موسیقی از پیشرفت آلزایمر در این افراد جلوگیری میکنند.
این پزشک سلامت روان در خصوص اینکه آیا گوش دادن به موسیقی در کنترل استرس دوران نوجوانی تاثیرگذار است، گفت: مطالعات نشان میدهد گوش دادن به موسیقیهای آرام بخش بر کنترل استرس به ویژه اگر با یک اختلال خلقی مانند افسردگی همراه باشد تاثیر مثبتی دارد.
هر چیزی که ریتم و نظم داشته باشد و منظم باشد و ترکیبی باشد موسیقی است مثلاً ترکیب بندی رنگ ها که بسیار لذت بخش است و هرچیزی که نظم داشته باشد مثل جهان هستی که سراسر نظم است، ولی این اصطلاح بین مردم به ساز و آواز معنی می دهد و نظر ما هم همین ساز و آواز است
- تاثیرموسیقی بر اعصاب:
موسیقی به ویژه آهنگ های حساس آن تحریکاتی در اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک به وجود میآورد که در نتیجه تعادل این اعصاب به هم می خورد و انسان دچار ضعف اعصاب میگردد:
دکتر« ولفآدلر» پرفسور دانشگاه کلمبیا میگوید:
بهترین و دلکشترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار راروی سلسله اعصاب انسان باقی میگذارد. کشفیات این دکترچنان درامریکا تاثیر کرد که هزاران نفر طرفدار او شدند و موسیقی رابرخودحرام کردندوازمجلس سنای امریکاتقاضای کتبی کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومی جلوگیری کند. وی میگوید:موسیقی علاوه براینکه سلسله اعصاب مارادراثرجلب دقت خارج ازطبیعی آن ، سخت خسته می کند . عمل ارتعاش صوتی که درموسیقی انجام می شود تولید تعرض خارج ازحد طبیعی درجلد می نماید که بسیار زیانمند است . ( مناظره دکتروپیر ص 452 )
اصولاً شنیدن موسیقی و کنسرت در اعصاب یک نوع اثر تخدیری ایجاد میکند که نجات از آن مشکل است.
کسانی که با موسیقی سر و کار دارند، معمولا عمر کوتاه تری دارند.
در اثر هیجانات روحی و روانی و وارد شدن فشار برقلب ، گرفتار سکته های قلبی می گردند.
- تأثیر موسیقی بر معده:
براساس آزمایشهایی که پرفسور لودویگ دوملینگ درباره موسیقیهای شبکوتاه، موزارت، سمفونی، سرنوشت بتهون، موزیک بیت، آوازهای پاپ یعنی موزیک مدرن نسل جوان انجام داده و آزمایش های مکرر انجام گرفته ترشح عصاره گوارشی معده و اسید کلریدریک در کسانی که به موزیک پاپ گوش کرده بودند، پیش از سائرین تقلیل و کاهش یافته بود.
- تاثیر موسیقی بر دستگاه شنوایی:
بر طبق تحقیقات دانشمندان اصوات موسیقی چون مصنوعی و غیر طبیعی هستند فشاری چندین برابر صداهای دیگر بر سلولهای شنوایی وارد می سازند.
که هر چقدر این موسیقی ها نامطبوع تر باشد ارتعاشات سلولهای شنوایی بیشتر و شدیدتر می گردد . و این لرزشها و ارتعاشات غیر طبیعی که حاصل نوای موسیقی است.هر بار باعث از بین رفتن تعدادی از سلولهای شنوایی می
شود ودر مدتی نه چندان زیاد برای کسانی که به موسیقی و آوازه خوانی اشتغال دارند تولید ضعف سامعه و در سطح بالای آن <<کری>> ایجاد می کند. روی همین اصل چند تن از موسیقی دانان مشهور از جمله روبرت شومان آلمانی که از 18 سالگی به تحصیل موسیقی پرداخته بود در اثر پیمودن راه افراط و تفریط در تعلیم و تعلم موسیقی در سن 42 سالگی به کلی از نعمت سامعه و شنوایی محروم گشت . وسرانجام در سال 1856 در سن 46 سالگی دار فانی را وداع گفت.
