1396/9/15، 04:40 عصر
تأثیر جنسیتزدگی در فضای موسیقی ایران از زبان زنان موسیقیدان ایرانی
آیدا خورسندی
در نگاه اول، شاید تبعیض جنسیتی در موسیقی به عنوان پدیدهای انسانی، فرهنگی و اجتماعی که شامل همه اعضای جامعه میشود، موضوعی کماهمیت و غیرواقعی به نظر برسد. در سرتاسر تاریخ تکامل انسان، موسیقی به عنوان پدیدهای هویتی، فرهنگی و تکاملی با مشارکت تمام اعضای یک جامعه فارغ از سن، جنسیت و رده اجتماعی در جریان بوده است. شواهد جمعآوری شده از محصولات موسیقی متفاوت درطول تاریخ به مشارکت پایاپای مردان و زنان در موسیقی اذعان دارند.
امروزه زنان در ایران بخش قابل توجهی از هنرجویان در عرصههای مختلف آموزشی موسیقی را همچون هنرستانها، دانشگاهها و مؤسسات خصوصی تشکیل میدهند. زنان در زمینههای گوناگونی مانند نوازندگی، موسیقی شناسی، پداگوژی و آهنگسازی مشغول به تحصیل هستند.
اما مرحله پس از آموزش، فراگیری و فارغالتحصیلی، ورود و جذب به عرصه بازار کار خواهد بود و باید دید که آیا این دربرگیرندگی جنسیتی و حضور پررنگ در عرصه کاری نیز ادامه مییابد یا خیر. متأسفانه تجربیات و شواهد نشان از تأثیر عمیق کلیشههای جنسیتی در بازار کار موسیقی و مشارکت زنان دارد. در چنین فضایی زنان به آسانی، وارد بازار کار نمیشوند و تبعیضهای جنسیتی متفاوتی در سطوح و ابعاد مختلف بر آنها اعمال میشود. این ابعاد را میتوان بر ابعاد رسمی و غیررسمی (مشهود و یا نامشهود) تقسیم کرد. در بُعد رسمی ممنوعیتهایی در قبال حضور زنان موسیقیدان در صحنههای فرهنگی ایران وجود دارد. این ممنوعیتهای قانونی تا حدی بر مردان نیز اعمال میشود، اما مرز اعمال و اجرای آن بر زنان و مردان موسیقیدان متفاوت است. شواهد بر آنست که محدودیتها و تبعیضهای نامشهود میتوانند، در مقایسه با محدودیتهای قانونی، اثر مخربتری برفضای موسیقایی جامعه داشتهباشند.
برای سنجش چنین تبعیضهایی و آگاهی از میزان و واقعیت چنین شرایطی با چند موزیسین جوان زن در عرصه موسیقی گپی داشتم. برای حفظ حریم شخصی و حرفهای مصاحبهشوندگان از ذکر نام مصاحبه شوندگان پرهیز شدهاست.
مصاحبه شونده موزیسینی که نوازندگی را به صورت حرفهای جانبی دنبال می کند، درباره تبعیضها چنین می گوید:
«به صورت كلی كه نگاه كنيم، همه چوب محدوديت موسيقي را میخورند. البته به دليل ساختار كلیِ مرد سالارانه جامعه، همانند خيلی زمينههای ديگه، طبيعتاً عرصه براي خانمها تنگتر است.»
مصاحبه شونده دیگری میگوید:
«برای من که موسیقی ایرانی کار میکنم، کار کردن در ایران از نظر درآمدی میتونه خیلی بهتر باشه، […] اما واقعیت اینه که تو ایران من نمیتونستم به عنوان یک زن سولیست، تنها روی صحنه برم، چون من ساز میزنم و آواز می خونم، و این امکان در ایران نبود. ضمناً من تجربه بداههپردازی بدون استرس و آزاد رو خارج از ایران تجربه کردم. میتونم بگم این یکی از مهمترین تجربههای زندگیم بوده که نوازندگی و موسیقی من رو هم تغییر داده.»
یکی دیگر از زنان موسیقیدان ساکن ایران در زمینه موسیقی ایرانی، چنین تجربهای از اجراهای رسمی خود دارد:
«در اجراهایی که داشتم مدام نگران تذکرها بودم و دو سه مورد هم اجراها در دانشگاه لغو شد و من حدس زدم به خاطر جنسیتم است.»
نوازنده زن دیگری چنین نظری درباره جو اجرا در ایران دارد:
«باید منصف بود، تو موسیقی کلاسیک تعداد دختران و زنان نوازنده خوب خیلی زیاده و در ارکسترها هم حضور دارن، حالا ممکنه نسبتشون به تعداد مردها و موقعیتشون از نظر چیدمان ارکستری متفاوت باشه، مثلاً من تا حالا ندیدم یه دختر تو یه ارکستر مایستر یا سرگروه بشه، اما به هرحال زنان مشارکت دارن.
