1396/9/9، 03:58 عصر
در ۷ ماه مه ۱۸۳۳ در هامبورگ زاده شد. پدرش نوازنده كونترباس و كرِ بادی یعنی همان هورن بود و هزینه زندگی خود و خانوادهاش را از راهِ نوازندگی در مجالسِ و مهمانیها درمیآورد.
یوهان ۷ سال داشت كه آموزش پیانو را شروع كرد و ۱۶ سالی بیش نداشت كه اولین اثرِ هنری خود فانتزی برای یك والسِ مشهور را ساخت كه نمونه استعداد سرشار او در جوانی است. برامس از همان آغاز كار، پیانو را با چیره دستیِ بیمانند مینواخت و بهترین آثارش را هم برای این ساز ساخته است. حتي گفتهاند كه تا زمانِ درازی، برای ساخت و تنظیم كارهای اركستریاش از همكارانش كمك میگرفت. او در آغازِ آهنگسازی، آثارش را با نامهای مستعار بیرون میداد و برای ردگم كردن این آثار را با ارقامِ بالا شماره بندی میكرد.
از تشویقكنندگان او در كارهایش نميتوان از ادوارد رِمینی، ویلوننوازِ چیرهدست مجار گذشت. این هنرمند همان كسی بود كه برامس را با موسیقیِ فولكلور مجارستان آشنا كرد. ثمره این آشنایی مشهورترین و محبوبترین آثارِ برامس بود كه او از سنِ ۲۵ سالگی به ساختنشان هّمت گماشت: رقصهای مجار. آهنگهای این قطعههای ۲۱ گانه چنان سرشناس شدند كه گرچه تنها از موسیقی بومی مجاری الهام گرفته شده بودند، بعدها به عنوان موسیقی فولكلور بارها و بارها در مجارستان اجرا شدند.
با آشنایی برامس با زوجِ هنرمند ساكنِ دوسلدورف یعنی خانواده شومان، در تازهای در زندگیِ هنری او گشوده شد. بیست سال بیشتر نداشت كه روبرت شومان در مجله نقد موسیقی خود، مقالهای درباره او با عنوان راههای نو نوشت: «نیروی تازهای به میدان آمده است. او كه گاهوارهاش را خدایگانان جمال و جلال پاییدهاند، نامش یوهان برامس است و از هامبورگ آمده. هرچند در سكوت و تاریكی به آفرینش دلگرم بوده، آموخته آموزگاری بلندپایه است كه سختترین مراحلِ هنری را به وی آموخته است. به تازگی دوست و استاد بلندمرتبهای مرا با او آشنا كرده است. حتي از چهره او میتوان دید كه او را رسالتی در كار است».
میتوان گفت كه با تبلیغهای شومان، برامسِ بیستساله یكشبه ره صد ساله را پیمود و در سراسرِ اروپا به شهرت رسید. این سرشناسی آنچنان تند و غیرِمترقبه بود كه برامس خود به هراس افتاد و چندین اثر خود كه سطح پايين میپنداشت را به آتش سپرد.
یوهان برامس را پیروِ مكتب رومانتیسم میدانند. او هوادارِ موسیقی از گونه هدفمند بود به این معنی كه آثارش همواره موضوع، حالت یا پدیدهای را در ذهنِ شنونده تداعی میكنند. برای نمونه در رقصهای مجار، باید بتوان صحنههایی از حالات روحیِ مردم این كشور را تداعی كرد. آنچه گاه توفیق این هنرمند را به تعویق میانداخت، پیچیدگیهای تكنیك نواختنِ آثارِ او بود. قطعههایش را گاه چنان مشكل میشد نواخت كه تنها خودِ او تمام و كمال از پسِ اجرای آنها برمیآمد. هرچند برامس به موسیقیِ كلاسیك وفادار بود، آثارش الهام بخش آهنگسازانِ مدرنی چون آرنولد شونبرگ گردید.