- مضرات موسیقی :
1.مرض مانی ( نوعی جنون است که درجات گوناگونی دارد )
2. مرض سیکلموتی ( نوعی بیماری روانی است که شخص بیمار گاهی میخندد و بعضی از اوقات از گرفته و غمگین است)
3. کوتاهی عمر
4. مرض پارانویا ( نوعی مرض روحی است که شخص ادعاهای بی مورد کرده و خود را شریف تر و بالاتر از همه می داند )
21. تهییج عشق ( یک نوع بیماری روانی است که مورد بحث و توجه روانکاوان است گاهی شدت این بیماری به جایی میرسد که طرف خودش برای هلاکت خودش قیام کرده خویش را به آب و آتش می اندازد مسموم میکند خود را زیر اتومبیل معشوقه اش رها میکند و ..... و این بیماری گاهی شخص را به تیمارستان میکشاند)
امروزه زندگی افراد جامعه با موسیقی اجین شده و کمتر کسی دیده می شود که در طول روز چند ساعتی از وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی نکند. شاید این خبر به گوشتان رسیده باشدکه در برخی از کشور ها برای رشد دادن گیاهان از موسیقی استفاده میکنند. موسیقی میتواند تاثیر مستقیمی بر روی روحیات نوزادان داشته باشد.
اگر ما بخواهیم تاثیر موسیقی بر روح و روان کودکانمان را در یک جمع بندی خلاصه کنیم می توانیم به طور کلی بگوییم که مغز به دو نیم کره شکل گرفته که یک قسمت از آن برای محاسبات اعداد و ارقام و قسمت دیگر آن به طور کامل مربوط به قسمت هنرهای یک انسان محسوب می شود پس موسیقی یکی از عامل های محرک برای تخلیه روح و روان شناخته شده و می شود.
تاثیرات روانی موسیقی ها را در عده ای از کودکان می توان پیدا کرد که یک حس شاد بودن با یک انرژی اضافی در بیشتر اوقات در وجودشان دیده می شود اما از طرف دیگر در تعداد زیادی از کودکان دیده می شود که به علت زیاد ازحد گوش دادن موسیقی های خاص که خانواده ها بیشتر به آنها علاقه دارند ذهن کودکانشان مجبور و یا عادت به دیدن و شنیدن این گونه موزیک های خاص شده است و سبک های دیگر موسیقی که مربوط به سنین آنها است که نمی توانند تحمل کنند و گاه در عده ای از آنها پرخاشگری حرکات ناموزون و یا سکوت های طولانی و .. دیده می شود که اگر به اصل این موضوع برگردیم می بینیم که یکی از عوامل این گونه حالات شنیدن و دیدن این موزیک ها است که باعث اثر مستقیم روی آنها شده است که در سنین بالاتر می توان طرز پوشیدن لباس و آداب و منش شان به تقلید از آن گروه ها را اشاره کرد که در بعضی موارد دچار حوادثی غیر قابل جبران می شود که باید کاملا جدی گرفت.
حال اگر موسیقی ای که مربوط به سنین آنها باشد را قبل از رفتن به مهد کودک و یا مدرسه برایشان گذاشته شود و حس حاکم بر فضایی را که فرزندانمان دوست د ارند برایشان درست شده باشد می تواند تاثیرات زیر را داشته باشد؛ شادابی و نشاط، آرامش روحی و روانی، مطالب آمادگی ذهنی برای فراگیری .