اگرچه بُعد غیررسمی و نامشهود تبعیضهای جنسیتی تا حدی متأثر از محدودیتهای قانونی است اما به آن محدود نمیشود و در بسیاری از لایههای جامعه موسیقی ایران حضوری خاموش اما محسوس دارد، تبعیضهایی که آگاهانه و ناآگاه درحق زنان موسیقیدان اعمال میگردد.
یکی از موسیقیدانان موسیقی کلاسیک و پاپ مینویسد:
«تو موسیقی ارکسترال مشارکت زنان ناگزیره، نمیشه به راحتی یه ارکستر جمع کرد که همهش مرد باشن، اما تو موسیقی پاپ داستان خیلی فرق میکنه. دست اندرکاران موسیقی پاپ به نوازندهها و خوانندههای زن به عنوان دکور صحنه نگاه میکنن، براشون مهمه که زنی که میاد تو ارکسترشون چه چهره و پوششی داره و حتی اینکه فُرم اندامش چه جوریه. اما همین دوستان وقتی می خوان آلبوم ضبط کنن، نوازندههای زن (حتی حرفهایهاشون هم) یادشون میره. اگر نگاهی بندازین اکثر نوازندههای ضبطهای استودیویی مرد هستند که این کار هم درآمد بهتری داره هم اعتبار که اکثراً نصیب مردها میشه.»
و مصاحبه شونده دیگری درباره این تبعیضها چنین نظری دارد:
«این تبعیض جنسیتی، توسط همکاران مرد ما، تشدید میشود. به چه طریق؟ با سکوت و انفعال، با بیتفاوتیشان. وقتی همکارت با آگاهی از مهارت نوازندگیت، برای کار سراغ همکار پسرت میره، یا وقتی تو کنسرتها به زنان مجوز حضور در صحنه نمیدن، همکاران مرد هم اعتراضی نمیکنن و واکنشی نشون نمیدن و بدون زنان اجرا میکنن. اینها آدم رو دلسرد میکنه.»
یکی از نوازندگان زن موسیقی راک و جَز از تجربیات شخصیش درباره تبعیض و نگاه جنسیتی برخی همکاران مرد چنین میگوید:
«پیش اومده که وارد یه گروه موسیقی شدم و بعد ظاهراً بی دلیل کنارگذاشته شدم. گاهی انتظارات آدمها از روابط کاری فراتر میره و کار مختل میشه، ممکنه زنها حتی مجبور به تن دادن به خواستههای غیرکاری بشن. دوستان دیگری هم دارم که از این دست تجربهها داشتن. این اصلاً جالب نیست و برای من خیلی دلسردکننده است و کمتر سراغ کار گروهی میرم.»
یکی از مصاحبه شوندهها از تجربیات دوران تحصیل و پس از آن چنین می گوید:
«تو دوره تحصیلی ما اکثر ورودیهای دختر از نظر موسیقایی باسابقهتر بودن. در طول تحصیل همه رشد کردن، اما جالبه که از اون همه دختر تعداد کمتریشون وارد بازار اجرای موسیقی در ایران شدن و اکثراً پسرها راه پیدا کردن، بعضیهاشون حتی استاد دانشگاه شدن، اما تعداد دخترهایی که استاد دانشگاه شدن در مجموع کل ورودیها کمتر از ۵ نفره .»
یکی از مدرسان موسیقی زن می گوید:
«دائم از سمت همکاران پسرم شنیدم که دخترها خودشون نمیخوان کار کنند و تکنیک و تواناییشون خوب نیست. این قضاوت باعث دلسردی و کم شدن اعتماد به نفس در من شده و در نتیجهش کم کم کارم رو به عنوان نوازنده و اجراکننده موسیقی کنار گذاشتم و بیشتر روی آموزش موسیقی تمرکز کردم.»
این نوشته تنها به گوشههایی مهم از مصاحبههای انجام شده و مشکلات موجود - به ویژه برای زنان - در فضای فعلی موسیقی حرفهای ایران میپردازد و بخشی از دغدغههای روزمره موسیقیدانان زن را بازتاب میدهد. اگرچه قطعاً گذشت زمان، تغییرات تربیتی و دیدگاههای نسلهای جوانتر در این زمینه مؤثر خواهد بود. شاید نسل جدیدتر با آشنایی بیشتر با فضای جهانی موسیقی بتوانند (و توانسته باشند) بخشی از این محدودیتها و تبعیضهای فرهنگی را پشت سر بگذارند اما برای رفع تبعیضهایی از این دست، نیاز به زمینهیابیهای فرهنگی عمیقتر و توجه بیشتر تمام قشرها از هر جنسیتی وجود دارد.
