1394/12/24، 01:21 عصر
زندگی را تو بساز
نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف...
زندگی یعنی جنگ تو بجنگ
زندگی یعنی عشق
تو بدان عشق بورز…
[/url]
اسیر فصل خزان گردد عمر آن کس که
دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را…
ما اغلب از فرداها قرض میکنیم
تا وام خویش را به دیروزها بپردازیم…
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دستهایت...
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن
که من از آوارگی بی تو میترسم…
ت
[url=http://eshqemoalemi.blogfa.com/post/334]
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند . .
"جملات زیبا و تاثیرگذار"
سلام...
چه بر سر ما آمد..؟
که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها…
برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد…
چنان که برای بیانش..
باید به دنبال بهانه بگردیم…
اینجا زمین است....
اینجا زمین است
زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنی نه سرودنیست..
[font=verdana, helvetica,
sans-serif][font=verdana, helvetica,
sans-serif]چرا مادرمان را دوست داریم ؟[/font][/font]
چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم
میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه
بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما،
گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان
را در هر مرخصی واکس میزند
چون وقتی شب عروسی ما داماد ازش خداحافظی
میكند با چشمانی پر از اشك سفارشمان را میكند
ما را به داماد می سپارد
چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب
به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند
که واقعا باور میکنیم شاخ غول شکاندهایم
چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقیقۀ
بعد در حالیكه عینكش به چشمش است
میپرسد:این عینك منو ندیدین؟
چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا
بدمان میآید و عاشق كدام غذاییم ،حتی وقتی
که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار
را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است
كه وای بچم خسته شد بسكه مریض داری كرد
و چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش
رو برای هزارمین بار میشكنیم،چند روز بعد
همه رو از دلش میریزه بیرون وخودش رو
گول میزنه كه :بخشش از بزرگانه
چون مادرند
تقدیمی از سر مهر به همه مادران مهربون و فداکار
ایستگاه....
از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاهی که قطار می ایستاد کسی گم می شد.
قطار می گذشت و سبک می شد.
قطاری که به مقصد خدا می رفت عاقبت به ایستگاه بهشت رسید.
پیامبر گفت:اینجا بهشت است،و من شادمانه بیرون پریدم.
اما ...تو پیاده نشدی و من نفهمیدم....!!
قطار رفت و دور شد و من از فرشته ای پرسیدم مگر اینجا آخرش نیست؟
و او گفت:این قطار به سوی خدا می رود.
و خدا به آنان می گوید:
"درود بر شما،راز من همین است."
آنان که مرا می خواهند در ایستگاه بهشت پیاده نمی شوند.
و من آرام زیر لب گفتم:
"عجب فااااصله ای"
روز را با عشق اغاز کنید....
روز را با عشق شروع کنید،
با عشق سپری نمایید
و با عشق به پایان ببرید.
یادم باشد که...
یادم باشد که : او که زیر سایه دیگری راه میرود، خودش سایهای ندارد.
یادم باشد که : در حرکت،همیشه افقهای تازه هست...
منبع
:بیتوته
نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف...
زندگی یعنی جنگ تو بجنگ
زندگی یعنی عشق
تو بدان عشق بورز…
[/url]
اسیر فصل خزان گردد عمر آن کس که
دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را…
ما اغلب از فرداها قرض میکنیم
تا وام خویش را به دیروزها بپردازیم…
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دستهایت...
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن
که من از آوارگی بی تو میترسم…
ت
[url=http://eshqemoalemi.blogfa.com/post/334]
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند . .
