سلام مهمان عزیز، اگر این پیغام را مشاهده نموده ای به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکردی. برای ثبت نام اینجا کلیک کن و از تمام امکانات انجمن ما استفاده کن و لذت ببر. اگر قبلا ثبت نام کرده اید، وارد شوید.
تحقيقات بسياري براي کشف فوايد مختلف گوش دادن و نواختن موسيقي انجام گرفته است. مشاهده ي شواهد بسياري که همه نشاندهنده ي تاثيرات مثبت موسيقي بوده اند، از خاصيت تسکين بخش آن بر اوضاع رواني انسانها گرفته تا تسريع رشد جنين در شکم مادر، باعث شده انسانها پي به قدرت شگرف موسيقي ببرند. فوايد احساسي
يک آهنگ به جا و مناسب قادر است فرد را از درگيري هاي زندگي رها کرده و حال و هواي خوبي به او بدهد. همه ي ما گاهي از نظر عصبي به هم مي ريزيم، و بيشتر مردم براي بيرون آمدن از اين حالت به موسيقي پناه مي برند. مهمترين دليل آن اين است که موسيقي نسبت به ساير ابزار و وسايل، توانايي و قدرت بيشتري براي بيان احساسات ما دارد. به علاوه، ما در موقعيت هاي مختلف نوع متفاوتي از موسيقي را انتخاب مي کنيم که با حال و هواي ما سازگار باشد. براي افزايش رابطه ي احساسات خود با موسيقي سعي کنيد بين آهنگ هاي مختلف و روحيه هاي مختلف رابطه برقرار کنيد. با اينکار، وقتي حال و هواي خاصي داشتيد، دقيقاً مي دانيد که کدام آهنگ يا کدام نوار موسيقي با روحيه ي شما سازگار است.
موسيقي و ورزش
تا به حال دقت کرده ايد که چطور آهنگ هاي بخصوص کارايي شما را هنگام ورزش کردن در باشگاه بالاتر مي برند؟ همين امروز قبل از رفتن به باشگاه دستگاه MP3 خود را با آهنگ هايي از AC/DC و Nana Mouskouri پر کنيد و ببينيد که چقدر با اشتياق تر و چابک تر ورزش خواهيد کرد. تحقيقات نشان داده است که آهنگ هاي پرجنب و جوش و مهيج، تنش و کشش عضلات را افزايش مي دهند در حاليکه آهنگ هاي آرام و ملايم اين تنش و فشار را کاهش مي دهند.
محققين همچنين دريافته اند که موسيقي مي تواند مهارت هاي حرکتي را تقويت کند. بنا بر تحقيقي که بر تعدادي دانش آموز دوران دبستان انجام گرفته است، گفته ميشود که کودکاني که حين گوش دادن به موسيقي مهارت هاي حرکتي اوليه مثل پرتاب کردن، پريدن، و گرفتن را ياد مي گيرند بسيار بهتر از آندسته کودکاني آموزش مي گيرند که بدون گوش دادن به موسيقي اين فعاليت ها را ياد مي گيرند.
مُسَکِن درد
موسيقي توانايي تسکين درد را نيز دارد. طبق تحقيقات انجام شده موسيقي ميتواند تا %21 دردهاي شديد و مزمن را کاهش دهد. اين تحقيق بر روي 60 بيمار که به دو گروه با موسيقي و بدون موسيقي اقسيم شده اند، انجام گرفته است. نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داده است که افرادي که هر روز از هفته به مدت يک ساعت به موسيقي گوش داده اند، نسبت به آنها که به موسيقي گوش نداده اند، علائم بهبودي بخش رواني و جسمي بيشتري از خود نشان داده اند.
همانطور که قبلاً هم گفته شد، موسيقي قادر است حال و هواي شما را عوض کند و روحيه ي شما را بهتر کند. به همين خاطر قادر است که زمان بهبودي بيماران را تسريع کند، همانطور که بيماران مثبت انديش بسيار سريعتر از بيماران منفي گرا معالجه و درمان مي شوند. البته موسيقي را نبايد به عنوان اصلي ترين وسيله ي درماني براي درد در نظر گرفت، بلکه بايد همراه با راه اصلي درمان به گوش بيمار برسد تا به بهبودي او کمک کرده و آن را تسريع بخشد.
بالا بردن نمره هاي دانش آموزان
طبق تحقيقات انجام شده موسيقي به هيچ عنوان باعث منحرف کردن حواس نميشود. در واقع براي فکر کردن بسيار هم مفيد است. محققان دريافته اند که گوش دادن به موسيقي ظرفيت يادگيري دانش آموزان را بالا مي برد و باعث مي شود نمره هاي بهتري بگيرند. البته هنوز سبک و استيل مناسب براي چنين موقعيت هايي به درستي کشف نشده است، و کسي نمي داند که سبک هاي مختلف در اين مسئله تاثيرگذار است يا خير. تنها چيزي که مي دانيم اين است که گوش دادن و خلق موسيقي باعث تقويت يادگيري زبان، مهارت هاي رياضي و مهارت هاي اجتماعي مي شود.
رابطه ي پيشرفته با مغز
برخي تحقيقات نشان داده است که افرادي که موسيقي مي نوازند، رابطه ي پيشرفته تري بين سمت راست و چپ مغزشان وجود دارد. متخصصین ادعا مي کنند که موسيقي براي انتقال سيگنال ها در سر انسان مثل ورزش عمل مي کند. اين سيگنال ها براي فعال سازي ساير وظايف مغز مورد استفاده قرار مي گيرند.در تحقيق انجام شده نشان داده شد که گوش دادن به موسيقي کلاسيک، به ويژه به سوناتا پيانو موتزارت، باعث شده که افراد بتوانند تست IQ را با موفقيت بهتري انجام دهند.
زبان جهاني
يک گروه گمنام موسيقي در استراليا به نام The Cat Empire گفته است که: "موسيقي زبان همه ي ماست..." همين مسئله باعث مي شود که وقتي يک امريکايي و آرژانتيني که خيلي خوب زبان هم را نمي فهمند با هم گفتگو مي کنند، بحثشان فقط درمورد لِد زِپلين، متاليکا، اريک کلَپتون، رولنگ استون، و پِرل جَم باشد. حقيقت اين است که موسيقي در بسياري از جنبه هاي حيات انسان تاثير مثبت دارد. دنياي موسيقي بي انتهاست و تاثير آن بر انسان نيز به همين ميزان چند برابر ميشود. همين چندگانگي هارموني، نظم و فرکانس است که انجام تحقيق در اين زمينه را براي محققان مشکل کرده است.
قطعه ي آخر !
چه واقعيت باشد چه تصور، قدرت بيکران موسيقي غير قابل انکار است. از تقويت قدرت يادگيري گرفته تا برطرف کننده ي دردها، به نظر مي رسد که موسيقي تاثيري مثبت بر کليه ي جنبه هاي زندگي انساني دارد که قادر به شنيدن هارموني است.
در میان بحثهای مختلفی که تا کنون تحت عنوان سبک زندگی مطرح کردیم، جای خالی موسیقی به شدت احساس میشود.
گوش دادن به موسیقی هم مانند هر فعالیت دیگری میتواند فواید و مضرات مختلفی داشته باشد. شاید برای بسیاری از ما، حدس زدن مضرات گوش دادن به موسیقی چندان دشوار نباشد: گوش دادن با هدفون با صدای بلند میتواند به گوش آسیب برساند. گوش دادن به موسیقی در ماشین ممکن است باعث شود که صدای بوق یا علائم اخطاری وسایل نقلیه دیگر را نشنویم.
حتی کسانی که خیلی به موسیقی علاقهای ندارند، با مقایسه بین کسانی که موسیقی گوش میدهند و کتاب نمیخوانند و کسانی که کتاب میخوانند و موسیقی گوش نمیدهند، به نتیجه رسیدهاند که گوش دادن موسیقی میتواند موجب افسردگی هم بشود!
اما از این حرفها که بگذریم، فواید زیادی هم برای گوش دادن به موسیقی گزارش شده است که تصمیم داریم در اینجا به برخی از آنها بپردازیم:
تحقیقات نشان میدهد اگر انتخاب موسیقی به درستی انجام شود، میتواند بر میزان دردی که تحمل میکنیم، میزان اضطراب ما و پاسخهای سیستم فیزیولوژیک بدن، تاثیرگذار باشند.
اگر چه به صورت قطعی در مورد مکانیزم تاثیر موسیقی در افزایش استقامت در ورزش (و خصوصاً دویدن و استفاده از تردمیل) اظهارنظر نشده است، اما بر اساس تحقیقات گزارش شده، در اصل این مسئله که موسیقی – درصورتی که ریتم آن همسان با سرعت دویدن باشد – میتواند استقامت ما را افزایش دهد، تردیدی وجود ندارد.
گزارش منتشر شده پس از سمپوزیوم مرکز تحقیقات موسیقی استنفورد هم، در زمینهی اثر مثبت موسیقی حاوی نکات جالبی است:
از جمله تحقیقات جالب دیگر در مورد اثرات گوش دادن به موسیقی، بررسی تاثیر موسیقی بر سیستم Cognitive (شناختی) مغز است:
البته برخی تحقیقات دیگر نشان میدهند که موسیقی به صورت مستقیم، موجب افزایش توان مغز نمیشود. بلکه بهبود خُلق و وضعیت احساس فرد – که در اثر گوش دادن به موسیقی حاصل میشود – به افزایش قدرت عملکرد مغز منجر میشود.
توضیحات بیشتر در زمینه اثرات موسیقی در کاهش استرس درمان را میتوانید در اینجا بخوانید.
لازم به توضیح نیست که انتخاب موسیقی هم به همان اندازه مهم است. بدیهی است که نه با موسیقی استاد شجریان و سمفونی بتهوون میشود بر روی تردمیل دوید و نه با موسیقی هاردراک، میتوان استرس اتاق عمل را از بین برد!
موقع شنیدن موسیقی حس و حالتان خوب میشود و احساس آرامش میکنید گویی که از تمام مشکلات زندگی رها شدهاید؟! با ما همراه شوید تا یافتههای علمی در مورد فواید گوش دادن موسیقی را بررسی کنیم.
اگر عاشق شنیدن موسیقی هستید، پس شما هم از جرگهی خواص هستید. چارلز داروین زمانی خاطرنشان کرد، «اگر به من فرصت زندگی دوباره داده میشد، قانونی وضع میکردم برای آن که دستکم یک بار در هفته شعری بخوانم و آهنگی بشنوم.» آلبرت اینیشتن گفته بود، «اگر فیزیکدان نمیشدم، احتمالا موسیقیدان میشدم.» و جیمی هندریکس موسیقی را «آیین» خود نامیده است.