کودک امروز، آینده فرد ای جامعه هر کشور را تضمین می کند و به نوعی خلاقیت هایی که در وجودشان حاکی است ارزش و بها داده شود می توانند درآینده نزدیک به نوعی به ارزش های خود و جامعه آن کشور جامه عمل بپوشاند و می توان گفت: ایده ها و نظرهایشان با کوچک بودن از دید ما ایده های بزرگی از دید خودشان است که اگر این ایده ها را از بعدی دیگر نگاه کنیم می تواند به نوعی ایده های بزرگی بر ای ما هم به حساب آید. در بعضی از انسانها دیده می شود که در سنین پایین آموزش هایی دیده اند که به نسبت طرز فکرشان و خلاقیت هایشان بالاتر از دیگر افراد آن گروه سنی است و می توان گفت که از کودکی مسیری را برای خود روشن کرده اند.
کودکانی وجود دارند که با سنین پایینی که دارند نوازندگان خوبی هستند و یا عده ای از آنها هستند که کار با رایانه را به راحتی انجام می دهند و کارهایی ناخودآگاه انجام می دهند که اصلا به سنین آنها نمی خورد.
در بعضی از خانواده ها دیده می شود که بدون هیچ توجهی از کنار این هنر ها و کارها به سادگی می گذرند و به جای تشویق فرزندانشان با یک کلمه “آفرین” یا ” خوب است” و یا “برو حوصله ندارم” به راحتی از آن حرکت مثبت می گذرند ولی اگر بالعکس فقط با دادن یک کادوی کوچک آنها را تشویق کنیم فردای آن روز به کارهای فراتر از آن می پردازند و یا با جدیت بیشتر به بهترین های آموزشی خود می پردازند .
تمامی این حالات در زمانی می تواند اتفاق افتد که ذهنیت فرزندانمان رو به شاد بودن ویا بهتر است بگوییم رو به مثبت بودن تمایل داشته باشند.
سالیان درازی است که موسیقی در بین مردمان جهان جای خود را باز کرده است. امروزه این هنر جایگاه خاصی در بین مردم دارد و در روز ساعت ها به موسیقی گوش می دهیم. دانشمندان سال هاست روی مسئله ی موسیقی تحقیق کرده اند و به نتایج بسیار جالبی در رابطه با تغییرات مغز در هنگام شنیدن موسیقی دست یافته اند.
البته نوع موسیقی در این مورد نقش بسیار مهمی دارد.موسیقی كلاسیك موجب برانگیختن و فعالیت همهٔ قسمتهای مغز می شود درحالی كه موسیقی پاپ كمتر چنین تأثیری را داراست.
به ویژه در مغز نوازندگان حرفه ای به دلیل شروع زودهنگام و طولانی مدت فعالیتهای موسیقایی ویژگیهای آناتومی خاصی دیده می شود.
معاینات و بررسیهای متعدد(۱) از مغز نوازندگان حرفه ای نشان می دهد كه ماده خاكستری مخچه و ناحیه شنوایی مغز آنان نسبت به افراد غیر موزیسین بیشتر است.
در مغز نوازندگان سازهای زهی و پیانو هم بخشهایی كه مسئول كنترل حركات دست هستند ۴۰ درصد رشد بیشتری دارند. همچنین جسم پینه ای(۲) مغز نوازندگانی كه قبل از سن ۷ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده اند بزرگ تر از سایرین است. از این رو بین دو نیم كره و بخشهای مختلف مغز آنان ارتباط و هماهنگی بیشتر و بهتری برقرار می شود.
هر یك از دو نیم كره مغز وظایف متفاوتی بر عهده دارد. نیم كره چپ مسئول تجزیه و تحلیل مسائل و مركز تعلیم است و نیم كره راست احساسات، تخیلات و قدرت ابتكار را هدایت می كند. برای استفاده از كل پتانسیل مغز می بایست هر دو نیم كره با هم هماهنگ باشند.
بر اساس تحقیقی(۳) كه توسط آلتن مولر(۴) از انستیتو پزشكی و فیزیولوژی موسیقی در هانوفر و مارك بانگرت(۵) از دانشكده پزشكی دانشگاه هاروارد انجام گرفته است، بخش شنوایی و بخشهای حركتی مغز نوازندگان پیانو كاملا ً با یكدیگر مرتبط اند به طوری كه تحریك یكی از این دو بخش موجب برانگیختن دیگری می شود.