آیدا خورسندی
در نگاه اول، شاید تبعیض جنسیتی در موسیقی به عنوان پدیدهای انسانی، فرهنگی و اجتماعی که شامل همه اعضای جامعه میشود، موضوعی کماهمیت و غیرواقعی به نظر برسد. در سرتاسر تاریخ تکامل انسان، موسیقی به عنوان پدیدهای هویتی، فرهنگی و تکاملی با مشارکت تمام اعضای یک جامعه فارغ از سن، جنسیت و رده اجتماعی در جریان بوده است. شواهد جمعآوری شده از محصولات موسیقی متفاوت درطول تاریخ به مشارکت پایاپای مردان و زنان در موسیقی اذعان دارند.
امروزه زنان در ایران بخش قابل توجهی از هنرجویان در عرصههای مختلف آموزشی موسیقی را همچون هنرستانها، دانشگاهها و مؤسسات خصوصی تشکیل میدهند. زنان در زمینههای گوناگونی مانند نوازندگی، موسیقی شناسی، پداگوژی و آهنگسازی مشغول به تحصیل هستند.
اما مرحله پس از آموزش، فراگیری و فارغالتحصیلی، ورود و جذب به عرصه بازار کار خواهد بود و باید دید که آیا این دربرگیرندگی جنسیتی و حضور پررنگ در عرصه کاری نیز ادامه مییابد یا خیر. متأسفانه تجربیات و شواهد نشان از تأثیر عمیق کلیشههای جنسیتی در بازار کار موسیقی و مشارکت زنان دارد. در چنین فضایی زنان به آسانی، وارد بازار کار نمیشوند و تبعیضهای جنسیتی متفاوتی در سطوح و ابعاد مختلف بر آنها اعمال میشود. این ابعاد را میتوان بر ابعاد رسمی و غیررسمی (مشهود و یا نامشهود) تقسیم کرد. در بُعد رسمی ممنوعیتهایی در قبال حضور زنان موسیقیدان در صحنههای فرهنگی ایران وجود دارد. این ممنوعیتهای قانونی تا حدی بر مردان نیز اعمال میشود، اما مرز اعمال و اجرای آن بر زنان و مردان موسیقیدان متفاوت است. شواهد بر آنست که محدودیتها و تبعیضهای نامشهود میتوانند، در مقایسه با محدودیتهای قانونی، اثر مخربتری برفضای موسیقایی جامعه داشتهباشند.
برای سنجش چنین تبعیضهایی و آگاهی از میزان و واقعیت چنین شرایطی با چند موزیسین جوان زن در عرصه موسیقی گپی داشتم. برای حفظ حریم شخصی و حرفهای مصاحبهشوندگان از ذکر نام مصاحبه شوندگان پرهیز شدهاست.
مصاحبه شونده موزیسینی که نوازندگی را به صورت حرفهای جانبی دنبال می کند، درباره تبعیضها چنین می گوید:
«به صورت كلی كه نگاه كنيم، همه چوب محدوديت موسيقي را میخورند. البته به دليل ساختار كلیِ مرد سالارانه جامعه، همانند خيلی زمينههای ديگه، طبيعتاً عرصه براي خانمها تنگتر است.»
مصاحبه شونده دیگری میگوید:
«برای من که موسیقی ایرانی کار میکنم، کار کردن در ایران از نظر درآمدی میتونه خیلی بهتر باشه، […] اما واقعیت اینه که تو ایران من نمیتونستم به عنوان یک زن سولیست، تنها روی صحنه برم، چون من ساز میزنم و آواز می خونم، و این امکان در ایران نبود. ضمناً من تجربه بداههپردازی بدون استرس و آزاد رو خارج از ایران تجربه کردم. میتونم بگم این یکی از مهمترین تجربههای زندگیم بوده که نوازندگی و موسیقی من رو هم تغییر داده.»
یکی دیگر از زنان موسیقیدان ساکن ایران در زمینه موسیقی ایرانی، چنین تجربهای از اجراهای رسمی خود دارد:
«در اجراهایی که داشتم مدام نگران تذکرها بودم و دو سه مورد هم اجراها در دانشگاه لغو شد و من حدس زدم به خاطر جنسیتم است.»
نوازنده زن دیگری چنین نظری درباره جو اجرا در ایران دارد:
«باید منصف بود، تو موسیقی کلاسیک تعداد دختران و زنان نوازنده خوب خیلی زیاده و در ارکسترها هم حضور دارن، حالا ممکنه نسبتشون به تعداد مردها و موقعیتشون از نظر چیدمان ارکستری متفاوت باشه، مثلاً من تا حالا ندیدم یه دختر تو یه ارکستر مایستر یا سرگروه بشه، اما به هرحال زنان مشارکت دارن.