با مرگ کلارا در سال ۱۸۹۶ ضربه مهلکی بر برامس وارد آمد و از این به بعد بود که برامس هرچه بیشتر خود را در آستانه مرگ احساس میکرد. تحت تأثیر این احساس بود که برامس باوقارترین لیدهایش به نام چهار آواز جدی و پرلودهای کورال را برای ساز ارگ نوشت .
یوهان برامس جز آثارِ بسیاری كه برای پیانو ساخت، چهار سمفونی آفرید كه به نوبه خود او را در ۲۰ سالِ آخرِ عمرش بر صدرِ آهنگسازانِ نیمه دومِ سده نوزدهم میلادی نشاند.
آخرین كارهای او قطعههایی كم و بیش كلیسایی هستند كه او برای ارگ ساخته است. برامس كه در طول عمر با كلیسا و ارباب آن كاملاً بیگانه بود، یك سال پیش از مرگ، به موسیقیِ مذهبی روی آورد. او كه گرفتارِ سرطان لوزالمعده شده بود، در ۱۱ قطعه برای اُرگِ كلیسا، به موضوعِ مرگ پرداخته است و آهنگهایش را بر سرودههایی ساخته كه این مضمون را دربر دارند.
یوهان برامس در روزِ سوم آوریل ۱۸۹۷ در ۶۳ سالگی درگذشت و در وین به خاك سپرده شد. برامس را از همان آغازِ كارش جانشین بتهوِون میخواندند ولی خود او بجای اینكه كاملاً به مكتبی وفادار بماند، دربرابر اصطلاحات موسیقیِ هدفمند و موسیقیِ مطلق كه همان هنر برای هنر باشد، كارش را زیر عنوان موسیقیِ همیشگی معرفی میكرد و منظورش پرهیز از بحثهای داغِ موسیقیدانان همزمانش بود.
● مهمترین آثار برامس
▪ موسیقی پیانویی: سه سونات، والسها، رقصهای مجار، چهار بالاد، راپسودیها، هفت فانتزی، سه اینترمتسو، واریاسیویی برروی تمهای شومان، پاگانی نی و هندل.
موسیقی پیانویی برامس حاوی گرمی احساس، هارمونی غنی و قوی رمانتیک هاست ولی در بیانی کلاسیک.
▪ آثار مجلسی
▪ موسیقی آوازی: حدود ۲۶۰ لید و تعداد زیادی تنظیم آهنگهای محلی آلمانی، ازمهمترین لیدهای برامس ((چهار آواز جدی))، ((رکویم آلمانی)) راپسودی برای صدای آلتور را میتوان نام برد.
برامس هرگز ازدواج نكرد. او در سال ۱۸۶۲ بطور دائم در وین اقامت نمود و كاملاَ تمركز بر آهنگسازی را شروع كرد. سرانجام برامس یك شهرت قوی را بنا نمود، و به زندگی خود بعنوان یك آهنگساز بزرگ نگریست. این ممكن است بالاخره به او اطمینان داده تا تكمیل كننده اولین سمفونیاش باشد. بنابراین از سه سمفونی دیگر برای ترقی پیروی كرد (۱۸۷۷، ۱۸۸۳، ۱۸۸۵). برامس سفرهای متعددی كرد، هم برای تجارت (تورهای كنسرت) و تفریح. او اغلب در فصل بهار ایتالیا را میدید. و معمولاَ بدنبال یك مكان روستایی خرم بود برای آهنگسازی در تابستان. در سال۱۸۹۰، برامس ۵۷ ساله تصمیم گرفت آهنگسازی نكند. به هر حال معلوم بود، كه نمیتواند از تصمیمش اطاعت كند. و در سالهای پیش از مرگش تعدادی از شاهكارهایش را تولید كرد، شامل دو سونات كلارینت اپوس ۱۲۰ (۱۸۹۴)، و چهار آواز مهم اپوس ۱۲۱ (۱۸۹۶). هنگام كامل كردن تصنیف اپوس ۱۲۱، برامس از مریضی سرطان از پا افتاد (منابع اختلاف داشتند آیا كبد بوده یا لوزالمعده). بتدریج وضعیت او بدتر شد و او در ۳ آوریل ۱۸۹۷ مرد. برامس در شهر زنترالفریدهف وین دفن شد.