اسكنهای متعدد و الكترو انسفا لوگرافی (EEG) از مغز نوازندگان حرفه ای پیانو نشان می دهد كه تنها حركت دست نوازنده بر روی كلاویه ها موجب فعال شدن ناحیه شنوایی مغز می گردد و بالعكس شنیدن قطعات موسیقی باعث تحریك قسمتهای حركتی می شود.
حتی انگشتان دست برخی از نوازندگان با شنیدن ملودیهای خاصی بی اراده حركت می كند. بین این دو ناحیه از مغز نوازندگان مبتدی هم در اولین جلسه و پس از ۱۰ دقیقه تمرین ارتباط موقتی ایجاد می شود كه با افزایش تعداد جلسات تثبیت می گردد.
البته هنوز به طور قطعی مشخص نیست كه آیا تمرینات موسیقی عامل ایجاد این ویژگیهاست و یا اینكه ساختار مغز نوازندگان از هنگام تولد با دیگران متفاوت است و این تفاوتها زمینه موفقیت آنان در موسیقی را فراهم می سازد.
تمرینات موسیقی همچون نیروی بازدارنده ای مانع از بین رفتن سلولهای عصبی در سنین بالا می شود. حتی اگر فردی تازه در سن ۸۵ سالگی شروع به فراگیری ساز نماید سلولهای مغز او ترمیم و بازسازی می شود و قدرت حافظه و استنتاجش افزایش می یابد.
در تحقیقی به منظور بررسی اثرات موسیقی بر مغز و رد این فرضیه كه نه موسیقی بلكه خانواده و محیط رشد كودك موجب افزایش كارآیی مغز و ضریب هوشی می شود، كودكانی از محلات فقیرنشین برلین و از خانواده هایی بدون پیشینه فرهنگی غنی مدت شش سال به طور منظم و مداوم در مدرسه تحت آموزش موسیقی قرار گرفتند. در لس آنجلس نیز در دانشگاه كالیفرنیا تحقیقی مشابه انجام گرفت.
نتایج هر دو بررسی تأثیر مثبت موسیقی بر مؤلفه های ضریب هوشی و قدرت تخیل فضایی ـ زمانی انسان را تأیید نمود.
در آزمایشی دیگر در دانشگاه هنگ كنگ (۶)، ۴۵ نوازنده اركستر بین سنین ۶ تا ۱۵ سال از لحاظ قدرت حافظه و به یادسپاری كلمات مورد بررسی قرار گرفتند. محققین پی بردند كه كودكان نوازنده نسبت به هم سالان غیر نوازنده خود به مراتب لغات بیشتری را به خاطر می سپارند و هر قدر زمان عضویت آنان در اركستر بیشتر است در این زمینه موفق ترند.پس از یك سال با انجام مجدد این آزمایش مشخص شد كه توانمندی حافظه كودكانی كه هنوز نوازنده اركستر هستند نسبت به سال گذشته افزایش یافته است درحالی كه حافظه كسانی كه از اركستر جدا شده اند در همان سطح باقی مانده است.
آموزش موسیقی و نوازندگی همچنین موجب افزایش پشتكار و قدرت تمركز شخص و پیگیری اهداف درازمدت می گردد. نوازندگی گروهی هم انعطاف پذیری، ثبات احساسی و افزایش قابلیتهای اجتماعی را به همراه دارد.