من همیشه مسحور کسانی بودهام که میتوانند بخوانند و گیتار بزنند. دختری جوان که بودم، تا نیمههای شب در اتاقام به موسیقی شاعر-خوانندهها گوش میدادم. نوجوانی سرکش که بودم، هر وقت کارِ خانه داشتم خودم را در خانه با موسیقی راکانرول کیفور میکردم. بعدش همیشه احساس فوقالعادهای داشتم- و حالا دلیلاش را میفهمم.
پژوهشهای جدید نشان میدهند شنیدن موسیقی سلامت ذهنی آدم را بهبود میبخشد و سلامت جسمی را به طرز عجیب و حیرتانگیزی تقویت میکند. اگر یکی دو جلسه موسیقی کار کنیم، این امر به افزایش آی.کیو کمک میکند و حتا در کهنسالی هم ما را باهوش نگه میدارد. در اینجا ۱۵ مزیت حیرتانگیزِ علمی و اثبات شدهی شیفتهی موسیقی بودن را به شما معرفی میکنیم.
۱. موسیقی شما را شادتر میکند
«من به خاطر این که میخوانم خوشحال نیستم؛ به خاطر این خوشحال هستم که میخوانم.» – ویلیام جیمز
پژوهشها اثبات کردهاند وقتی به موسیقیای که دوست دارید گوش میدهید، مغزتان دوپامین ترشح میکند؛ انتقالدهندهی عصبی «حالت سرخوشی». والوری سلیمپور، عصبشناس دانشگاه مکجیل، به هشت دوستدار موسیقی، بعد از شنیدن موسیقی مورد علاقهیشان، یک مادهی رادیواکتیوی تزریق کرد که به گیرندههای دوپامین متصل میشود. یک پِتاسکن (PET scan) نشان داد که میزان زیادی دوپامین ترشح میشود، که به لحاظ زیستشناختی موجب میشود شرکتکنندگان احساساتی مانند خوشحالی، وجد، و لذت داشته باشند.
پس، بار دیگر که به تقویت عاطفی نیاز داشتید، به مدت ۱۵ دقیقه به آهنگ مورد علاقهیتان گوش بدهید. تمام کاری که برای طبیعی حالکردن باید انجام داد همین است!
۲. موسیقی عملکرد دویدن را تقویت میکند
«اگر آدمها بخواهند برداشتی از موسیقی من داشته باشند، باید این «انگیزه» باشد که هرچیزی-مادامی که روی آن کار کنید و پا پس نکشید- شدنی است.» – امینم
مارسلو بیگلیاسی و همکارنش دریافتند که دوندگانی که به موسیقی انگیزهبخش ملایم یا تند گوش میدهند ۸۰۰ متر اول دویدنشان را از دوندگانی که به موسیقی آرام گوش میدهند یا اصلا بدون گوش دادن به موسیقی میدوند، سریعتر به پایان میرسانند. اگر میخواهید دویدنتان را به اوج برسانید، به آهنگهایی گوش بدهید که برایتان الهامبخش هستند.
۳. موسیقی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
را کم میکند و سلامت را بهبود میبخشد
«من فکر میکنم موسیقی به خودی خود شفابخش است. فوران هیجان آدمی است. چیزی است که همهی ما شیفتهاش هستیم. فارغ از فرهنگی که به آن تعلق داریم.» – بیلی جوئل
شنیدن موسیقیای که از آن لذت میبرید سطح هورمون استرس-کورتیزول- را در بدنتان کاهش میدهد، که تاثیرات استرس مزمن را خنثی میکند. این یافتهی مهمی است چون استرس عامل ۶۰ درصد از تمام بیماریها و امراض ما است. یکی از مطالعات نشان داده است که اگر آدمها از طریق نواختن سازهای کوبهای و خواندن به صورت فعالانه در ساخت موسیقی شرکت کنند، سیستم ایمنیشان حتی از زمانی که به صورت گذرا موسیقی گوش کنند بیشتر تقویت میشود.
برای حفظ سلامت و آرامش در طول روز، رادیو را روشن کنید. برای آنکه نهایت استفادهی شفابخش را از آن ببرید مطمئن شوید همراه آن آهنگ میخوانید و با ضربآهنگِ آن پایتان را به زمین میکوبید.
۴. موسیقی کمک میکند بهتر بخوابید
«موسیقی غبار زندگی روزمره را از روح آدمی میزداید.» – برتولد اوئرباخ
بیش از ۳۰٪ امریکاییها از بیخوابی رنج میبرند. مطالعهای نشان داد دانشجویانی که ۴۵ دقیقه پیش از به رختخواب رفتن موسیقی کلاسیک آرامشبخش گوش میدهند بهطور قابل ملاحظهای بهتر از دانشجویانی میخوابند که به یک کتاب صوتی گوش میدهند یا چیزی متفاوت از برنامهی روزانهیشان گوش نمیدهند. اگر در خوابیدن مشکل دارید، پیش از رفتن به رختخواب و خوابیدن، شنیدن قطعاتی از باخ و موزارت را امتحان کنید.
۵.موسیقی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
را کاهش میدهد
«موسیقی پناهِ من بود. من میتوانستم به فضای میان نٌتها بخزم و به تنهایی پشت کنم.» – مایا آنجلو
بیش از ۳۵۰ میلیون نفر در سرتاسر دنیا از افسردگی رنج میبرند. ۹۰ درصد از آنها بیخوابی را هم تجربه میکنند. پژوهش بیخوابی که در بالا ذکر شد تایید کرد نشانههای افسردگی در گروههایی که پیش از موعد خواب به موسیقی کلاسیک گوش میدهند به طرز معنیداری کاهش مییابد، ولی در دو گروه دیگر این گونه نیست. مطالعهی دیگری که توسط هانس جواچیم تراپه در آلمان انجام شد نیز نشان داد موسیقی، بسته به نوع آن، میتواند به بیمارانی که نشانههای افسردگی دارند کمک کند. صداهای تاملبرانگیز و موسیقی کلاسیک روحیهی افراد را تقویت میکند، ولی موسیقی تکنو و هِویمِتال آنها را حتی افسردهتر هم میکند.
بار بعد که احساس یاس کردید، برای تقویت روحیهیتان کمی موسیقی تاملبرانگیز یا کلاسیک گوش بدهید.
۶. موسیقی کمک میکند کمتر بخورید
«بین موسیقی و خوردن نوعی پیوند دوستانه برقرار است.»- تامس هاردی
پژوهشی در دانشگاه فناوری جورجیا نشان داد که ملایم کردن نور و موسیقی موقع غذا خوردن باعث میشود افراد کالری کمتری مصرف کنند و از غذایشان بیشتر لذت ببرند. اگر به دنبال راههایی برای کاهش اشتهای خود هستید، کمکردن نور و شنیدن موسیقی ملایم را بار بعد که سر میز غذا نشستید امتحان کنید.
۷. موسیقی هنگام رانندگی روحیهیتان را بالا میبرد
«این همان چیزی است که دوست دارم. بدون مزاحم، داخل ماشین خودم بنشینم و در باران به موسیقی گوش بدهم. هنوز آهنگهای بینظیرِ بسیاری برای خواندن مانده است.»- آلیسون کرائوس
در مطالعهای در هلند دریافتند شنیدن موسیقی میتواند به نحو مثبتی بر روحیهی شما هنگام رانندگی تاثیر بگذارد، که نسبت به زمانی که موسیقی گوش نمیدهید به رفتاری ایمنتر منجر میشود. بار بعد که از ترافیک خسته شدید، صدای آهنگ را زیاد کنید تا وضعیت روحیتان را بهبود ببخشید. این کار روی عملکرد رانندگیتان تاثیر نمیگذارد- حتی ممکن است کمک کند ایمنتر برانید.
۸. موسیقی یادگیری و حافظه را تقویت میکند
«موسیقی زبان حافظه است.» -جودی پیکولت
پژوهشگران کشف کردهاند که موسیقی میتواند به یادگیری شما کمک کند و یادآوری اطلاعات را بهبود ببخشد، ولی به میزان علاقهی شما به موسیقی بستگی دارد و موسیقیدان بودن یا نبودنتان. ممتحنین نشانهها و علائم ژاپنی را هنگام شنیدن موسیقیای که برایشان مثبت یا خنثی به نظر میرسید حفظ میکردند. نتایج نشان دادند شرکتکنندگانی که موسیقیدان هستند همراه با موسیقی خنثی بهتر یاد میگیرند ولی وقتی موسیقی فرحانگیز پخش میشود بهتر آزمون میدهند. از طرفی دیگر، غیر موسیقیدانها، با موسیقی مثبت بهتر یاد میگیرند ولی با موسیقی خنثی بهتر آزمون میدهند.
این نتایج را از بر کنید. حالا شما برای مطالعهی موثرترِ بار بعد یک استراتژی دارید.
۹. موسیقی بیماران را پیش/پس از عمل جراحی آرام میکند
« کسی که میخواند، پریشانیهایاش را فراری میدهد.» – میگوئل دو سروانتس
پژوهشگران دریافتهاند که شنیدن موسیقی آرامشبخش پیش از عمل جراحی اضطراب را کاهش میدهد. درواقع، این کار حتی از خوردن میدازولام موثرتر است، میدازولام دارویی است که اغلب پیش از عمل به بیماران داده میشود تا احساس خوابآلودگی کنند که عوارض جانبی خطرناکی دارد از جمله سرفه و استفراغ. مطالعات دیگر نشان دادهاند که شنیدن موسیقی آرامشبخش موقع استراحت در تختخواب پس از عملِ بازِ قلب، میزان آرامش را افزایش میدهد.
در سطح جهان، هرساله ۲۳۴ میلیون عمل جراحی مهم انجام میپذیرد. اگر شما یا کسی که میشناسیدش عمل جراحی در پیش دارد، برای کاهش اضطراباش حتما چند آهنگ آرامشبخش همراه خودتان داشته باشید. این کار نتیجهی بهتری خواهد داشت، و مطمئنا تاثیرات وخیم جانبی کمتری از داروهایی تجویزی دارد.
۱۰. موسیقی درد را کاهش میدهد
«نکتهی خوب دربارهی موسیقی این است که؛ وقتی به شما اصابت میکند، هیچ دردی احساس نمیکنید.» – باب میرلی
در پژوهشی در دانشگاه درکسل فیلادلفیا دریافتند که موسیقیدرمانی و موسیقی از پیش ضبط شده از درمانهای معمول بیشتر درد بیماران سرطانی را کاهش میدهد. پژوهش دیگری نشان داد که موسیقی میتوانند درد را در بیماران بخش مراقبتهای ویژه و بیماران خانهی سالمندان کاهش دهد، ولی فهرست آهنگها یا باید قطعات کلاسیک باشد، یا موسیقی تاملبرانگیز، یا آهنگهایی که انتخاب خودِ بیماران هستند.
باب میرلی در این یک مورد درست میگفت- «به موسیقیای که دوست دارید گوش بدهید و درد را از خودتان دور کنید.»