یوهان ۷ سال داشت كه آموزش پیانو را شروع كرد و ۱۶ سالی بیش نداشت كه اولین اثرِ هنری خود فانتزی برای یك والسِ مشهور را ساخت كه نمونه استعداد سرشار او در جوانی است. برامس از همان آغاز كار، پیانو را با چیره دستیِ بیمانند مینواخت و بهترین آثارش را هم برای این ساز ساخته است. حتي گفتهاند كه تا زمانِ درازی، برای ساخت و تنظیم كارهای اركستریاش از همكارانش كمك میگرفت. او در آغازِ آهنگسازی، آثارش را با نامهای مستعار بیرون میداد و برای ردگم كردن این آثار را با ارقامِ بالا شماره بندی میكرد.
از تشویقكنندگان او در كارهایش نميتوان از ادوارد رِمینی، ویلوننوازِ چیرهدست مجار گذشت. این هنرمند همان كسی بود كه برامس را با موسیقیِ فولكلور مجارستان آشنا كرد. ثمره این آشنایی مشهورترین و محبوبترین آثارِ برامس بود كه او از سنِ ۲۵ سالگی به ساختنشان هّمت گماشت: رقصهای مجار. آهنگهای این قطعههای ۲۱ گانه چنان سرشناس شدند كه گرچه تنها از موسیقی بومی مجاری الهام گرفته شده بودند، بعدها به عنوان موسیقی فولكلور بارها و بارها در مجارستان اجرا شدند.
با آشنایی برامس با زوجِ هنرمند ساكنِ دوسلدورف یعنی خانواده شومان، در تازهای در زندگیِ هنری او گشوده شد. بیست سال بیشتر نداشت كه روبرت شومان در مجله نقد موسیقی خود، مقالهای درباره او با عنوان راههای نو نوشت: «نیروی تازهای به میدان آمده است. او كه گاهوارهاش را خدایگانان جمال و جلال پاییدهاند، نامش یوهان برامس است و از هامبورگ آمده. هرچند در سكوت و تاریكی به آفرینش دلگرم بوده، آموخته آموزگاری بلندپایه است كه سختترین مراحلِ هنری را به وی آموخته است. به تازگی دوست و استاد بلندمرتبهای مرا با او آشنا كرده است. حتي از چهره او میتوان دید كه او را رسالتی در كار است».
میتوان گفت كه با تبلیغهای شومان، برامسِ بیستساله یكشبه ره صد ساله را پیمود و در سراسرِ اروپا به شهرت رسید. این سرشناسی آنچنان تند و غیرِمترقبه بود كه برامس خود به هراس افتاد و چندین اثر خود كه سطح پايين میپنداشت را به آتش سپرد.
یار و الهامبخش هنری برامس اما روبرت شومان نه، كه همسرش كلارا شومان بود. او كه ۱۴ سال از برامس بزرگتر بود و باوجود اداره شش فرزند، در سراسرِ اروپای آن روز به عنوان پیانونوازِ نامداری شهرت داشت، كمكهاي زيادي به هنرمندِ جوان كرد.
هنگامی كه روبرت شومان بر اثرِ فشارهای روانی در آسایشگاهی در بن بستری شد، همكاري كلارا و برامس تنگتر و فشردهتر گردید. حاصلِ هنری این تماسها،، اثرِ شماره ۹ برامس است كه از مضمونهای یكی از سمفونیهای روبرت شومان گرفته شده و برای پیانو ساخته و تنظیم شده است.
اما با مرگ روبرت شومان در سالِ ۱۸۵۶، كلارا از هنرمندِ جوان فاصله میگیرد.با این همه برامس تا پایانِ عمرِ كلارا كه یك سال پیش از مرگِ خود او رخ داد، یار و همنشینِ كلارا شومان ماند.