سال ۱۹۹۲ پرفسور هانس گونتر باستیان(۷) به همراه گروهی از دانشمندان ۱۸۰ دانش آموز بین سنین ۶ تا ۱۲ سال را در مدارس ابتدایی برلین به مدت شش سال تحت نظر قرار دادند. آنها پی بردند كه كودكان نوازنده به خصوص كسانی كه قبل از سن ۸ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده اند باهو ش تر و واقع بین تر از دیگران اند و اعتماد به نفس و قدرت سازگاری بیشتری دارند. این دانش آموزان در دروس جغرافی، انگلیسی، آلمانی و ریاضی نمرات بهتری كسب نمودند.
در مطالب قبل در رابطه با موسیقی و تاثیرات آن بر روی ذهن صحبت کردیم. همانگونه که گفتیم ، موسیقی می تواند یک حس خوب و یا یک حس بد را به انسان القا کند. گوش توانایی دریافت پیامهای الکترومغناطیسی است ، به همین علت است هر تم موسیقی می تواند حسی را در فرد ایجاد کند. در این مطلب انواع تمها و قابلیت های آنها را شرح می دهیم.حواس وسیله ارتباط آدمی با عالم خارج است.تحریکات محیط توسط گیرنده های حسی به صورت پیامهای الکترمغناطیسی به مرکز عصبی انتقال می یابد . پیام عصبی وقتی از گیرنده های حسی مانند چشم،گوش و پوست به مرکز عصبی یعنی کرتکس مغز (قشرمغز) منتقل می شود فرایند احساس شکل می گیرد.اصوات موسیقی از طریق گوش به مغز می رسد و حواس و عواطف را تحریک می کندو با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت می شوند.
نغمه های موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلولهای عصبی،احساس و انگیزه ای را تقویت و یا منتقل می سازد.
بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل و تداعی و تهیج عواطف در روحیه شنونده اثر می گذارد.وقتی یک قطعه موسیقی را تجزیه و تحلیل می کنیم به اجزا و ارکانی می رسیم که هر کدام به نوعی در تاثیر گذاری نقش دارند.
ریتم و ملودی دو رکن اساسی موسیقی می باشند. ریتم در موسیقی به صورت ضرب آهنگهای منظمی احساس می شود.با موسیقی می توان ریتمهای متنوعی را بوجود آورد وانرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.
از فعالیتهای ریتمیک در تحریک بسیاری از قوای حسی و حرکتی و کاهش و افزایش انرژی اشخاص استفاده می شود. کار اصلی ریتم،تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی را تولید می کند وانرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان می افتد.
ملودی در ایجاد نوع احساس و ریتم در شدت و سرعت و یا سستی و رخوت آن نقش موثری دارد.ریتم و ملودی از هم جدا نیستند.ریتم ضربان و نظم هر آهنگ و ملودی محتوا و خود آهنگ است که از ترکیب اصوات به وجود می آید.
هر ملودی بر حسب ترکیب اصوات و فواصل موجود در آن احساسات خاصی را به شنونده منتقل می سازد.برخی از ملودی های غمگین و حزین،برخی ملایم و آرام بخش،تعدادی هیجانی و بی قرار و بعضیشاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات دارد.
بطور کلی اگر فواصلی که در اهنگ به کار می رود بزرگ باشد و ترکیب اصوات با پرش توام گرددانبساط و نشاط بیشتری را القاء می کند و اگر فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد شدت نشاط بیشتر می گردد.
به حدی که به قسمت نا آرامی و بی تابی سوق می یابد.اگر فواصل آهنگ کوتاه و فشرده و ریتم کند باشد،احساسات کند و گرفته تر خواهد بود. این مسئله به طول موج اصوات و تاثیر آن بر واسطه های شیمیایی مغز بستگی دارد. چنتنچه ریتم با حال شنونده هماهنگ باشد انرژی روانی و احساسی بهتر تحریک می شود و ملودی بهتر به جریان می افتد.
طبقه بندی تمهای موسیقی:
تمهای موسیقی به پنج دسته تمهای شیدایی،حزین،هیجانی ،شاد و فرحبخش و آرامبخش تقسیم می شوند.
