1394/4/30، 11:39 صبح
باسلام
دوستان عزیز واقعا به کمک نیاز دارم .زندگیم در حال پاشیدن هستش و واقعا کم اوردم.من 7 ساله که ازدواج کردم و قبلش 4 سال دوست بودیم اما خانواده از اول در جریان بودند. مشکل من حیانت شوهرم و چت کردنش هستش.سال 87 فهمیدم که همان موقع داشت به من فشار میاورد که عقد کنیم با دختر دیگری در ارتباط بوده و بنا به اظهار خودش ،شماره دوستشو اشتباهی کرفته و با این دختر ارتباط پیدا کرده و البته بیشتر تلفنی که بعد از یکسال از پیگیریهای دختره برای پیدا کردنش من موضوع رو فهمیدم و از اونموقع فهمیدم که همسرم اهل چت کردن هستش و کارم شده بود نصف شب بیدار شدن و دعوا کردن.سال 89 فهمیدم با یه خانم دکتری از طریق چت اشنا شده و بیرون رفتن و تماس داشتن که دوباره با دعوا ماجرا تمام شد و تو این ماجرا خودمم مقصر میدونستم و گذشت کردم و چون بعد موضوع سال 87 اساسی شکاک و بدبین بودم و پدرشو در اورده بودم و میخواست ثابت کنه که میتونه و با چک کردن نمی تونم کاری از پیش ببرم.از سال 90 تا اخره 92 همه چی خوب بود و منم رفتار بسیار متعادلی داشتم اما دوباره فهمیدم که از طریق نرم افزارهای مختلف داره چت میکنه و شاید این سه سالی که به خیال من همه چی خوب بود بازم از اینکارا می کرده.چون واقعا محبتش و عشقش نسبت به من خالصانه بوده اصلا شک نکردم.رفت و امدش و کاراش همیشه عادی .حالا دیگه کم اوردم به نظرم همیشه در حال چته و نیاز به نفر سوم داره .ضمنا واقعا دوستش دارم و بهش محبت میکنم و قدرشو میدونم اونم همینطور هستش.اما روابط ج ن س ی مون کمه .الان یه ذره بهتر شده و از سال 89 اینجوری شد.الان دیگه اصلا اصلا بهش اعتماد ندارم و دلم باهاش نیست و میخوام ازش جدا شم.میدونم ضربه سنگینه واسم و ممکنه از بین برم ولی از این بی اعتمادی و استرس بهتره.خودشم میگه که ابن کارای من که تو روابطم با تو زندگیمون تاثیر نداشته.
تورو خدا زود جوابمو بدید.
به نقل از کاربران
دوستان عزیز واقعا به کمک نیاز دارم .زندگیم در حال پاشیدن هستش و واقعا کم اوردم.من 7 ساله که ازدواج کردم و قبلش 4 سال دوست بودیم اما خانواده از اول در جریان بودند. مشکل من حیانت شوهرم و چت کردنش هستش.سال 87 فهمیدم که همان موقع داشت به من فشار میاورد که عقد کنیم با دختر دیگری در ارتباط بوده و بنا به اظهار خودش ،شماره دوستشو اشتباهی کرفته و با این دختر ارتباط پیدا کرده و البته بیشتر تلفنی که بعد از یکسال از پیگیریهای دختره برای پیدا کردنش من موضوع رو فهمیدم و از اونموقع فهمیدم که همسرم اهل چت کردن هستش و کارم شده بود نصف شب بیدار شدن و دعوا کردن.سال 89 فهمیدم با یه خانم دکتری از طریق چت اشنا شده و بیرون رفتن و تماس داشتن که دوباره با دعوا ماجرا تمام شد و تو این ماجرا خودمم مقصر میدونستم و گذشت کردم و چون بعد موضوع سال 87 اساسی شکاک و بدبین بودم و پدرشو در اورده بودم و میخواست ثابت کنه که میتونه و با چک کردن نمی تونم کاری از پیش ببرم.از سال 90 تا اخره 92 همه چی خوب بود و منم رفتار بسیار متعادلی داشتم اما دوباره فهمیدم که از طریق نرم افزارهای مختلف داره چت میکنه و شاید این سه سالی که به خیال من همه چی خوب بود بازم از اینکارا می کرده.چون واقعا محبتش و عشقش نسبت به من خالصانه بوده اصلا شک نکردم.رفت و امدش و کاراش همیشه عادی .حالا دیگه کم اوردم به نظرم همیشه در حال چته و نیاز به نفر سوم داره .ضمنا واقعا دوستش دارم و بهش محبت میکنم و قدرشو میدونم اونم همینطور هستش.اما روابط ج ن س ی مون کمه .الان یه ذره بهتر شده و از سال 89 اینجوری شد.الان دیگه اصلا اصلا بهش اعتماد ندارم و دلم باهاش نیست و میخوام ازش جدا شم.میدونم ضربه سنگینه واسم و ممکنه از بین برم ولی از این بی اعتمادی و استرس بهتره.خودشم میگه که ابن کارای من که تو روابطم با تو زندگیمون تاثیر نداشته.
تورو خدا زود جوابمو بدید.
به نقل از کاربران