هنگامی كه روبرت شومان بر اثرِ فشارهای روانی در آسایشگاهی در بن بستری شد، همكاري كلارا و برامس تنگتر و فشردهتر گردید. حاصلِ هنری این تماسها،، اثرِ شماره ۹ برامس است كه از مضمونهای یكی از سمفونیهای روبرت شومان گرفته شده و برای پیانو ساخته و تنظیم شده است.
اما با مرگ روبرت شومان در سالِ ۱۸۵۶، كلارا از هنرمندِ جوان فاصله میگیرد.با این همه برامس تا پایانِ عمرِ كلارا كه یك سال پیش از مرگِ خود او رخ داد، یار و همنشینِ كلارا شومان ماند.
یوهان برامس را پیروِ مكتب رومانتیسم میدانند. او هوادارِ موسیقی از گونه هدفمند بود به این معنی كه آثارش همواره موضوع، حالت یا پدیدهای را در ذهنِ شنونده تداعی میكنند. برای نمونه در رقصهای مجار، باید بتوان صحنههایی از حالات روحیِ مردم این كشور را تداعی كرد. آنچه گاه توفیق این هنرمند را به تعویق میانداخت، پیچیدگیهای تكنیك نواختنِ آثارِ او بود. قطعههایش را گاه چنان مشكل میشد نواخت كه تنها خودِ او تمام و كمال از پسِ اجرای آنها برمیآمد. هرچند برامس به موسیقیِ كلاسیك وفادار بود، آثارش الهام بخش آهنگسازانِ مدرنی چون آرنولد شونبرگ گردید.
با مرگ کلارا در سال ۱۸۹۶ ضربه مهلکی بر برامس وارد آمد و از این به بعد بود که برامس هرچه بیشتر خود را در آستانه مرگ احساس میکرد. تحت تأثیر این احساس بود که برامس باوقارترین لیدهایش به نام چهار آواز جدی و پرلودهای کورال را برای ساز ارگ نوشت .
یوهان برامس جز آثارِ بسیاری كه برای پیانو ساخت، چهار سمفونی آفرید كه به نوبه خود او را در ۲۰ سالِ آخرِ عمرش بر صدرِ آهنگسازانِ نیمه دومِ سده نوزدهم میلادی نشاند.
آخرین كارهای او قطعههایی كم و بیش كلیسایی هستند كه او برای ارگ ساخته است. برامس كه در طول عمر با كلیسا و ارباب آن كاملاً بیگانه بود، یك سال پیش از مرگ، به موسیقیِ مذهبی روی آورد. او كه گرفتارِ سرطان لوزالمعده شده بود، در ۱۱ قطعه برای اُرگِ كلیسا، به موضوعِ مرگ پرداخته است و آهنگهایش را بر سرودههایی ساخته كه این مضمون را دربر دارند.
یوهان برامس در روزِ سوم آوریل ۱۸۹۷ در ۶۳ سالگی درگذشت و در وین به خاك سپرده شد. برامس را از همان آغازِ كارش جانشین بتهوِون میخواندند ولی خود او بجای اینكه كاملاً به مكتبی وفادار بماند، دربرابر اصطلاحات موسیقیِ هدفمند و موسیقیِ مطلق كه همان هنر برای هنر باشد، كارش را زیر عنوان موسیقیِ همیشگی معرفی میكرد و منظورش پرهیز از بحثهای داغِ موسیقیدانان همزمانش بود.
● مهمترین آثار برامس
▪ موسیقی پیانویی: سه سونات، والسها، رقصهای مجار، چهار بالاد، راپسودیها، هفت فانتزی، سه اینترمتسو، واریاسیویی برروی تمهای شومان، پاگانی نی و هندل.
موسیقی پیانویی برامس حاوی گرمی احساس، هارمونی غنی و قوی رمانتیک هاست ولی در بیانی کلاسیک.
▪ آثار مجلسی
▪ موسیقی آوازی: حدود ۲۶۰ لید و تعداد زیادی تنظیم آهنگهای محلی آلمانی، ازمهمترین لیدهای برامس ((چهار آواز جدی))، ((رکویم آلمانی)) راپسودی برای صدای آلتور را میتوان نام برد.