تمهای شیدایی:
واژه شیدا در روانشناسی معرف سرخوشی و شور و نشاط بیش از حد است.سر خوشی،هیجان بخشی احساس مدهوشی از خصوصیلت تمهای شیدایی است.جنبه مدهوشی و جذبه آن آرامبخش افراد بی قرار و شیداست.
بعضی از چهار مضرابها و ضربیهای موسیقی ایرانی استعداد القاء چنین حالتی را به خوبی دارا هستند.افراد مستعد با شنیدن چنین تمهایی احساس سر خوشی و وجد می یابند.شیدا صفتان اغلب با سیر در این تمها احساس نشاط ، تخیل و حالت جذبه پیدا می کنند.از تمهای شیدایی می توان برای تحریک خلق های خموده استفاده کرد.
تمهای حزین:
لحن تمهای حزین غم انگیز است و شکوه و شکایت دارد و در شنونده احشاش ناکامی را تداعی می کند. این تمها بر انتقال دهنده های عصبیافراد مستعد تاثیر میکند و باعث کاهش ترشح واسطه های شیمیایی در مغز شده که در نتیجه ء انباشته شدن این عناصر حیاتی،حزن و اندوه احساس می گردد.
ارتعاشات این تم اغلب تداعی کننده خاطراتی از ناملایمات گذشته است.ملودیهایی که فواصل فشرده و نزدیک به هم و ریتم کند دارند،حزن را بهتر منتقل می سازند.تمهای حزین درحالت ملایم درد را تسکین می بخشند و در ایام سوگ و فراق تحمل تالمات را آسان تر می سازند.احساس ناکامی را تعدیل و غربت و تنهایی را از دل بیرون می کنند و انرژی و هیجان خون را تخلیه می سازند.
استفاده بیش از حد از این تم باعث رکود و کاهش انرژی شده و روحیه را خسته و حزین می سازد.بسیاری از نغمات حزین موسیقی مشرق زمین حاصل همدردی با با وقایع دشوار و گرفتاریهای اجتماعی مردم بوده و این قطعات تا حدودی تالمات مردم را تسکین داده است.
تمهای هیجانی:
هیجان،واکنش انفعالی،شدید و فوری است که غالبا با تظاهرات بارز اعصاب خودکار و واکنشهای فیزیولوژیک توام است و میل به جنبش و حرکت را به وجود می آورد.از تمهای هیجانی می توان با ایجاد انرژی روانی،رغبت و انگیزه در کاهش حالات افسردگی و غمگینی بهره جست.
بعضی از سازندگان موسیقی از این گونه برای تحریک و تحرک بدنی سود می جویندکه مورد استقبال جوانان نیز قرار می گیرد.بسیاری از این تمها ملودی های زیبایی دارند که اگر با متانت ارائه شوند و ارکستراسیون (ساز آرائی) مناسبی پیدا نمایند اثرات ارزنده ای خواهند داشت.
تمهای شاد و فرحبخش:
تمهایی هستند که شادمانی و نشاط را توام با آرامش و متانت منتقل می سازند.این تمها باعث انبساط خاطر و سرزندگی می شوند.تمهای فرحبخش احساس سرزندگی و شادمانی را برای کار و فعالیت افزایش می دهند.برای تقویت روحیه افراد یک اجتماع و سرزندگی و نشاط آنها مخصوصا کودکان و نوجوانان تمهای شاد و فرحبخش بسیار مفید و سازنده هستند.
تمهای آرامبخش:
تمهای مطبوعی هستند که نه تحریک کننده ،نه غم انگیز،نه هیجانی و نه وجد آورند.متن ملایم و یکنواخت ارتعاشات آنها احساس آرامش را منتقل می کند.تمهای آرامبخش به خاطر ریتم ملایم در فواصل وسیع و ارتعاشات موافق آن با استعداد مغز باعث احساس ملایمت و آرامش می شود.