۱۱. موسیقی به بیماران آلزایمری کمک میکند به خاطر بیاورند
«گذشته، که به هیچ راه دیگری قابل بازیافتن نیست، در موسیقی نهفته است، گویی که در عنبر خفته باشد، و آدمی میتواند احساس هویت خود را دوباره باز یابد.» – الیور سَکس، پزشک
یک سازمان غیرانتفاعی به نام «موسیقی و حافظه» به افراد آلزایمری و دیگر بیماران دچار زوال عقلی مربوط به کهولت سن کمک میکند تا از طریق شنیدن دوستداشتنیترین آهنگهایشان، هویتشان را به خاطر بیاورند. این بیداری اغلب دراماتیک است. مثلا، بعد از آنکه هِنری به آهنگ دوران خودش گوش میکند، این بیمارِ دچار زوال عقل که به ندرت میتواند حرف بزند آهنگهای کَب کالووِی را میخواند و شادمانه از خاطرات زندگیاش میگوید.
دکتر لورا ماسکوئدا، مدیر سالمندان دانشگاه کالیفرنیا در دانشکدهی پزشکی ایروین، توضیح میدهد که چون موسیقی بر بخشهای زیادی از مغز تاثیر میگذارد، رشتههای عصبی را که ممکن است هنوز سالم باشند تحریک میکند.
از هر سه سالمند یک نفر از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یا دیگر بیماریهای مرتبط با زوال عقل میمیرد، بنابراین احتمال دارد کسی را که دچار این بیماری است در اطراف خود بشناسید. برای ارتباط برقرار کردن با عزیزانتان که از زوال عقل مربوط به کهنسالی رنج میبرند، روش پخش آهنگهای مورد علاقهیشان را امتحان کنید.
پژوهشی در دانشگاه هلسینکی نشان داد بیماران سکتهای که به موسیقی انتخابی خودشان به مدت دو ساعت در روز گوش میدهند نسبت به کسانی که کتابهای صوتی گوش میدهند یا هیچ موسیقی گوش نمیدهند به نحو چشمگیری عملکرد شناختی بهتری نشان میدهند. بیشترِ ترانههای آهنگین، که ترکیبی از موسیقی و صدا را ارائه میدهند حافظهی شنیداری و کلامی بیماران را تقویت میکند.
سکته پنجمین عامل مرگومیر در ایالات متحده است. اگر کسی را را میشناسید که دچار سکته شده است، به محض آنکه توانستید آهنگ مورد علاقهیشان را برایشان ببرید. شنیدن آنها میتواند به طرز چشمگیری بهبودیشان را افزایش دهد.
۱۳. موسیقی هوش کلامی را افزایش میدهد
«کارکرد موسیقی برای روح مثل کارکرد کلمات برای ذهن است.» – مادست موس
مطالعهای در دانشگاه یورک نشان داد که ۹۰٪ بچههای بین ۴ تا ۶ سال، پس از گذراندن تنها یک ماه کلاس موسیقی(در زمینهی ریتم، لحن، ملودی، و صدا)، افزایش چشمگیری در هوش کلامی داشتند. پژوهشگر سیلوین مورنو میگوید که تمرین موسیقی «اثر انتقالی» دارد که توانایی کودکان را برای درک کلمات و شرح معانیشان افزایش میدهد. در پژوهش دیگری دریافتند بزرگسالان زنِ تحت آموزش موسیقی نسبت به کسانی که تمرین موسیقیایی نداشتهاند در آزمونهای حافظهی کلامی عملکرد بهتری نشان میدهند.
مهم نیست کودک هستید یا بزرگسال، اگر میخواهید مهارتهای کلامیتان را افزایش دهید، رفتن به کلاسهای موسیقی را امتحان کنید.
۱۴. موسیقی آی.کیو و عملکرد علمی را افزایش میدهد
«موسیقی میتواند دنیا را تغییر دهد چون میتواند آدمها را تغییر دهد.» – بونو
پژوهشها نشان میدهند که کلاسهای موسیقی عملکرد علمی و آی.کیو را در نوجوانان پیریزی میکند. در یک مطالعه، کودک ۶ سالهای که کلاسهای کیبورد یا خوانندگی را در گروههایی کوچک به مدت ۳۶ هفته گذرانده بود نسبت به کودکانی که کلاس نمایش میرفتند یا هیچ کلاسی برنداشته بودند از خود به طور چشمگیری افزایشهای بیشتری در آی.کیو و نتایج آزمونهای آموزشی استاندارد نشان داد. گروه خوانندگی بهترینشان بود.
برای آن که به کودکتان کمک کنید به لحاظ علمی بدرخشد، او را تشویق کنید که بخواند یاسازی بنوازد.
۱۵. موسیقی به حفظ سلامت مغزتان در کهنسالی کمک میکند
«موسیقی تنفس راستینِ زندگی است. ما میخوریم که از گرسنگی نمیریم. ما میخوانیم تا صدای زنده بودنمان را بشنویم.» – یاسمینا خادرا
در مطالعهای روی کهنسالان سالم دریافتند کسانی که ده سال یا بیشتر تجربهی موسیقی دارند نمرههای بهتری در آزمونهای شناختی کسب میکنند تا موسیقیدانانی که از یک تا نه سال مطالعات موسیقیایی انجام دادهاند. غیر موسیقیاییها پایینترین نمره را کسب کردند. پژوهشگر ارشد برندا هانا پلدی میگوید: «چون یادگیری ساز سالها تمرین و آموزش نیاز دارد، اتصالات متناوبی در مغز ایجاد میکند که میتواند افول شناختی ما را که در نتیجهی کهولت سن است جبران کند.»
آدم متنفذِ کسبوکار، وارن بافیت، در سن ۸۴ سالگی با گیتار زدن همچنان قبراق مانده است. هرگز برای ساز زدن و به جایگاه بالایی در این کار رسیدن دیر نیست.
افلاطون راست میگفت که، «موسیقی و ریتم راه خود را به نقاط اسرارآمیز روح پیدا میکنند.» فارغ از پیری یا جوانی، سالم یا بیمار بودن، شاد یا غمگین بودن، موسیقی میتواند کیفیت زندگیتان را به شیوههای متعددی افزایش دهد. موسیقی استرس و اضطراب را کم میکند، روحیهیتان را بهتر میکند، سلامتیتان را افزایش میدهد، به بهتر خوابیدنتان کمک میکند، دردهایتان را برطرف میکند، و حتی باهوشترتان میکند.
در مورد موسيقي، نظرات ضد و نقيض داده شده است؛ بعضي معتقدند موسيقي اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئي روي روح و روان مي گذارد. بعضي ديگر مي گويند موسيقي مثل دارو است و براي مثال در درمان بيماري هايي مثل آلزايمر مفيد است؛ كدام گروه حق را مي گويند؟ لطفا كاملا توضيح دهيد.
دقت شما در موضوعی که زندگی امروز را تا حد زيادي فراگرفته است، به جاست. از اینکه در افزایش آگاهی های خود، به ما اعتماد نمودید، متشکریم.
همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نيازهاي متنوعي (اعم از جسمي و رواني) با او همراه بوده كه براي برآورده ساختن اين نيازها و سازگاري با محيطش به ابزارهايي نياز داشته است. هنر به عنوان يكي از وسايل اوليه سازگاري بشر در خدمت نيازهاي كمال جويي و زيبا طلبي و از طرف ديگر، آرامبخش ناراحتي ها و سختي هاي زندگي او بوده است. موسيقي، شكلي از هنر است كه احساس، عاطفه، ادراك و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند. استفاده بشر از موسيقي، امري آسان و قابل دسترس بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگري ها و حركات ريتميك نيز نيازي به تكلم نداشته است. از اين رو در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم و آيين هاي مختلف موسيقيايي كه وسيله اي براي ابراز همبستگي جمعي و از بين بردن ترس ها و غم ها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي شده است.
موسيقي زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي بر حسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود، موسيقي خاصي دارد. با درك موسيقي، عواطف زيبا، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد.
درباره گرايش به آهنگ هاي دلنشين مي توان گفت: چنين گرايشي طبيعي است و نياز پاسخگويي را مي طلبد. اما بايد دانست چگونگي پاسخگويي به غرايز ابتدايي و نيازهاي دروني تا ميزاني مشترك ميان تمامي اقوام و فرهنگ ها و پيروان اديان است. تفاوت از آنجا آغاز مي شود كه براي رفع اين نياز دروني و مشترك، نوشيدني هاي متنوع پيشنهاد مي شود. اينجاست كه نظريه هاي انسان شناختي و فاكتورهاي اقتصادي , سياسي , فرهنگي رخ مي نمايد و كنش ها و واكنش ها بروز مي كند. پيچيدگي ها و ابهام ها آنگاه فزوني مي يابد كه در عصر ارتباطات و دهکده جهاني، تنوع پاسخگويي به نيازها بسيار فراوان مي شود و پاسخگويي به نياز اصيل و طبيعي بدون عوارض جانبي و ضرر، كاري بس دشوار مي باشد و تلاش همگاني را براي انتخاب صحيح و يا پيدا كردن جايگزين مي طلبد.
امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شايد تا كنون مطالبي در روزنامه ها، مجلات، محل كارتان يا در بين مردم درباره موسيقي درماني خوانده يا شنيده باشيد. از ابتداي تاريخ، بشر از موسيقي براي شفاي بيماران استفاده مي كرده است. براي مثال؛ ريتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمي داشته است.
ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو مي گويد: از موسيقي مي توان در بسياري از شئون زندگي، تربيت، سرگرمي، درمان، خوشگذراني و تعديل احساسات و عواطف استفاده كرد. (منتهي تصريح مي كند كه گرچه پر كردن اوقات فراغت، امري لازم است، ليكن بايد با نوعي از موسيقي مفيد و تعالي بخش پر شود).
از آن زمان به بعد رگههایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.( daneshnameh.roshd.ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش )
در موسيقي درماني با استفاده از موسيقي، كه يك رسانه هنري خلاق است، به افراد داراي مشكلات گوناگون، به منظور دستيابي به بهداشت رواني و جسمي آنان كمك مي شود. موسيقي درماني در درمان افرادي كه ناتواني هاي مختلفي از جمله عقب ماندگي ذهني، تأخير يافتگي رشدي، معلوليت جسمي، بيماري رواني و... داشته اند، به طور موفقيت آميزي جواب داده است.
امروزه از تأثير و فوايد موسيقي در مراحل مختلف رشد و زندگي انسان (از دوره جنيني تا سالمندي) گياهان و جانوران سخن به ميان مي آيد، و از تغييرات آن بر روي سيستم هاي حسي حركتي، هيجاني-عاطفي، ترشح غدد، هوشياري و آگاهي و شناخت فرد بحث مي شود.
تحقیقات انجام شده ، نشان میدهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى.سى.یو بسترى بودهاند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرس هاى وارده میشود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک میکند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد.
البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد.
بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست. پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم. تأثيرات موسيقى بر عقل
شأن و ويژگى عقل آن است كه «معتدل» و «متين» باشد. يعنى با حفظِ استوارى و پختگىاش بتواند از چاشنىهاى لذت و سرور، نشاط و تلاش بهرهمند باشد؛ اما در اين ميان، موسيقى آن چنان يكهتاز ميدان لذّت و نشاط، خيال و تحريك و احساس مي شود كه آدمى دچار حالتِ «طَرب» مىشود. «طَرب» تأثيرى است فوقالعاده! با محوريت موسيقى. اين «تأثير فوقالعاده» باعثِ كاهش يا سلبِ جدّيّت عقل مىشود، و اين پيشامد، باعث مىشود كه عقل از محاسبات جدّى، دقيق و واقعبينانه به دور بيفتد. جوانى كه موسيقىگرا و «طَربخواه» است براى زدودنِ افسردگىاش، دُكمه ضبط صوت را حركت مىدهد تا يكى ديگر برايش بخواند و بنوازد تا او «خوش» باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه كه در خود افسردگى مشاهده كند سعى در شناختِ عوامل پژمردگى مىكند تا با يافتِ آن علتها، عوامل خوشىِ ماندگار يا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسيقىگرا، براى تحريك و برانگيختن احساس، به درمانهاى مجازى و آنى روى مىآورد. اين چنين كسى كه خواستهاش را در «موسيقى» مىبيند هيچ وقت به خودش، به عقلش و به ارادهاش اين زحمت را نمىدهد تا ببيند و بفهمد كه كجاى زندگى را اشتباه محاسبه كرده و چه سنگى مقابل راهش است. آيا دوستِ ناباب او را به افسردگى كشانده؟ يا سستى در انجامِ وظايفِ دينى و الهى او را به افسردگى كشانيده؟ پس «موسيقى، عقل را به خواب مىبرد!» يك شعار و شعر نيست. يك قانون است. يك حقيقت است و براى فهم حقائق بايد چشم گشود نه اينكه چشمها را بست. موسيقى عقل را به خواب مىبرد، يعنى باعثِ اشتغالِ آدمى به امورى مىشود كه كمكم باعثِ غفلت از خود، نيازها، علل و درمانها مىشود. شما دردى داريد كه درمانش تنها با اراده و تغيير شرايط ممکن است. ولى وقتى مىبينى نوار موسيقى آن را حلّ كرده، ديگر آن را درمانِ دردت مىبينى و ديگر هيچ! اينجاست كه آن درد همچنان عمق و شدّت پيدا مىكند و شما بيشتر به نوار رو مىآوريد ... و اين روند تا آنجا ادامه مىيابد كه از آهنگهاى معمولى به تند و غربى و شرقىاش رو مىكنى. تأثيرات موسيقى بر احساس
براى روشن شدنِ بيشتر اين قسمت ، با هم سخنانِ «موراى شافِر»، نويسنده، شاعر و آهنگساز كانادائى را مىخوانيم:
«تقريباً هيچ صدايى در جهانِ مدرن نيست كه به طور مصنوعى ايجاد نشده باشد و در تملّك كسى نباشد، مثلِ موسيقى، بوق اتومبيل و سر و صداى كارگاههاى ساختمانى ... و اين صداهاى مصنوعى به تعبيرى برآيندِ خواست و اراده گروههايى خاصاند كه مىخواهند ارادهشان را اقشار ديگر جامعه تحمّل كنند... و در اين هجوم بىامانِ صدا و فرياد و بوق، مجالى براى انديشيدن و آرامش ذهن و فراغتِ تن و روان باقى نمىماند». اينك خود قضاوت كنيد كه با اين وجود ديگر چه شباهتى ميان طبيعت و صداى مصنوعىِ موسيقى وجود خواهد داشت تا در نتيجه موسيقى، پلى باشد ميانِ انسان و طبيعت؟! در ادامه گفتههاى وى آمده: «... از آن زمان كه انسان دشتهاى وسيع و پهناور را به سوى كلان شهرهاى پرجمعيت ترك گفت، و از آن هنگام كه صداى زنگ ساعت جاى آواز خروس و صداى باد و باران را گرفت و صداى كارخانه جاىِ صداى آواز پرندگان را اشغال كرده و ما به جاى تسليم شدن به چرتزدنهاى طبيعى با ضرب آهنگِ شتابناكِ زندگى شهرى خو كرديم، تمدّنى بنا نهاده شد كه در آن فاصله بسيار كم انسانها با يكديگر خطر بروز اختلافها را افزايش داده است». اين آهنگساز و شاعر و نويسنده، در ادامه سخنانش به پوچى و دور از واقعيتِ پاك بودنِ صداها و عدمِ ارتباطشان با طبيعت، مىپردازد و مىگويد: «آن چه براى ما ضرورى است، مراسمى است آرام و بىهياهو كه در آن جماعت گرد آمده لحظاتى زيبا را با هم سپرى كنند، بىآنكه براى بيان احساساتِ خود به شيوههاى منحط يا ويرانگر متوسل شوند». دقت كنيد و ببينيد كه چرا آنها كه مىگويند «موسيقى روح را پالايش مىكند» و «موسيقى يك ضرورت است» و «موسيقى رازگويى و نيايش انسانِ خاكى با خداست» آن قدر كه با «تار» و «سه تار» انس دارند، آيا با قرآن و مناجات و طبيعت مأنوس هستند؟ چرا از خدا سؤال نمىكنند كه براى نزديكى و رسيدن به تو (عرفان) از چه راهى بياييم؟ و آيا اساساً خدا اين حق را ندارد كه بگويد از چه راهى مىتوانيد به من نزديك شويد؟ چرا به خدا، عملاً اين حق را نمىدهند كه حال و هواى مصنوعى برخاسته از موسيقى را عرفانى و آرامشآور نداند؟ بلى، ما منكر نيستيم كه موسيقى آن چنان دل و روح را مىلرزاند كه اشك جارى مىشود. ولى بحث اينجاست كه اين حالت، چقدر مورد تأئيد خداست؟ چرا مىخواهيم «حالت مجازى و مصنوعى» را به جاى «حالت حقيقى و معنادار» حساب كنيد؟ در ادامه گفتههاى آهنگساز و شاعرِ كانادايى به اين موضوع پرداخته شده: «... توجه به آن چه هنگامِ اجراى كنسرتهاى موسيقى كلاسيك در غرب مىگذرد، خالى از فايده نيست. آن چه در اين كنسرتها بسيار تعجببرانگيز است، جماعت شنوندهاىاند كه حاضرند نفس را در سينه حبس كرده و به اصواتى كه هوا را به ارتعاش درآورده، گوش بسپارند. شايد اين نهايتِ موفقيت در اجراى يك قطعه موسيقى باشد. اما بايد يادآور شد كه چنين سكوتى بيشتر از عادت ناشى مىشود تا از قدرتِ زيبايى». جهتِ شناخت و فهم فزونتر اين كلام، به ادامه گفتههاى «موراى شافر» (آهنگساز و شاعر كانادايى) توجه فرمائيد : شافِر پس از آنكه تأثير عادت و تلقين در توجّه به موسيقى را علّتِ نهفته در رازِ گوشسپارى شنوندگانِ كنسرتها مىداند، اضافه مىكند كه: «من بارها از خود پرسيدهام آيا ممكن نيست كه شبيه چنين مراسمى را در موقعيتهاى ديگرى مثلاً گوش سپارى مشترك به آواز پرندگان و يا جشنهاى تابستانى برپا كرد؟»( روزنامه اطلاعات، چهارشنبه، 2 آبان 1380، صفحه 5)
آرى! اين است تنها گوشهاى از معناى اين سخن ما كه: «موسيقىگرايى نوعى تحريف و تغييرسازى است در حسّ زيبايىخواهى و ايجاد دگرگونى در ذائقه روحى و روانى بشر». تأثير موسيقى بر سيستم اعصاب
دانشمندان علم «فيزيولوژى»، دستگاه عصبى انسان را به دو قسمت تقسيم كردهاند :
1. سلسله اعصاب ارتباطى : شاملِ ستون مركزى عصبى و نخاع، نيمكرههاى مغز، اَعصاب محيطى.
2. سلسله اعصاب نباتى : شامل سيستم سمپاتيك و پاراسمپاتيك.
وقتى كه از خارج تحريكاتى بر روى اَعصاب شروع مىشود اعصاب سمپاتيك و يا پاراسمپاتيك به ميزان تحريكات خارجى وارده تعادل از دست مىدهند. بديهى است هر اندازه بين اين دو سيستم عصبى، فاصلهها بيشتر شود به همان اندازه نيز نگرانىهاى روانى و اغتشاشات فزونتر مىگردد. و از جمله علل و عوامل تحريكاتِ خارجى، ارتعاشاتِ موسيقى است. موسيقى وقتى كه با آهنگهاى نشاط انگيز يا نوارهاى حزنآور همراه گردد (مخصوصاً اگر با ارتعاشاتِ عجيب و غريب سمفونيك اجراء گردد) به طور مسلّم تعادل لازمى را كه بايستى بين دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد را بر هم مىزند و در نتيجه اصولِ حساس زندگى (اعم از هضم، جذب، دفع، ترشحات، ضربات قلب و وضعِ فشار مايعات بدن مثل خون و...). را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتارىها و امراضى نزديك مىسازد كه طب جديد با تمامِ پيشرفتهايش نمىتواند آسيبهاى پيش آمده را درمان كند. مثل اغتشاشاتِ فكرى، اَمراض روانى (افسردگىها و حتى بىخيالىها)، سكتههاى قلبى و مغزى ( تأثير موسيقى بر روان و اعصاب، صص 3، 6، 26 و 92 به بعد). پروفسور «ولف آدلر» استاد دانشگاه كلمبيا ثابت كرده كه: بهترين و دلكشترين نوارهاى موسيقى، شومترين آثار را روى دستگاه اعصاب انسان باقى مىگذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد اين تأثير مخرب، شديدتر مىشود. «توجه دقيق به بيوگرافى مشاهير موسيقى جهان نشان مىدهد كه در دوران عمر به تدريج دچار ناراحتىهاى روحى گرديدهاند و عدهاى نيز مبتلا به بيمارى شدهاند. چنان كه هنگام نواختن موسيقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سكته ناگهانى شدهاند( همان).