آثار ارکستری (سازگانی)
همان گونه که جریان موسیقی رمانتیک نیمه نخست سده نوزدهم در آثار واگنر به حد کمال خود رسید. همزمان با آن جریان موسیقی رمانتیک –کلاسیک مندلسون و در اواخر شومان در آثار برامس به حد نهایی و کمال مطلوب انجامید. هر دو نابغه بزرگ قرن نوزدهم، واگنر و برامس از نظر سبک موسیقیایی دقیقاً در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشتند و در موسیقی آنها به ندرت عوامل مشترکی یافت میشود . بدون شک برامس یکی از برجستهترین آهنگسازان رمانتیک به شمار میآید و موسیقیپژوهان از سه ((ب)) در تاریخ، باخ، بتهوون و برامس به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام بردهاند. یکی از خصوصیات برجسته موسیقی رمانتیک گرایش به موسیقی فولکوریک است و برامس نیز یکی از آهنگسازانی است که به موسیقی فولکوریک آلمانی علاقه شدیدی داشت و در نتیجه بیشتر نغمههای سازی و آوازی او رنگ و بوی آهنگهای محلی را دارند .
همان گونه که جریان موسیقی رمانتیک نیمه نخست سده نوزدهم در آثار واگنر به حد کمال خود رسید. همزمان با آن جریان موسیقی رمانتیک –کلاسیک مندلسون و در اواخر شومان در آثار برامس به حد نهایی و کمال مطلوب انجامید. هر دو نابغه بزرگ قرن نوزدهم، واگنر و برامس از نظر سبک موسیقیایی دقیقاً در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشتند و در موسیقی آنها به ندرت عوامل مشترکی یافت میشود . بدون شک برامس یکی از برجستهترین آهنگسازان رمانتیک به شمار میآید و موسیقیپژوهان از سه ((ب)) در تاریخ، باخ، بتهوون و برامس به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام بردهاند. یکی از خصوصیات برجسته موسیقی رمانتیک گرایش به موسیقی فولکوریک است و برامس نیز یکی از آهنگسازانی است که به موسیقی فولکوریک آلمانی علاقه شدیدی داشت و در نتیجه بیشتر نغمههای سازی و آوازی او رنگ و بوی آهنگهای محلی را دارند .
برامس هرگز ازدواج نكرد. او در سال ۱۸۶۲ بطور دائم در وین اقامت نمود و كاملاَ تمركز بر آهنگسازی را شروع كرد. سرانجام برامس یك شهرت قوی را بنا نمود، و به زندگی خود بعنوان یك آهنگساز بزرگ نگریست. این ممكن است بالاخره به او اطمینان داده تا تكمیل كننده اولین سمفونیاش باشد. بنابراین از سه سمفونی دیگر برای ترقی پیروی كرد (۱۸۷۷، ۱۸۸۳، ۱۸۸۵). برامس سفرهای متعددی كرد، هم برای تجارت (تورهای كنسرت) و تفریح. او اغلب در فصل بهار ایتالیا را میدید. و معمولاَ بدنبال یك مكان روستایی خرم بود برای آهنگسازی در تابستان. در سال۱۸۹۰، برامس ۵۷ ساله تصمیم گرفت آهنگسازی نكند. به هر حال معلوم بود، كه نمیتواند از تصمیمش اطاعت كند. و در سالهای پیش از مرگش تعدادی از شاهكارهایش را تولید كرد، شامل دو سونات كلارینت اپوس ۱۲۰ (۱۸۹۴)، و چهار آواز مهم اپوس ۱۲۱ (۱۸۹۶). هنگام كامل كردن تصنیف اپوس ۱۲۱، برامس از مریضی سرطان از پا افتاد (منابع اختلاف داشتند آیا كبد بوده یا لوزالمعده). بتدریج وضعیت او بدتر شد و او در ۳ آوریل ۱۸۹۷ مرد. برامس در شهر زنترالفریدهف وین دفن شد.