استفاده از این تمها برای آرامش و تمرکز،بسیار مناسب است.این تمها توازن عواطف،تعادل تخیل و وحدت فرآیندهای ذهنی را تقویت می کنند و از آنها می توان در کاهش بسیاری از تنش ها استفاده کرد. موسیقی همچون دارو هر حالت روانی دارای ارتعاشات موجی خاصی است که بر حسب میزان و شدت آن احساس به وجود می آید.اصوات موسیقی می توانند ارتعاشات متنوعی ایجاد کنند و بر ترشحات و ارتعاشات سلولهای عصبی تاثیر بگذارند.
همانطور که در تاثیر دارو و میزان و ترکیب عناصر اهمیت دارد، در موسیقی نیز نوع ارتعاش و میزان آن در تناسب با حالات روانی مطرح است.با پیشرفت بشر در علوم پزشکی و کامپیوتر ، تاثیر ارتعاش موسیقی بر بدن و سلولهای مغز قابل بررسی است.بررسی تغییرات حاصله کمک می کندتا ملودیهای خاص برای ایجاد احساسات مختلف پیش بینی شود.
موسیقی تاثیرات بسیار مثبتی بر روی روح و جسم انسان می گذارد ، گوش دادن به موسیقی برای هر فردی لازم است و می توان گفت که همانطور که جسم به تغذیه نیاز دارد ، روح نیز احتیاج دارد که تغذیه شود. تغذیه روح موسیقی است. موسیقی باعث انرژی گرفتن روح و ذهن افراد می شود.
به تعبیری می توان گفت که موسیقی نان و شراب روان است، و سرچشمه آبی گوارا ست برای فرو نشاندن عطش های روانی انسان. اما برای من همان طور که گفتم موسیقی ضروری تر از این هاست و در حکم هوای سرشار از اکسیژن است که بدون آن زندگی برایم متصور نیست. برای من آن موسیقی ارجمند و گرانقدر است و به آن عشق می ورزم که حامل پیامی فکری یا حسی و عاطفی باشد و اندیشه ای یا ایده ای یا حسی و عاطفه ای انسانی را بیان کند یا به توصیف چیزی زیبا و والا بپردازد، با این برداشت بر این باورم که موسیقی کلاسیک مهم ترین عرصه بیان اندیشه ها و ایده ها و اصلی ترین حوزه تجلی عاطفه های عمیق انسانی و توصیف طبیعت و زیبایی های جهان بیرون و درون انسان است و به این دلیل است که من به این موسیقی و آثار متفکران بزرگ آن مانند بتهوون، چایکوفسکی، سیبلیوس، وردی، دورژاک و شوستاکویچ عشق می ورزم و روانم نغمه های جاودانه آن را چون اکسیژن تنفس می کند.
قدرت شگفت انگیز موسیقی کلاسیک در بیان اندیشه ها و عاطفه ها و توصیف جهان درون و بیرون از کجا سرچشمه می گیرد؟ این قدرت و قابلیت را باید محصول تکامل پانصد ساله این موسیقی از اوایل سده شانزده میلادی تا امروز دانست. در این دوره طولانی، موسیقی کلاسیک خالق هزاران سنت و دستاورد به شکل تکنیک ها و متدهای علمی و راه و روش های اصولی شده و میراث گرانقدری از خود به جا گذاشته است و سبک های گوناگون و رنگارنگ بسیار به وجود آورده است.
و تمام این سنت ها، سبک ها و میراث گرانقدر این موسیقی ابزارهای بسیار قوی و توانمندی به آن بخشیده است که آن را توانا به بیان ژرف ترین و پیچیده ترین عاطفه ها و اندیشه ها از جمله اندیشه های فلسفی و عرفانی و اجتماعی، و عاطفه ها و هیجان هایی چون عشق و نفرت، شادی و اندوه، ترس و بی باکی و مانند این ها ساخته است.