از آن چه گفته شد، چنين به دست مىآيد كه هر نوع موسيقى، به ويژه آهنگهاى احساس برانگيز، تحريكاتى در اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» به وجود مىآورد كه در نتيجه، تعادلِ اين اعصاب به هم خورده و انسان دچار ضعف اعصاب مىگردد. آن چه مهم است اينكه ضعف اعصاب نيز، خود امراضِ ديگرى از قبيل: اختلالِ حواس، پريشانى، جنون، ثقل سامعه (سنگينى گوش)، نابينايى، سل و... به وجود مىآورد. البته تصور نكنيد كه مشكل در همين چند مورد اختلال ياد شده خلاصه مىگردد. دكتر «الكسيس كارل»، زيست شناس و فيزيولوژيست فرانسوى مىنويسد: «كاهش عمومىِ هوش و نيروى عقل، از تأثير الكل و سرانجام از بىنظمى در عادت ناشى مىشود؛ و بدون ترديد سينما و راديو در اين بحران فكرى سهيماند». موسيقى نه تنها در شنوندگان اثرات منفى بر جاى گذاشته، بلكه در نوازندگان نيز تأثيرات خطرناكى داشته است. اخبار و گزارشات زير تنها گوشهاى از واقعيت است :
در ايالتِ «لتيل راك» آمريكا، جوانى كه پيانو ياد مىگرفت، نغمات موسيقى چنان در روح آن جوان هيجان ايجاد كرد كه بدون دليل از جاى برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پاى درآورد (روزنامه اطلاعات، شماره 9622).
«باخ»، موسيقىدانِ اتريشى، به اختلال حواس و كورى گرفتار شد. «فردريك هندل»، موسيقىدان آلمانى و «ماريا آلنا» خواننده ايتاليايى و «موريس راول» نوازنده فرانسوى، هر سه به نابينايى مبتلا شدند. «موتزارت» و «شوين» (دو موسيقىدان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گرديدند. «شوبرت»، «واكتر»، «دوكونيسى» و «مندلسن» به اختلالاتِ عصبى، پريشان فكرى و كشمكشهاى روحى مبتلا گرديدند. «شومان» و «دووراك» گرفتار ضعف اعصاب شديد و سرانجام ديوانگى شدند. «بتهون» در سى سالگى كاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، ديوانه گرديد.
شأن و ویژگى عقل آن است که «معتدل» و «متین» باشد. یعنى با حفظِ استوارى و پختگىاش بتواند از چاشنىهاى لذت و سرور، نشاط و تلاش بهرهمند باشد؛ اما در این میان، موسیقى آن چنان یکهتاز میدان لذّت و نشاط، خیال و تحریک و احساس می شود که آدمى دچار حالتِ «طَرب» مىشود. «طَرب» تأثیرى است فوقالعاده! با محوریت موسیقى. این «تأثیر فوقالعاده» باعثِ کاهش یا سلبِ جدّیّت عقل مىشود، و این پیشامد، باعث مىشود که عقل از محاسبات جدّى، دقیق و واقعبینانه به دور بیفتد. جوانى که موسیقىگرا و «طَربخواه» است براى زدودنِ افسردگىاش، دُکمه ضبط صوت را حرکت مىدهد تا یکى دیگر برایش بخواند و بنوازد تا او «خوش» باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه که در خود افسردگى مشاهده کند سعى در شناختِ عوامل پژمردگى مىکند تا با یافتِ آن علتها، عوامل خوشىِ ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسیقىگرا، براى تحریک و برانگیختن احساس، به درمانهاى مجازى و آنى روى مىآورد. این چنین کسى که خواستهاش را در «موسیقى» مىبیند هیچ وقت به خودش، به عقلش و به ارادهاش این زحمت را نمىدهد تا ببیند و بفهمد که کجاى زندگى را اشتباه محاسبه کرده و چه سنگى مقابل راهش است. آیا دوستِ ناباب او را به افسردگى کشانده؟ یا سستى در انجامِ وظایفِ دینى و الهى او را به افسردگى کشانیده؟ پس «موسیقى، عقل را به خواب مىبرد!» یک شعار و شعر نیست. یک قانون است. یک حقیقت است و براى فهم حقائق باید چشم گشود نه اینکه چشمها را بست. موسیقى عقل را به خواب مىبرد، یعنى باعثِ اشتغالِ آدمى به امورى مىشود که کمکم باعثِ غفلت از خود، نیازها، علل و درمانها مىشود. شما دردى دارید که درمانش تنها با اراده و تغییر شرایط ممکن است. ولى وقتى مىبینى نوار موسیقى آن را حلّ کرده، دیگر آن را درمانِ دردت مىبینى و دیگر هیچ! اینجاست که آن درد همچنان عمق و شدّت پیدا مىکند و شما بیشتر به نوار رو مىآورید ... و این روند تا آنجا ادامه مىیابد که از آهنگهاى معمولى به تند و غربى و شرقىاش رو مىکنى. تأثیرات موسیقى بر احساس براى روشن شدنِ بیشتر این قسمت ، با هم سخنانِ «موراى شافِر»، نویسنده، شاعر و آهنگساز کانادائى را مىخوانیم:"تقریباً هیچ صدایى در جهانِ مدرن نیست که به طور مصنوعى ایجاد نشده باشد و در تملّک کسى نباشد، مثلِ موسیقى، بوق اتومبیل و سر و صداى کارگاههاى ساختمانى ... و این صداهاى مصنوعى به تعبیرى برآیندِ خواست و اراده گروههایى خاصاند که مىخواهند ارادهشان را اقشار دیگر جامعه تحمّل کنند... و در این هجوم بىامانِ صدا و فریاد و بوق، مجالى براى اندیشیدن و آرامش ذهن و فراغتِ تن و روان باقى نمىماند". اینک خود قضاوت کنید که با این وجود دیگر چه شباهتى میان طبیعت و صداى مصنوعىِ موسیقى وجود خواهد داشت تا در نتیجه موسیقى، پلى باشد میانِ انسان و طبیعت؟! در ادامه گفتههاى وى آمده: «... از آن زمان که انسان دشتهاى وسیع و پهناور را به سوى کلان شهرهاى پرجمعیت ترک گفت، و از آن هنگام که صداى زنگ ساعت جاى آواز خروس و صداى باد و باران را گرفت و صداى کارخانه جاىِ صداى آواز پرندگان را اشغال کرده و ما به جاى تسلیم شدن به چرتزدنهاى طبیعى با ضرب آهنگِ شتابناکِ زندگى شهرى خو کردیم، تمدّنى بنا نهاده شد که در آن فاصله بسیار کم انسانها با یکدیگر خطر بروز اختلافها را افزایش داده است». این آهنگساز و شاعر و نویسنده، در ادامه سخنانش به پوچى و دور از واقعیتِ پاک بودنِ صداها و عدمِ ارتباطشان با طبیعت، مىپردازد و مىگوید: «آن چه براى ما ضرورى است، مراسمى است آرام و بىهیاهو که در آن جماعت گرد آمده لحظاتى زیبا را با هم سپرى کنند، بىآنکه براى بیان احساساتِ خود به شیوههاى منحط یا ویرانگر متوسل شوند». دقت کنید و ببینید که چرا آنها که مىگویند «موسیقى روح را پالایش مىکند» و «موسیقى یک ضرورت است» و «موسیقى رازگویى و نیایش انسانِ خاکى با خداست» آن قدر که با «تار» و «سه تار» انس دارند، آیا با قرآن و مناجات و طبیعت مأنوس هستند؟ چرا از خدا سؤال نمىکنند که براى نزدیکى و رسیدن به تو (عرفان) از چه راهى بیاییم؟ و آیا اساساً خدا این حق را ندارد که بگوید از چه راهى مىتوانید به من نزدیک شوید؟ چرا به خدا، عملاً این حق را نمىدهند که حال و هواى مصنوعى برخاسته از موسیقى را عرفانى و آرامشآور نداند؟ بلى، ما منکر نیستیم که موسیقى آن چنان دل و روح را مىلرزاند که اشک جارى مىشود. ولى بحث اینجاست که این حالت، چقدر مورد تأئید خداست؟ چرا مىخواهیم «حالت مجازى و مصنوعى» را به جاى «حالت حقیقى و معنادار» حساب کنید؟ در ادامه گفتههاى آهنگساز و شاعرِ کانادایى به این موضوع پرداخته شده: «... توجه به آن چه هنگامِ اجراى کنسرتهاى موسیقى کلاسیک در غرب مىگذرد، خالى از فایده نیست. آن چه در این کنسرتها بسیار تعجببرانگیز است، جماعت شنوندهاىاند که حاضرند نفس را در سینه حبس کرده و به اصواتى که هوا را به ارتعاش درآورده، گوش بسپارند. شاید این نهایتِ موفقیت در اجراى یک قطعه موسیقى باشد. اما باید یادآور شد که چنین سکوتى بیشتر از عادت ناشى مىشود تا از قدرتِ زیبایى». جهتِ شناخت و فهم فزونتر این کلام، به ادامه گفتههاى «موراى شافر» (آهنگساز و شاعر کانادایى) توجه فرمائید : شافِر پس از آنکه تأثیر عادت و تلقین در توجّه به موسیقى را علّتِ نهفته در رازِ گوشسپارى شنوندگانِ کنسرتها مىداند، اضافه مىکند که: «من بارها از خود پرسیدهام آیا ممکن نیست که شبیه چنین مراسمى را در موقعیتهاى دیگرى مثلاً گوش سپارى مشترک به آواز پرندگان و یا جشنهاى تابستانى برپا کرد؟»( روزنامه اطلاعات، چهارشنبه، 2 آبان 1380، صفحه 5) آرى! این است تنها گوشهاى از معناى این سخن ما که: «موسیقىگرایى نوعى تحریف و تغییرسازى است در حسّ زیبایىخواهى و ایجاد دگرگونى در ذائقه روحى و روانى بشر تأثیر موسیقى بر سیستم اعصاب دانشمندان علم «فیزیولوژى»، دستگاه عصبى انسان را به دو قسمت تقسیم کردهاند :
1. سلسله اعصاب ارتباطى : شاملِ ستون مرکزى عصبى و نخاع، نیمکرههاى مغز، اَعصاب محیطى.