"جملات زیبا و تاثیرگذار"
زخمی بر پهلویم است ، روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان
می کنند که می رقصم . . . (دکتر شریعتی)
می کنند که می رقصم . . . (دکتر شریعتی)
فرصت ناراحت کردن دیگران در هر روز صدها بار به دست می آید و فرصت خوشحال کردن در هر سال، یک بار(فرانسوا ولتر)
اگرسخن نقره باشد، خاموشی چون زر پربهاست.( لقمان)
آنکه با زندگی می سازد، زندگی را می بازد! با زندگی نساز، زندگی را بساز.( اهورا )
پیش از آنکه بالا رفتن از نردبان موفقیت را شروع کنید، ابتدا مطمئن شوید که نردبان را به ساختمانی مناسب تکیه داده اید.( استفن کافی)
اگرسخن نقره باشد، خاموشی چون زر پربهاست.( لقمان)
آنکه با زندگی می سازد، زندگی را می بازد! با زندگی نساز، زندگی را بساز.( اهورا )
پیش از آنکه بالا رفتن از نردبان موفقیت را شروع کنید، ابتدا مطمئن شوید که نردبان را به ساختمانی مناسب تکیه داده اید.( استفن کافی)
سلام...
چه بر سر ما آمد..؟
که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها…
برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد…
چنان که برای بیانش..
باید به دنبال بهانه بگردیم…
اینجا زمین است....
اینجا زمین است
زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنی نه سرودنیست..
[font=verdana, helvetica,
sans-serif][font=verdana, helvetica,
sans-serif]چرا مادرمان را دوست داریم ؟[/font][/font]
چون ما را با درد بدنیا میآورد و
بلافاصله با لبخند میپذیرند
چون شیرشیشه را قبل از اینكه توی حلق
ما بریزند ، پشت دستشان میریزند
بلافاصله با لبخند میپذیرند
چون شیرشیشه را قبل از اینكه توی حلق
ما بریزند ، پشت دستشان میریزند
چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند
چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر
و ذکرش این است که مبادا فروشندگان
بی انصاف سر طفل معصومش را
کلاه گذاشته باشند
و ذکرش این است که مبادا فروشندگان
بی انصاف سر طفل معصومش را
کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم
میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه
بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما،
گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان
را در هر مرخصی واکس میزند
چون وقتی شب عروسی ما داماد ازش خداحافظی
میكند با چشمانی پر از اشك سفارشمان را میكند
ما را به داماد می سپارد
چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب
به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند
که واقعا باور میکنیم شاخ غول شکاندهایم
چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقیقۀ
بعد در حالیكه عینكش به چشمش است
میپرسد:این عینك منو ندیدین؟
چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا
بدمان میآید و عاشق كدام غذاییم ،حتی وقتی
که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار
را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است
كه وای بچم خسته شد بسكه مریض داری كرد
و چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش
رو برای هزارمین بار میشكنیم،چند روز بعد
همه رو از دلش میریزه بیرون وخودش رو
گول میزنه كه :بخشش از بزرگانه
چون مادرند
تقدیمی از سر مهر به همه مادران مهربون و فداکار
ایستگاه....
از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاهی که قطار می ایستاد کسی گم می شد.
قطار می گذشت و سبک می شد.
قطاری که به مقصد خدا می رفت عاقبت به ایستگاه بهشت رسید.
پیامبر گفت:اینجا بهشت است،و من شادمانه بیرون پریدم.
اما ...تو پیاده نشدی و من نفهمیدم....!!
قطار رفت و دور شد و من از فرشته ای پرسیدم مگر اینجا آخرش نیست؟
و او گفت:این قطار به سوی خدا می رود.
و خدا به آنان می گوید:
"درود بر شما،راز من همین است."
آنان که مرا می خواهند در ایستگاه بهشت پیاده نمی شوند.
و من آرام زیر لب گفتم:
"عجب فااااصله ای"
روز را با عشق اغاز کنید....
روز را با عشق شروع کنید،
با عشق سپری نمایید
و با عشق به پایان ببرید.
سپری کردن روز با عشق یعنی شما تلاش کنید که سخاوتمند باشید ، از بقیه تعریف کنید و متواضع و صادق باشید. حکمت نهفته در این روش ، ساده است. در طی روز به دفعات اهمیت زندگی با عشق را به عنوان بالاترین اولویت به خود یادآوری نمایید. بدین ترتیب، وقتی موردی مهمتر از عشق در زندگی شما وجود نداشته باشد معجزه ای در زندگی شما رخ می دهد. «مسائل بی اهمیت» در حد خود در نظر گرفته می شوند و فرد به زیبایی و شاد ی زندگی آگاه می گردد. هر روز از زندگی روزمره ما کیفیتی فوق العاده می یابد و ما مهمترین واقعیت زندگی را تجربه می کنیم.