موسیقی کلاسیک در طول دوران تکامل پانصد ساله خود از چند دوره مهم تاریخی گذشته است که اصلی ترین آن ها عبارتند از دوره های باروک کلاسیک رمانتیک نوکلاسیک امپرسیونیک رمانتیک ملی گرایانه نو رمانتیک و مدرن. هر کدام از این دوره ها دارای سبک های خاص و ویژگی های منحصر به فردی بوده که آن را از سایر دوره ها مشخص می نموده است. و البته در کنار این دوره های اصلی، دوره های فرعی بینابینی و ترکیبی بسیار و هم چنین سبک های محلی و منطقه ای متنوعی نیز در مناطق مختلف جهان پا به عرصه وجود نهاده است.
موسیقی کلاسیک در حوزه علمی دانش های گوناگونی به وجود آورده است، از جمله دانش های هارمونی کنترپوان کمپوزیسیون، دولوپمان، اکسپوزیسون و … با استفاده از این دانش ها آهنگسازانی نابغه چون ویوالدی، رامو، باخ، هندل، گلوک، هایدن، موتسارت، بتهوون، شوبرت، شومان، لیست، شوپن، برلیوز، مندلسون، واگنر، برامس، وردی، پوچینی، سن سان، بیزه، چایکوفسکی، ریمسکی کورساکف، راخمانینف، گریگ، دورژاک، سیبلیوس، دفایا، دبوسی، راول، بروکنر، مالر، ریشارد اشتراوس، شوستاکوویچ و ده ها آهنگساز نامدار دیگر توانسته اند آثار ابدی و فنا ناپذیری بیافرینند که بیانگر ژرف ترین اندیشه ها و حس ها، و پیچیده ترین عاطفه ها و هیجان های انسانی باشد.
موسیقی در عین زیبایی مضراتی هم داره که خودمون می دونیم. مخصوصا برای اشخاصی مثل خودم که بدون موسیقی روزشون شب نمیشه. بد نیست نظر چند تا از دانشمند ها رو درباره موسیقی مطرح کنم:
1- دکتر ولف آدلر (پروفسور دانشگاه کلمبيا)
موسيقي علاوه بر اينکه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبيعي آن، سخت خسته مي کند. عمل ارتعاش صوتي که در موسيقي انجام مي شود توليد تعرض خارج از حد طبيعي در جِلد (پوست) مي نمايد که بسيار زيانمند است.
2- دکتر آلکسيس کارل، فيزيولوژيست بزرگ فرانسوي:
ساز و آواز و کنسرت ها و اتومبيل ها و ورزش نمي توانند جاي فعاليت ها و کارهاي سودمند اجتماعي را بگيرند. راديو نيز مانند سينما و موزيکال، کاهلي کاملي به کساني مي بخشد که با آن سرگرمند بدون شک الکليسم کارگران ما را از پا در مي آورد و سر و صداي راديو و سينما و ورزش نامناسب روحيه ي فرزندان را فلج مي کند.
3- دکتر آرنولد فريدماني (پزشک بيمارستان نيويورک و رئيس کلنيک سردرد)
او با کمک دستگاه هايي الکتروني تعيين امواج مغز و تجربياتي که طي مراجعه ي هزاران بيمار بدست آورده ثابت کرده است يکي از عوامل مهم خستگي هاي روحي و فکري و سردردهاي عصبي، گوش دادن به موسيقي راديو است مخصوصاً براي کساني که به موسيقي آن دقت و توجه مي کنند.
4- دکتر ربرت (متخصص روانشناسي کودک در انگليس)
اطفال در رحم مادر تحت تأثير موسيقي قرار مي گيرند و اگر مادر حامله به موسيقي گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زياد مي شود اين حالت از 6 ماهگي به بعد است.
5- دکتر اوريزن اسوت مارون:
هيجان بزرگترين عامل سکته هاي قلبي است هنرمندان اغلب به علت سکته ي قلبي در گذشته اند. از اين بيان معلوم مي شود هيجانِ حاصله از موسيقي تا چه حد خطرناک است.