2. سلسله اعصاب نباتى : شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک. وقتى که از خارج تحریکاتى بر روى اَعصاب شروع مىشود اعصاب سمپاتیک و یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجى وارده تعادل از دست مىدهند. بدیهى است هر اندازه بین این دو سیستم عصبى، فاصلهها بیشتر شود به همان اندازه نیز نگرانىهاى روانى و اغتشاشات فزونتر مىگردد. و از جمله علل و عوامل تحریکاتِ خارجى، ارتعاشاتِ موسیقى است. موسیقى وقتى که با آهنگهاى نشاط انگیز یا نوارهاى حزنآور همراه گردد (مخصوصاً اگر با ارتعاشاتِ عجیب و غریب سمفونیک اجراء گردد) به طور مسلّم تعادل لازمى را که بایستى بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد را بر هم مىزند و در نتیجه اصولِ حساس زندگى (اعم از هضم، جذب، دفع، ترشحات، ضربات قلب و وضعِ فشار مایعات بدن مثل خون و...). را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتارىها و امراضى نزدیک مىسازد که طب جدید با تمامِ پیشرفتهایش نمىتواند آسیبهاى پیش آمده را درمان کند. مثل اغتشاشاتِ فکرى، اَمراض روانى (افسردگىها و حتى بىخیالىها)، سکتههاى قلبى و مغزى ( تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، صص 3، 6، 26 و 92 به بعد). پروفسور «ولف آدلر» استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده که: بهترین و دلکشترین نوارهاى موسیقى، شومترین آثار را روى دستگاه اعصاب انسان باقى مىگذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب، شدیدتر مىشود. «توجه دقیق به بیوگرافى مشاهیر موسیقى جهان نشان مىدهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتىهاى روحى گردیدهاند و عدهاى نیز مبتلا به بیمارى شدهاند. چنان که هنگام نواختن موسیقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانى شدهاند( همان). از آن چه گفته شد، چنین به دست مىآید که هر نوع موسیقى، به ویژه آهنگهاى احساس برانگیز، تحریکاتى در اعصاب «سمپاتیک» و «پاراسمپاتیک» به وجود مىآورد که در نتیجه، تعادلِ این اعصاب به هم خورده و انسان دچار ضعف اعصاب مىگردد. آن چه مهم است اینکه ضعف اعصاب نیز، خود امراضِ دیگرى از قبیل: اختلالِ حواس، پریشانى، جنون، ثقل سامعه (سنگینى گوش)، نابینایى، سل و... به وجود مىآورد. البته تصور نکنید که مشکل در همین چند مورد اختلال یاد شده خلاصه مىگردد. دکتر «الکسیس کارل»، زیست شناس و فیزیولوژیست فرانسوى مىنویسد: «کاهش عمومىِ هوش و نیروى عقل، از تأثیر الکل و سرانجام از بىنظمى در عادت ناشى مىشود؛ و بدون تردید سینما و رادیو در این بحران فکرى سهیماند». موسیقى نه تنها در شنوندگان اثرات منفى بر جاى گذاشته، بلکه در نوازندگان نیز تأثیرات خطرناکى داشته است. اخبار و گزارشات زیر تنها گوشهاى از واقعیت است :در ایالتِ «لتیل راک» آمریکا، جوانى که پیانو یاد مىگرفت، نغمات موسیقى چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جاى برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پاى درآورد (روزنامه اطلاعات، شماره 9622).
«باخ»، موسیقىدانِ اتریشى، به اختلال حواس و کورى گرفتار شد. «فردریک هندل»، موسیقىدان آلمانى و «ماریا آلنا» خواننده ایتالیایى و «موریس راول» نوازنده فرانسوى، هر سه به نابینایى مبتلا شدند. «موتزارت» و «شوین» (دو موسیقىدان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گردیدند. «شوبرت»، «واکتر»، «دوکونیسى» و «مندلسن» به اختلالاتِ عصبى، پریشان فکرى و کشمکشهاى روحى مبتلا گردیدند. «شومان» و «دووراک» گرفتار ضعف اعصاب شدید و سرانجام دیوانگى شدند. «بتهون» در سى سالگى کاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، دیوانه گردید. تأثیر موسیقى بر اخلاق و عرفان اگر این اصل عقلایی را بپذیریم که همه ابزارها و وسایل، باید طوری انتخاب و استفاده شوند که رهرو را به مقصد و کمال برساند، با توجه به قرار داشتن دین اسلام در اوج حقانیت عقلی و تاریخی، باید گفت بهترین و معتبرترین منابع برای شناخت اینکه چه چیزی برای انسان کمال آور است و او را به خدا می رساند، قرآن کریم و روایات است. از آموزه های اسلامی استفاده می شود که ایمان، تقوی و عمل صالح و مانند آن انسان را به کمال و قرب الهی می رساند، ولی هرگز نداریم که انسان می تواند با موسیقی این مسیر را طی کند و به خدا برسد! البته نمی خواهیم بگوییم موسیقی هیچ گونه تاثیر مثبتی نمی تواند ایجاد کند، گاهی برخی موسیقی های می توانند تاثیر های مثبتی ایجاد کنند مانند اینکه به انسان در برخی لحظاب آرامش می دهد، ولی اینکه انسان با موسیقی بیش از دیگر راهها به خدا می رسد، حرف درستی نیست.اگر این گونه بود پیامبران بیش از دیگران از این راه استفاده می کردند. با توجه به اینکه جنبه ملکوتى و ماوراى طبیعى در همه نفوس انسانى یکى است؛ چرا این همه اختلاف در نغمهها و نواهاى موسیقى اقوام و ملل وجود دارد؟! این اختلاف به حدّى است که گاهى بعضى از موسیقىهاى یک جامعه، براى دیگران نفرتانگیز و موجب ناراحتى عصبى مىشود. این حقیقت، بهترین شاهد است که تأثرات، عواطف و هیجانهایى که به وسیله موسیقى برانگیخته مىشود، مربوط به ذات و نفس انسانى نیست که همه در آن مساویند! حتى یک انسان در موقعیت و حالات روانى گوناگون، تأثرات و هیجانهاى مختلفى در مقابل یک نوع موسیقى از خود نشان مىدهد. بنابراین از آنجا که موسیقى ریشه در جنبه روحانى، معنوى و ماورایى انسان ندارد، نمىتواند مدد رسان سلوک عرفانى باشد که در حوزه ملکوتى و جنبه معنوى آدمى و ما بعدالطبیعى او جاى دارد. علاوه بر آنکه اگر موسیقى موجب تعالى روح و معنوى انسان مىشد، باید هرکس که بیشتر با آن سروکار دارد، معنوىتر و داراى مقام و منزلت ملکوتى بیشتر باشد و حال آنکه واقع، خلاف این موضوع را ثابت مىکند. گفتنى است: «معنى گرایى» نفوس آدمى، ریشهاى فطرى دارد و به وسیله عبادتها، خیرات، اعمال نیک، انجام دادن تکالیف و ریاضت معقول نفس - که همگى جزء فعالیت به شمار مىروند نه انفعال - به فعلیت مىرسد، نه با موسیقى که نخست هشیارى را از نفس بر مىکند و آن گاه او را در اختیار ضربها، فواصل، کمیتها و کیفیتهاى خویش مىنهد. ناگفته نماند، مقصود از موسیقى در مباحث یاد شده، موسیقى رایج در میان بشر است؛ نه موسیقى و نغمهاى که در طبیعت نهفته و نهان است. البتّه نغمهاى که با فطرت آدمى عجین است، مىتواند آدمى را به یاد حقیقت خویش، جایگاه خود و معبود خویش بیندازد؛ همان نغمههاى داودى که دل مشتاقان را به حرکت و جنب و جوش وا مىداشت. بله اگر موسیقى بتواند حکایتگر آن نغمههاى الهى باشد، قادر خواهد بود که مددکار سالک باشد. پرسشگر محترم، در پایان بحث، کلماتی از رهبر فرزانه انقلاب را به عنوان مرجعی دینی تقدیم می نماییم : «ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوت رانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آنوقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بىکلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده بىضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مىشود، شعر گمراه کننده اى باشد؛ شعر تشویق کننده به بىبندوبارى، به ولنگارى، به شهوت رانى، به غفلت و اینطور چیزها باشد، آن وقت حرام مىشود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهىاش - موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بىبندوبارى. این موسیقى مىشود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمىکند. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم».
موسیقی دردها را التیام می دهد. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۶ در کشور آمریکا انجام شد مشخص شد که موسیقی میتواند درد ناشی از آرتروز مفاصل را نیز کاهش دهد(نشریه تخصصی پرستاری آمریکا شماره ۵۴ صفحه ۵۵۳) گوش دادن به موسیقی می تواند به آن هایی که آلزایمر دارند و به کاهش فشار خون ( با کاهش دادن فشار خون خطر سکته های مغزی و سایر عوارض آن کاهش مییابد )، افزایش ایمنی انسان، کاهش تنش در عضلات و اینکه موسیقی به ایجاد و حفظ سلامتی انسان کمک میکند. تاثرات روحی و روانی گوش کردن به موسیقی سبب می گردد که هورمون سرتونین با سرعت بیشتری تولید شود. ترشح این هورمون سبب می گردد که ما احساس خوبی داشته باشیم، بنابراین افزایش تولید آن به شاد شدن ما و کم کردن سطح استرس در ما کمک می کند. از آنجایی که کاهش سرتونین منجر به افسردگی می گردد ، موسیقی با بوجود آوردن احساسات خوب در انسان مانع از افسرده شدن ما می گردد. دکتر سمیرا فرجی، فوق تخصص روان شناسی در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: موسیقی های آرام مانند موسیقی کلاسیک آرامش بخش است.احساسی که از آن ۳۰ دقیقه گوش دادن موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است کە از خوردن یک قرص (والیوم) حاصل می گردد. وی اذعان داشت: از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی و ریتم آهنگ است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند. فرجی اظهار داشت: بر طبق تحقیقات مشابه، موسیقی ممکن است اثر منفی نیز داشته باشد بر حسب اینکه موسیقی را خوب یا بد گوش بدهیم و می تواند تاثیر مثبت یا منفی در بدن اعمال کند. در این روش بیشترین تاثیر عملکرد در جهت برانگیختن و تاثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است. فرجی در پاسخ به این که چه نوع بیماری هایی با موسیقی درمان می شوند گفت : بطور کلی عمدتا بیماری هایی که به نحوی با مسائل روانی فرد در ارتباط می باشند یا حالات روانی می توانند نقش موثری در بهبود آنها داشته باشد. همچنین بیماری های جسمی که منشأ روانی دارند با این روش بهبود پیدا می کند.فرجی در پایان ادامه داد: در بیماری هایی از جمله جنون جوانی (اسکیزوفرنی)، اختلالات خلقی (مثل افسردگی و شیدایی، اختلالات روحی دوران کودکی موسیقی درمانی می تواند به خوبی مکمل یا حتی جایگزین درمان سنتی شود.
موسیقی و امواج مغزی تحقیقات نشان داده است که موسیقی میتواند امواج مغزی را با خود همراه کند بطوریکه هر نوع از موسیقی، باعث میشود که امواج مشابه با آن در مغز ایجاد شود . ضربههای تندتر در موزیک باعث افزایش دقت و تمرکز میشوند و گامهای آهسته تر باعث آرامش بیشتر میشوند.همچنین مشخص شده است که اثر موسیقی بر مغز انسان حتی پس از قطع شدن آن نیز ادامه دارد . موسیقی و تنفس و ضربان قلب با ایجاد تغییر در امواج مغزی، عملکرد سایر اعضای بدن نیز تغییر میکند . این تغییرات توسط سیستم اعصاب خودکار ( سمپاتیک و پارا سمپاتیک ) اعمال میشود. و این نوع دستگاه عصبی میتواند تنفس و ضربان قلب را تند تر یا کند تر کند. بنابراین موسیقی میتواند از آثار مزمن استرس ها بر بدن پیشگیری کند .
