1394/5/24، 11:47 صبح
پل چوبی، مکانی در ابر شهر تهران، تنها جای که هنوز هم بوی آشنایی می دهد و فیلم پل چوبی تنها فیلمی بود که من را باز یاد کوچه پس کوچه های قدیمی انداخت، فیلمی که به کوچه های دردار گریزی می زند، به عاشقانه ها دور...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فیلم پل چوبی:
فیلم حول محور زندگی زوجی جوان به نام امیر(بهرام رادان) و شیرین(مهناز افشار) می گذرد، از آن صحنه اولیه نابی که کارگردان با سلیقه بسیار صحنه آرایی میکند و این زوج در ویلایی می خواهند از فضای شلوغ اطرافشان به یک آرامش درونی فرار کنند اما مهمان های ناخوانده کار را خراب می کنند، فیلم شروع می شود
استاد صبوحی (مهران مدیری) که از خارج برگشته یکی از این کارخراب کن هاست، و نازلی (هدیه تهرانی) از خارج برگشته دومین ماجراست که شور عشق قدیمی را شعله ور می کند.
یک دیالوگ ناب در فیلم مایه تحلیل روان کاوی فیلم را رقم می زند.
دیالوگ "عشق یعنی حالت خوب باشه" از عشق ناب می گوید از عشقی می گوید که نه دیگرآزاردهنده است و نه خودآزاردهنده، این دیالوگ که دوبار در صحنه های حساس فیلم توسط امیر(بهرام رادان) گفته می شود آموزشی است بسیار رک و راست برای تفهیم اینکه عشق واقعی حال آدم را هرروز خوب تر می کند و عاشق کسیت که خلق آرامی دارد.حال بد،انزوا،افسردگی در عاشق پدیدار نمی شود
شخصیت امیر(بهرام رادان) در یک دوراهی گیر کرده است، او شک می کند به عشق خویش،اینکه عشق به همسرش را ناب بداند یا حسی که به هم کلاسی سابقش نازلی(هدیه تهرانی) دارد را؟
پل چوبی مانند اسمش داستان را روایت می کند، مانند آن کسی که میخواهد از پل چوبی عبور کند ولی به دلیل عدم استحکام پل دچار لرزه های می شود ولی سرانجام به آن طرف پل می رسد.
امیر(بهرام رادان) در طول ماجرا دچار شک و لغزش های مختلفی می شود تا جایی که پای او را با معشوق قدیمی اش (هدیه تهرانی) به پل چوبی و کوچه پس کوچه های قدیمی می کشاند ولی با تمام این تردیدها امیر(بهرام رادان) تنها مکان آرامش را در سکانس پایانی فیلم در کنار ساحل پیش همسرش(مهناز افشار) می یابد
هرچند در انتهای فیلم این زوج جوان در کنار ساحل در موازات هم قرار می گیرند اما می توان در نگاه آنان ترس از لغزش های دوباره را دید...
پیامی که پل چوبی به مخاطبش می دهد بسیار روشن است،پل چوبی درس صبر و بردباری در برخورد با بحران های زندگی را نشان می دهد صبری که لازمه شخصیت نرمال در حوزه روان شناسی است.
فیلم دارای روایت های جداگانه ای هم هست از جمله درگیری های انتخابات 88 و عشق پسری به خواهر امیر(بهرام رادان)، اما هیچ کدام از این روایت ها باعث نمی شود پیام اصلی فیلم گم شود بخصوص موسیقی زیبای کارن هماینفر در سکانس هایی که بهرام رادان و هدیه تهرانی خاطرات گذشته را مرور می کند حسی بسیار خوبی به مخاطب می دهد به صورتی که بغض گلو را در هم می فشارد.
پل چوبی روایتی است از انسان های که در بند مشغله های کلان شهرها هنوزهم حرفی برای گفتن عاشقانه ها دارند مانند دایه ناصر(آتیلا پسیانی) که با آن کافه کوچکش و با آن کتلت ها و خیارشورهای تردش مشتری های خود را بچه هایش خطاب می کند و دلنگرانشان است
از نظر روان کاوی فیلم پل چوبی با دیالوگ های که دارد مانند "عمر یه رابطه که تموم میشه هیچ جور دیگه نمیشه شروعش کرد" یا مانند "روزی که فک کردی یکی رو از ته دل دوس داری، ولِش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سنوسال توئه، فک میکنه همیشه براش پیش مییاد... باید ده پونزدهسال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگهای خوب نمیشه... عشق یعنی حالِت خوب باشه" و دیالوگ "رفتن دلیل نمی خواد. موندنه که دلیل می خواد" سری می زند به دنیای فروید و مراحل تثبیت.
گفته فروید در مورد اینکه انسان ها اسیر گذشته های خود هستند در این فیلم بسیار نمایان است، نماد واپس روی فرویدی در تک تک صحنه ها دیده می شود.
با تمام ضعف هایی که فیلم پل چوبی دارد،دیدن آن را به تمام کسانی که عشق را تجربه کرده اند توصیه می کنم.