اگرچه بُعد غیررسمی و نامشهود تبعیضهای جنسیتی تا حدی متأثر از محدودیتهای قانونی است اما به آن محدود نمیشود و در بسیاری از لایههای جامعه موسیقی ایران حضوری خاموش اما محسوس دارد، تبعیضهایی که آگاهانه و ناآگاه درحق زنان موسیقیدان اعمال میگردد.
یکی از موسیقیدانان موسیقی کلاسیک و پاپ مینویسد:
«تو موسیقی ارکسترال مشارکت زنان ناگزیره، نمیشه به راحتی یه ارکستر جمع کرد که همهش مرد باشن، اما تو موسیقی پاپ داستان خیلی فرق میکنه. دست اندرکاران موسیقی پاپ به نوازندهها و خوانندههای زن به عنوان دکور صحنه نگاه میکنن، براشون مهمه که زنی که میاد تو ارکسترشون چه چهره و پوششی داره و حتی اینکه فُرم اندامش چه جوریه. اما همین دوستان وقتی می خوان آلبوم ضبط کنن، نوازندههای زن (حتی حرفهایهاشون هم) یادشون میره. اگر نگاهی بندازین اکثر نوازندههای ضبطهای استودیویی مرد هستند که این کار هم درآمد بهتری داره هم اعتبار که اکثراً نصیب مردها میشه.»
و مصاحبه شونده دیگری درباره این تبعیضها چنین نظری دارد:
«این تبعیض جنسیتی، توسط همکاران مرد ما، تشدید میشود. به چه طریق؟ با سکوت و انفعال، با بیتفاوتیشان. وقتی همکارت با آگاهی از مهارت نوازندگیت، برای کار سراغ همکار پسرت میره، یا وقتی تو کنسرتها به زنان مجوز حضور در صحنه نمیدن، همکاران مرد هم اعتراضی نمیکنن و واکنشی نشون نمیدن و بدون زنان اجرا میکنن. اینها آدم رو دلسرد میکنه.»
یکی از نوازندگان زن موسیقی راک و جَز از تجربیات شخصیش درباره تبعیض و نگاه جنسیتی برخی همکاران مرد چنین میگوید:
«پیش اومده که وارد یه گروه موسیقی شدم و بعد ظاهراً بی دلیل کنارگذاشته شدم. گاهی انتظارات آدمها از روابط کاری فراتر میره و کار مختل میشه، ممکنه زنها حتی مجبور به تن دادن به خواستههای غیرکاری بشن. دوستان دیگری هم دارم که از این دست تجربهها داشتن. این اصلاً جالب نیست و برای من خیلی دلسردکننده است و کمتر سراغ کار گروهی میرم.»
یکی از مصاحبه شوندهها از تجربیات دوران تحصیل و پس از آن چنین می گوید:
«تو دوره تحصیلی ما اکثر ورودیهای دختر از نظر موسیقایی باسابقهتر بودن. در طول تحصیل همه رشد کردن، اما جالبه که از اون همه دختر تعداد کمتریشون وارد بازار اجرای موسیقی در ایران شدن و اکثراً پسرها راه پیدا کردن، بعضیهاشون حتی استاد دانشگاه شدن، اما تعداد دخترهایی که استاد دانشگاه شدن در مجموع کل ورودیها کمتر از ۵ نفره .»
یکی از مدرسان موسیقی زن می گوید:
«دائم از سمت همکاران پسرم شنیدم که دخترها خودشون نمیخوان کار کنند و تکنیک و تواناییشون خوب نیست. این قضاوت باعث دلسردی و کم شدن اعتماد به نفس در من شده و در نتیجهش کم کم کارم رو به عنوان نوازنده و اجراکننده موسیقی کنار گذاشتم و بیشتر روی آموزش موسیقی تمرکز کردم.»
این نوشته تنها به گوشههایی مهم از مصاحبههای انجام شده و مشکلات موجود - به ویژه برای زنان - در فضای فعلی موسیقی حرفهای ایران میپردازد و بخشی از دغدغههای روزمره موسیقیدانان زن را بازتاب میدهد. اگرچه قطعاً گذشت زمان، تغییرات تربیتی و دیدگاههای نسلهای جوانتر در این زمینه مؤثر خواهد بود. شاید نسل جدیدتر با آشنایی بیشتر با فضای جهانی موسیقی بتوانند (و توانسته باشند) بخشی از این محدودیتها و تبعیضهای فرهنگی را پشت سر بگذارند اما برای رفع تبعیضهایی از این دست، نیاز به زمینهیابیهای فرهنگی عمیقتر و توجه بیشتر تمام قشرها از هر جنسیتی وجود دارد.