اثر بر ذهن انسان موسیقی میتواند باعث ایجاد تفکر مثبت در ذهن انسان شود و به همین دلیل میتواند در درمان افسردگی و اضطراب موثر باشدو جلوی آثار مخرب استرس را بر بدن بگیرد و قدرت خلاقیت و خوش بینی را افزایش دهد . رابطه موسیقی و هوش در یک مطالعه، تأثیر موسیقی در ارتقاء ضریب هوشی مورد بررسی قرار گرفت. دانشمندان دریافتند که کورتکس بخش صوتی (شنیداری) نیمکره راست موسیقیدانها نورونهای خاکستری بیشتری نسبت به افرادی که موسیقیدان نیستند دارد. دانشمندان تصور میکنند چنین تفاوتی نمیتواند ژنتیکی باشد و تنها میتواند در اثر تکرار و استفاده از این نقاط مغز اتفاق افتاده باشد. اخیراً چنین تفکری به وجود آمده که گوش دادن به موسیقی کلاسیک، بخصوص آهنگهای «موزارت» تأثیری روی عملکردهای شناختی دارد. به طور کلی تحقیق این دانشمندان نشان داد که گوش دادن به هر موسیقیای که برای فرد خوشایند باشد، تأثیر مثبتی روی شناختهای او دارد. نتیجه تحقیقات وسیعی که در این زمینه انجام شد، باعث شد که از موسیقی به عنوان یک ابزار قدرتمند در درمان برخی از بیماریها استفاده شود .درمان با موسیقی هم میتواند از طریق شنیدن موسیقی باشد و هم از طریق نواختن آن . در روش نواختن موسیقی اجباری نیست که موسیقی نواخته شده، دارای قابلیت بالا و یا کلاسیک باشد نکته مهم این است که این موسیقی برخاسته از قلب و احساسات شما باشد . یک موسیقی مناسب میتواند بین ذهن و جسم شما تعادل برقرار کند و از سوی دیگر یک موسیقی منفی یا نامناسب میتواند شما را سرشار از نفرت کند و به شما آسیب روحی و جسمیبزند . برخی از موسیقی ها میتوانند حالات ترس را در انسان القا کنند و این حالت ایجاد شده میتواند جسم انسان را دچار آسیب و یا عدم تعادل کند.مانند موسیقی هایی که در فیلمهای ترسناک از آنها استفاده میشود) برخی از صداها مانند صدای مته ها میتواند دستگاه شنوایی انسان را دچار آسیب بکند .موسیقی های ناموزون و شعر هایی که حس نفرت را در انسان ایجاد میکنند و یا صدا های ناموزون میتوانند به جسم و روح انسان آسیب بزنند .ما باید مراقب اثرات منفی صداهای خشن و موسیقی های منفی باشیم و با این نوع از صداها با موسیقی مثبت و ایجاد کننده احساسات فراتر از عشق باشیم . موسیقی یک ابزار قدرتمند بهبودی و سلامت انسان است . چون با درونی ترین و اصلی ترین مفهوم انسانیت ارتباط برقرار میکند، با روان انسان .با موسیقی ما میتوانیم ارتباط خود را با خالق قدرتمند و شفا دهنده خود به یاد آوریم. ما میتوانیم با آوای شفا بخش موسیقی از سلامتی و زندگی خود لذت ببریم . لازم به ذکر است که موسیقی، یک علم گسترده بوده و برای تحقیق و اظهار نظر در مورد اثرات آن بر سلامتی انسان ما نیازمند همکاری نزدیک بین اساتید موسیقی و علوم پزشکی هستیم .و نکته جالب این است که متن فوق از یکی از سایت های معتبر دنیا از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است .
مطالعات تازه دانشمندان نشان می دهد ذهن انسان به شدت گرایش به سمت فکر کردن به اتفاقات ناخوشایند دارد و به همین سبب اشخاص بیشتر به سمت رفتارهای غمگین گرایش دارند. به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛ موسیقی غمگین سبب “وحدت حسی” میان انسان و اطرافیانش می گردد و اشخاص با شنیدن “موسیقی غمگین” بیشتر احساس همدردی می کنند و اتفاقات اجتماعی را برای خود تجزیه و تحلیل می کنند. بررسی ها نشان می هند، وقتی اشخاص حال روانی شان بسیار خوب است بیشتر با موسیقی ارتباط برقرار کرده و کمتر به کلام آن توجه می کنند اما وقتی حال روانی شان خوب نیست بیشتر به کلام آن توجه می کنند. نتایج مطالعات نشان می دهند دانشمندان با انجام آزمایشاتی دریافتند هنگامی که اشخاص به صورت دسته جمعی به موسیقی گوش می کنند مهر و محبت در بینشان افزایش می یابد و صمیمیت در آن ها بیشتر می گردد اما این میزان نباید در حدی باشد که سبب افسردگی و “تنش روحی” در انسان ها شود. موسیقی و غنا غنا در فقه به نوع خواندنی که حرام باشد ؛ اطلاق می گردد نه موسیقی حرام. تاثیرات آن بر روح و روان : گمراهی وغفلت ازخدا ، گرایش به فساد، سوء عاقبت ، قساوتقلب ، از بین رفتن حیا ، از بین رفتن قوّة تفکّر، افسردگی ، نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابتدعا. غنا در احادیث بی تفاوت شدن نسبت به ناموس / ایمن نماندن از مرگ و مصیبت ناگهانی / قبول نشدن دعاها / خانه ای که در آن غنا باشد ؛ از رحمت الهی دور مانده و فرشتگان بر آن داخل نمی شوند / پیدایش نفاق در دل ها / خیر و برکت از خانه می رود / سوق داده شدن انسان به سوی گناه زنااز میان رفتن حیا / زیاد شدن غریزه ی جنسی / نابود شدن مردانگی. از نظر پزشکان و دانشمندان ، مطلق موسیقی ، چه از نظر فقهی حرام باشد یا حلال باشد ؛ اثرات منفی فراوانی بر روح و روان آدمی وارد می سازد.در این باره آمده است :
« تمام کسانی که با موسیقی سر و کار داشته اند ، به نسبت ارتباط آن ها با موسیقی به روان و جان خود صدمه زده و 98% از موسیقی دانان به مرض های روانی و قلبی درگذشته اند و به حالت طبیعی از دنیا نرفته اند .... در بعضی موارد استثنایی ممکن است موسیقی دانی به عمر طبیعی رسیده و با مرگ طبیعی مرده باشد ؛ زیرا آن موسیقی دان ، در کار تعلیم موسیقی یا امور تنظیم برنامه های موسیقی بوده و در معرض موسیقی قرار نگرفته است. در کتاب موسیقی از نظر دین و دانش سرگذشت ناگوار چهل تن از موسیقی دانان مشهور از کتاب ها و مجلات معتبر نقل می شود ؛ که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم : 1-اسحاق موصلی(معروف به ابن ندیم و موسیقی دان ایرانی تبار خلفای عباسی) عاقبت کور شد و به مرض اعصاب مرد.
2-لئوناردو وارندر برابر چهارصد نفر در اپرای متروپولتین افتاد و سکته ی مغزی کرد و مرد. دیمیتری مترو پولوس (آهنگ ساز یونانی) در حال اجرا در اُپرای لاسکالای به سکته قلبی درگذشت. 3-ابوالحسن صبا(آهنگ ساز و نوارنده ی برجسته ی ایرانی) در اثر سکته ی قلبی و اختلال درجه ی فشار خون درگذشت. 4-آنتون دووراککارش به جنون و دیوانگی کشید و مرد. 5-نیچه(وی علاوه بر فلسفه ، پس از آشنایی با ویلهلم ریچارد واگنر- آهنگساز و رهبر ارکستر- در موسیقی نیز فعّالیت هایی داشت و قسمت دوم کتاب تولّد تراژدی ، با دنیای موسیقی سر و کار دارد) به جنون و دیوانگی مبتلا شد و از ضعف اعصاب مرد. 6-لودویگ وَن بتهون(موسیقی دان برجسته ی آلمانی و تأثیر گذارترین شخصیت موسیقی دوران کلاسیک و رمانتیک) در26 سالگی کر شد و تا آخر عمر از بیماری اعصاب رنج می برد. 7-ولفانگ آمادئوس موتزارت(آهنگساز اتریشی و از بزرگترین آهنگ سازان موسیقی کلاسیک) گاه و بی گاه دچار تشنّج می شده و بیماری های روانی فوق العاده ای داشت و در 36 سالگی مرد. 8-نیکولای ریمسکی کرساکف(آهنگساز و آموزگار موسیقی روس) دچار حمله و مرض اعصاب بود و در اثر همین حمله ها مرد. 9- پرگولزی(یکی از آهنگسازان اوایل دوره ی کلاسیک) ضعف اعصاب داشت و در 26 سالگی مرد. 10-فرانتس شوبرت(آهنگساز برجسته ی اتریشی در دوران رمانتیک) اختلالات روانی داشت و دیوانه شد و در 31 سالگی مرد. 11-نیکلای دو گرینی(نوازنده ی فرانسوی) اختلالات روانی داشت و در 32 سالگی مرد .
به طور کلی موسیقی اثرات درمانی دارد یا مخرب است؟ ممکن است این سوال ذهن شما را در گیر کند که بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد در حالی که بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟ همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها و سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی، شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند. استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است. موسیقی زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد. درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است. تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضرر، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد. امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره موسیقی درمانی خوانده یا شنیده باشید. از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است. ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود). از آن زمان به بعد رگههایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد. در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.( daneshnameh.roshd.ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش ) در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افراد دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود. موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است. امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود. تحقیقات انجام شده ، نشان میدهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى.سى.یو بسترى بودهاند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرس هاى وارده میشود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک میکند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد. البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد. بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست. پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم
ارسال کننده: مهمان - 1396/9/14، 07:09 عصر - انجمن: بزرگان تار
- بدون پاسخ
عطاء جنگوک، (۲۲ مهر ۱۳۲۷ لار - ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ تهران) نوازندهٔ تار و سهتار و پژوهشگر و آموزگار موسیقی ایرانی بود.
عطا جنگوک مدتی شاگرد محمد حسن عذاری بود و از سال ۱۳۵۱ خورشیدی از آموزشهای علی اکبر شهنازی، نورعلی برومند و داریوش صفوت بهرهمند شد. حاصل همکاری وی با مرکز حفظ و اشاعه چندین کنسرت و تولید چند نوار با صدای پریسا و ساختن سرودهای انقلابی بود. همچنین در زمینه تولید موسیقی محلّی نیز با استفاده از سازهای سنتی فعّال بود و آلبومهای مالکنون (کوچ) و هیجار در موسیقی بختیاری با صدای مسعود بختیاری، موسیقی محلی فارس و کتاب بیست ترانه محلی فارس (با همکاری محمدرضا درویشی) از آثار او در این زمینهاست. به عقیده بعضی از کارشناسان موسیقی، آلبوم مال کنون، از موفقترین آثار موسیقی محلی در ایران است.