«روز را با عشق شروع کنید»
یعنی هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید، قلب خود را بگشایید، و تصمیم خود را در مورد دوست داشتن همه جنبه های زندگی به خود یادآوری نمایید.
«روز را با عشق سپری نمایید»
یعنی انتخاب و اعمال شما از تصمیم شما مبنی بر این که دوست بدارید، صبور ، مهربان و آرام باشید سرچشمه می گیرد. کلیه امور را در حد اهمیت خود بررسی کنید و از آن یک مورد شخصی نسازید و بیش از حد با مسائل درگیر نگردید. پس به خود و دیگران اجازه دهید که قدری ناکامل بوده و نواقصی داشته باشند و بیش از حد پیشنهاد و انتقاد نکنید . سپری کردن روز با عشق یعنی شما تلاش کنید که سخاوتمند باشید ، از بقیه تعریف کنید و متواضع و صادق باشید. در طی روز به دفعات اهمیت زندگی با عشق را به عنوان بالاترین اولویت به خود یادآوری نمایید. بدین ترتیب، وقتی موردی مهمتر از عشق در زندگی شما وجود نداشته باشد معجزه ای در زندگی شما رخ می دهد.
«روز را با عشق به پایان ببرید »
یعنی لحظاتی از روز را به یادآوری و سپاسگزاری اختصاص دهید. شاید به دعا کردن یا تأمل و تفکر بپردازید یا به روزی که سپری کرده اید نظری بیندازید و در حین مرور کارهای روزانه متوجه شوید که هدف زندگی و عشق با اعمال و انتخاب های شما به خوبی هماهنگ شده اند. شما این کار را انجام داده اید نه به خاطر کسب امتیاز یا سخت گیری به خود، بلکه صرفاً برای تجربه نمودن آرامش تام با هدف دوستی و شناخت فضاهایی که فردا با عشق بیشتری در آن عمل نمایید.
«روز را با عشق شروع کنید»
یعنی هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید، قلب خود را بگشایید، و تصمیم خود را در مورد دوست داشتن همه جنبه های زندگی به خود یادآوری نمایید.
«روز را با عشق سپری نمایید»
یعنی انتخاب و اعمال شما از تصمیم شما مبنی بر این که دوست بدارید، صبور ، مهربان و آرام باشید سرچشمه می گیرد. کلیه امور را در حد اهمیت خود بررسی کنید و از آن یک مورد شخصی نسازید و بیش از حد با مسائل درگیر نگردید. پس به خود و دیگران اجازه دهید که قدری ناکامل بوده و نواقصی داشته باشند و بیش از حد پیشنهاد و انتقاد نکنید . سپری کردن روز با عشق یعنی شما تلاش کنید که سخاوتمند باشید ، از بقیه تعریف کنید و متواضع و صادق باشید. در طی روز به دفعات اهمیت زندگی با عشق را به عنوان بالاترین اولویت به خود یادآوری نمایید. بدین ترتیب، وقتی موردی مهمتر از عشق در زندگی شما وجود نداشته باشد معجزه ای در زندگی شما رخ می دهد.
«روز را با عشق به پایان ببرید »
یعنی لحظاتی از روز را به یادآوری و سپاسگزاری اختصاص دهید. شاید به دعا کردن یا تأمل و تفکر بپردازید یا به روزی که سپری کرده اید نظری بیندازید و در حین مرور کارهای روزانه متوجه شوید که هدف زندگی و عشق با اعمال و انتخاب های شما به خوبی هماهنگ شده اند. شما این کار را انجام داده اید نه به خاطر کسب امتیاز یا سخت گیری به خود، بلکه صرفاً برای تجربه نمودن آرامش تام با هدف دوستی و شناخت فضاهایی که فردا با عشق بیشتری در آن عمل نمایید.
یادم باشد که...
یادم باشد که : او که زیر سایه دیگری راه میرود، خودش سایهای ندارد.
یادم باشد که : در حرکت،همیشه افقهای تازه هست...
منبع
:بیتوته