(افرادی که شور عشقی ندارن لطفا این فیلم را نبینند زیرا برای آنان بسیار خسته کننده خواهد بود زیرا با فیلمی روبه رو خواهند بود که نه عاشقانه صرف است و نه سیاسی صرف و نه اجتماعی صرف، و تنها نیروی محرکه که شما را به دیدن فیلم مشتاق می کند داشتن شور عاشقانه است)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نویسنده» صابرحسین پور
انجمن مشاوره تعهد
منبع:تعهد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فیلم پل چوبی:
فیلم حول محور زندگی زوجی جوان به نام امیر(بهرام رادان) و شیرین(مهناز افشار) می گذرد، از آن صحنه اولیه نابی که کارگردان با سلیقه بسیار صحنه آرایی میکند و این زوج در ویلایی می خواهند از فضای شلوغ اطرافشان به یک آرامش درونی فرار کنند اما مهمان های ناخوانده کار را خراب می کنند، فیلم شروع می شود
استاد صبوحی (مهران مدیری) که از خارج برگشته یکی از این کارخراب کن هاست، و نازلی (هدیه تهرانی) از خارج برگشته دومین ماجراست که شور عشق قدیمی را شعله ور می کند.
یک دیالوگ ناب در فیلم مایه تحلیل روان کاوی فیلم را رقم می زند.
دیالوگ "عشق یعنی حالت خوب باشه" از عشق ناب می گوید از عشقی می گوید که نه دیگرآزاردهنده است و نه خودآزاردهنده، این دیالوگ که دوبار در صحنه های حساس فیلم توسط امیر(بهرام رادان) گفته می شود آموزشی است بسیار رک و راست برای تفهیم اینکه عشق واقعی حال آدم را هرروز خوب تر می کند و عاشق کسیت که خلق آرامی دارد.حال بد،انزوا،افسردگی در عاشق پدیدار نمی شود
شخصیت امیر(بهرام رادان) در یک دوراهی گیر کرده است، او شک می کند به عشق خویش،اینکه عشق به همسرش را ناب بداند یا حسی که به هم کلاسی سابقش نازلی(هدیه تهرانی) دارد را؟
پل چوبی مانند اسمش داستان را روایت می کند، مانند آن کسی که میخواهد از پل چوبی عبور کند ولی به دلیل عدم استحکام پل دچار لرزه های می شود ولی سرانجام به آن طرف پل می رسد.
امیر(بهرام رادان) در طول ماجرا دچار شک و لغزش های مختلفی می شود تا جایی که پای او را با معشوق قدیمی اش (هدیه تهرانی) به پل چوبی و کوچه پس کوچه های قدیمی می کشاند ولی با تمام این تردیدها امیر(بهرام رادان) تنها مکان آرامش را در سکانس پایانی فیلم در کنار ساحل پیش همسرش(مهناز افشار) می یابد
هرچند در انتهای فیلم این زوج جوان در کنار ساحل در موازات هم قرار می گیرند اما می توان در نگاه آنان ترس از لغزش های دوباره را دید...
پیامی که پل چوبی به مخاطبش می دهد بسیار روشن است،پل چوبی درس صبر و بردباری در برخورد با بحران های زندگی را نشان می دهد صبری که لازمه شخصیت نرمال در حوزه روان شناسی است.
فیلم دارای روایت های جداگانه ای هم هست از جمله درگیری های انتخابات 88 و عشق پسری به خواهر امیر(بهرام رادان)، اما هیچ کدام از این روایت ها باعث نمی شود پیام اصلی فیلم گم شود بخصوص موسیقی زیبای کارن هماینفر در سکانس هایی که بهرام رادان و هدیه تهرانی خاطرات گذشته را مرور می کند حسی بسیار خوبی به مخاطب می دهد به صورتی که بغض گلو را در هم می فشارد.
پل چوبی روایتی است از انسان های که در بند مشغله های کلان شهرها هنوزهم حرفی برای گفتن عاشقانه ها دارند مانند دایه ناصر(آتیلا پسیانی) که با آن کافه کوچکش و با آن کتلت ها و خیارشورهای تردش مشتری های خود را بچه هایش خطاب می کند و دلنگرانشان است
از نظر روان کاوی فیلم پل چوبی با دیالوگ های که دارد مانند "عمر یه رابطه که تموم میشه هیچ جور دیگه نمیشه شروعش کرد" یا مانند "روزی که فک کردی یکی رو از ته دل دوس داری، ولِش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سنوسال توئه، فک میکنه همیشه براش پیش مییاد... باید ده پونزدهسال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگهای خوب نمیشه... عشق یعنی حالِت خوب باشه" و دیالوگ "رفتن دلیل نمی خواد. موندنه که دلیل می خواد" سری می زند به دنیای فروید و مراحل تثبیت.
گفته فروید در مورد اینکه انسان ها اسیر گذشته های خود هستند در این فیلم بسیار نمایان است، نماد واپس روی فرویدی در تک تک صحنه ها دیده می شود.
با تمام ضعف هایی که فیلم پل چوبی دارد،دیدن آن را به تمام کسانی که عشق را تجربه کرده اند توصیه می کنم.
(افرادی که شور عشقی ندارن لطفا این فیلم را نبینند زیرا برای آنان بسیار خسته کننده خواهد بود زیرا با فیلمی روبه رو خواهند بود که نه عاشقانه صرف است و نه سیاسی صرف و نه اجتماعی صرف، و تنها نیروی محرکه که شما را به دیدن فیلم مشتاق می کند داشتن شور عاشقانه است)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نویسنده» صابرحسین پور
انجمن مشاوره تعهد
منبع:تعهد
درود بر شما زیبا جوی عزیز
شما می توانید مشاوره کاملا رایگان پزشکی را از ما بخواهید
09120043630