وی از شاگردان محمدحسن عذّاری، علیاکبر شهنازی و غلامحسین بیکجهخانی بود. او فارغالتحصیل رشته موسیقی از دانشکدهٔ هنرهای زیبا بود و پیشینهای دراز در آموزش موسیقی در مراکز آموزشی دولتی و خصوصی داشت.
آلبومهای چشم به راه (خواننده: شهرام ناظری)، همسایه (خواننده: علیرضا افتخاری) و سرو و ماه (خواننده: بهرام باجلان) از ساختههای عطا جنگوک در زمینه موسیقی سنتی ایران است.
از جمله آثار دیگر این هنرمند صاحب سبک میتوان به «مال کنون» با صدای مسعود بختیاری، «نوروز» تکنوازی سهتار و «سرو ماه»، «یار کدیم» در مورد موسیقی بندر عباس و… و همچنین کتابهای پر بار «سوز و ساز» و " گشایش " که برای پیشبرد تکنیک نوازندگی تار و سه تار بسیار مفید هستند اشاره کرد. عطاءجنگوک تلاشهای زیادی برای حفظ و احیای موسیقی بختیاری انجام دادهاست. آلبوم تکنوازی سه تار " نوای بی نهفت " از بهترین اجراهای دستگاه نوا محسوب می شود که علاوه بر داشتن قطعات ضربی بسیار زیبا ، گوشه های دستگاه نوا با برداشتی بدیع به اجرا درآمده اند.
عطا جنگوک در سالهای آخر عمر بیشتر وقت خود را به تدریس گذراند. از او به عنوان یکی از بهترین آموزگاران تار و سه تار نام برده میشد که شیوهٔ نوازندگی و ردیفهای علی اکبر شهنازی را به خوبی تدریس میکرد.
وی که در روزهای پایانی عمرش به علت سکته مغزی در بیمارستان بستری شده بود، بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ در سن ۶۲ سالگی درگذشت.
آثار
ارسال کننده: مهمان - 1396/9/14، 07:07 عصر - انجمن: بزرگان تار
- بدون پاسخ
ارشد تهماسبی، (زادهٔ ۱۳۳۶ خورشیدی در الیگودرز)، نوازندهٔ ایرانی تار و سهتار است.
زندگینامه و فعالیت هنری
ارشد تهماسبی دوران کودکی و تحصیل را در سنندج، همدان و تهران گذراند. وی مقدمات موسیقی را نزد محمدرضا لطفی فراگرفت و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران، در کلاسهای لطفی و هوشنگ ظریف شرکت میکرد. وی در سال ۱۳۵۸ وارد دانشکده موسیقی دانشگاه تهران شد، ولی بعد از یک سال دانشگاه را ترک کرد. او در سال ۱۳۶۰ به عضویت گروه چاووش درآمده و در این گروه، با حسین علیزاده، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان همکاری کرد. تهماسبی در سال ۱۳۶۰ کلاسهای آموزش تار و سهتار تشکیل داد.
وی همکاریهای متعددی با حسین علیزاده در زمینه همنوازی و اجرای کنسرت داشتهاست. وی با علیزاده در آلبومهای شورانگیز، راز و نیاز، صبحگاهی، دلشدگان و همنوایی همکاری کرده و همچنین کنسرتهای بسیاری با علیزاده در اروپا و آمریکا اجرا کردهاست.ارشد طهماسبی کتابهای بسیاری در مورد موسیقی ایرانی منتشر کرده و کاستها و سیدیهای بسیاری نیز در این زمینه ارائه کردهاست. مهمترین فعالیت وی در سالهای اخیر ایجاد مرکزی برای معرفی ساز تار، به نام «جایگاه تار»، بودهاست. در این مرکز، سازهای قدیمی، وسایل شخصی اساتید تارنواز، مضرابهای تارنوازان قدیم و اسناد تاریخی موسیقی ایران موجود است.
ارسال کننده: مهمان - 1396/9/14، 07:02 عصر - انجمن: بزرگان سه تار
- بدون پاسخ
آریا عظیمینژاد (زاده ۵ اردیبهشت ۱۳۵۲، تهران) موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهٔ سهتار ایرانی است.
آریا عظیمینژاد در اردیبهشت سال ۱۳۵۲ در خانوادهای هنری متولّد شد. سهتار را نزد پدربزرگ خود فراگرفت و سپس از محضر اساتیدی چون جلال ذوالفنون، محمود تاجبخش و علیاصغر زندوکیل بهره برد. او در سال ۷۲ در رشتهٔ موسیقی دانشگاه آزاد واحد هنر و معماری پذیرفته شده و نزد اساتیدی چون فرهاد فخرالدینی و مصطفیکمال پورتراب به فراگیری اصول موسیقی پرداخته است. کار حرفهای ساخت موسیقی را از سال دوّم دانشگاه با موسیقی تئاتر آغاز کرد و خیلی زود توانست در جشنوارههای بینالمللی تئاتر، نامزد دریافت بهترین موسیقی متن گردد. این موفّقیتها سبب ورود او به سینما و تلویزیون گردید و آثار قابل توجّهی را خلق کرد. عظیمینژاد با ساخت موسیقی فیلم «میم مثل مادر» در سینما و «او یک فرشته بود» در تلویزیون توانست به جمع آهنگسازان برتر ایران راه یابد که حاصل آن نامزدی بهترین موسیقی متن در جشنواره بینالمللی فیلم فجر و جایزهٔ خانه سینما برای فیلمهای چون «میم مثل مادر»، «طلا و مس» و «فرزند خاک» است. عظیمینژاد در سال ۲۰۰۴ میلادی توانست مقام دوّم در جشنوارهٔ موسیقی بریتانیا را در رشتهٔ موسیقی فولکلوریک بینالمللی با تکنوازی سهتار بهدستآورد.آشنائی او با جاسلین پوک آهنگساز شهیر بریتانیائی سبب همکاری او در چندین پروژهٔ موسیقی فیلم شد. ساخت موسیقی برای خوانندگان سرشناس ایرانی از دیگر فعّالیتهای حرفهای او میباشد. علاقهٔ او به موسیقی فولکلوریک ایرانی سبب شد تا مجموعهای از موسیقی نواحی ایران را جمعآوری کرده و از آنها در ساخت موسیقی فیلم تأثیر گیرد.
ارسال کننده: مهمان - 1396/9/14، 07:00 عصر - انجمن: بزرگان سه تار
- بدون پاسخ
کیهان کلهر (زادهٔ ۳ آذر ۱۳۴۲ در تهران) آهنگساز و نوازندهٔ کُرد زبان اهل ایران میباشد.کمانچه ساز تخصصی کیهان کلهر است، وی در کنار کمانچه، تنبور، سهتار و شاهکمان نیز مینوازد.
کلهر در زمینه آهنگسازی برای موسیقی متن فیلم هم فعالیت داشتهاست، او با هنرمندان مختلف از فرهنگهای دیگر همکاریهایی داشتهاست. همکاری هنری کلهر با اردال ارزنجان از ترکیه،شجاعت حسین خان از هند، یویوما از چین، ژائو ژیپینگ، عالیم قاسمف از جمهوری آذربایجان، بروکلین رایدر از آمریکا، ارکستر فیلارمونیک نیویورک، کوارتت کرونوس،و گروه سازهای بادی هلند، او را به هنرمندی بینالمللی تبدیل کردهاست. کلهر با هنرمندان ایرانی از جمله محمدرضا شجریان، علیاکبر مرادی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و گروه دستان هم به اجرای موسیقی پرداختهاست.
کیهان کلهر با آلبومهای بی تو بسر نمیشود، فریاد، باران و فراتر از نقشه جغرافیا که در آنها بهعنوان آهنگساز و نوازنده نقش داشته نامزد جایزه گرمی شدهاست.در پنجاه و نهمین مراسم جایزه گرمی، کیهان کلهر به همراه گروه جاده ابریشم به رهبری یویوما توانستند با آلبوم sing me home موفق به کسب جایزه گرمی بهترین موسیقی جهانی شوند کیهان کلهر در سال ۱۳۴۲ خورشیدی در خانوادهای کرد و موسیقیدوست در تهران چشم به جهان گشود. کار موسیقی را از پنج سالگی به صورت آزاد شروع کرد. دوازده ساله بود که به صورت حرفهای به موسیقی پرداخت و در سیزده سالگی با ارکستر رادیو تلویزیون کرمانشاه شروع به همکاری کرد. کلهر مدتی کوتاه با گروه شیدا در مرکز هنری «چاووش» همکار بود. در هفده سالگی مقیم ایتالیا شد و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغالتحصیل شد.
کیهان کلهر در چند سخنرانی و مصاحبه مجموعه جاده ابریشم انگیزه و الگو خود را در نوازندگی کمانچه استاد علی اصغر بهاری نام بردهاست. برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانیها تلاش بسیاری کردهاست، همکاری وی با هنرمندان هندی از جمله «شجاعت حسین خان» (غزل) یا با کوارتت کرونوس (Kronos Quartet) (جاده ابریشم)، یویوما، ارکستر فیلارمونیک نیویورک و رامبراندت تریو (گروه موسیقی هلندی)، وی را به هنرمندی جهانی تبدیل کردهاست و شنوندگان زیادی در بین غیرایرانیها دارد. او معتقد است: «موزیسین، موسیقیدان یا موسیقیشناس باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.»
وی مدتها عضو گروه دستان بود و در کنسرتهای این گروه به همراه شهرام ناظری به نوازندگی پرداخت. از میان این آثار میتوان به سفر به دیگر سو اشاره کرد. پس از جدایی از گروه دستان و آغاز فعالیتهای مستقل با موسیقیدانهای خارجی، با همکاری اساتید موسیقی سنتی ایران محمد رضا شجریان و حسین علیزاده آثاری را پدیدآورد که شامل شش آلبوم زمستان است، بی تو به سر نمیشود، فریاد، ساز خاموش، شب، سکوت، کویر و سرود مهر میشوند. وی در این سالها با تعدادی از نوازندگان همچون اردال ارزینکان و تومانی دایاباته همنوازی داشته. همچنین به عنوان نوازنده در گروه راه ابریشم که یویوما ویولونسلنواز چینی-آمریکایی به راه انداخته حضور دارد. این گروه در دوازده فوریهٔ ۲۰۱۷ برندهٔ جایزهٔ گرمی شد.
از دست دادن خانواده در جنگ ایران و عراق
وی در مستندی به نام موسیقی غریبهها اعلام میکند که در حین جنگ مابین ایران و عراق، موشکی به خانهشان برخورد کرده و سپس برادر و کل خانوادهاش را از دست میدهد.